داستانهای پلیسی تازه جهان در کتابفروشیها
سه داستان جدید از مجموعه «نقاب» توسط انتشارات جهان کتاب منتشر شده است. به گزارش ایلنا، انتشارات جهان کتاب رمانهای «دژخیم میگرید»، «مهندسی که دلباخته اعداد بود» و «مگره و مرد روی نیمکت» را با ترجمه عباس آگاهی در مجموعه «نقاب» منتشر کرد.
«دژخیم میگرید» نوشته فردیکدار پلیسینویس مشهور فرانسوی است و عباس آگاهی نیز این رمان را به فارسی بازگردانده است. از این نویسنده تاکنون رمانهای «آسانسور»، «مرگی که حرفش را میزدی»، «کابوس سحرگاهی»، «چمن» و «قیافه نکبت من»، «بچه پرروها» و «زهر تویی»، «قاتل غمگین» و «تصادف» در همین مجموعه «نقاب» به چاپ رسیده است.
پشت جلد این کتاب میخوانیم: «دانیل مرمه نخستین بار بود که به اسپانیا میآمد. او برای گذراندن تعطیلات و نقاشی کردن در نزدیکی بارسلون، اتاقی در یک مهمانسرای محقر کنار دریا گرفت. برای دانیل چشمانداز مدیترانه صدای یکنواخت امواج و شنا در زیر آفتاب آتشین هم لذتبخش بود و هم الهامبخش اما یک شب، غرق در خاطرات گذشته، در اتوبانی خلوت به سوی مهمانسرا میراند که حادثهیی زندگیاش را دگرگون کرد. ناگهان شبحی خود را جلوی ماشین او انداخت؛ زنی جوان و زیبا با جعبه ویلونی در زیر بغل. دانیل او را بیهوش به مهمانسرا برد و با کمک صاحب پیر آنجا، پزشک محلی را به بالینش آورد.
در روزهای بعد، زن که جراحت چندانی نداشت اما حافظه خود را بهطور موقت از دست داده بود به تدریج گذشته خود را باز یافت. دانیل که در این مدت دلباخته او شده بود در جستوجوی هویت زن جوان به پاریس بازگشت و بدینترتیب قدم به زندگی حیرتانگیز ماریان رنار گذاشت.»
رمان «مهندسی که دلباخته اعداد بود» نوشته پی یر بوالو و توماس نارسژاک است که با ترجمه عباس آگاهی در قالب مجموعه «نقاب» منتشر شده است. همچنین «مگره و مرد روی نیمکت» نوشته ژرژ سیمنون تازهترین داستان درباره سربازرس مگره است که در مجموعه «نقاب» منتشر شده است. پیش از این رمانهای «دلواپسیهای مگره»، «مگره از خود دفاع میکند»، «تردید مگره»، «شکیبایی مگره»، «مگره و سایه پشت پنجره»، «سفر مگره»، «دوست مادام مگره»، «مگره در کافه لیبرتی»، «ناکامی مگره»، «مگره دام میگسترد»، «مگره و جسد بیسر»، «مگره و زن بلند بالا»، «مگره و آقای شارل»، «بندرگاه مهآلود»، «پی یتر لتونی»، «مگره در اتاق اجارهای» و «مگره و شبح» هم با محوریت شخصیت سربازرس مگره در قالب کتابهای نقاب به چاپ رسیده بودند.
پشت جلد این کتاب میخوانیم: « کشف جسد یک مرد در بنبستی در سن - مارتن، مگره را به آن محله پررفت و آمد کشاند. لویی توره، انباردار سابق شرکت کاپلان، به ضرب چاقو به قتل رسیده بود. او مردی میانسال بود با ظاهری معمولی و لباسی تمیز و مرتب. اما کفشهای زردرنگ و کراوات مایل به قرمز او با کت و شلوار تیرهرنگ و رسمیاش هماهنگ نبود.
با این نشانهها، مگره قدم به حریم خصوصی «آقای لویی» میگذارد و با نیمه پنهان زندگیاش آشنا میشود؛ مردی مهربان و محبوب در جمع همکاران و مطیع و فرمانبردار در برابر همسری مقتدر... » با احتساب این سه رمان تعداد رمانهای پلیسی انتشارات جهان کتاب در مجموعه «نقاب» به ۶۷ عنوان میرسد.