کمپین «اصلاح از خود» در اقتصاد ملی

۱۳۹۶/۰۳/۲۸ - ۲۲:۱۲:۵۲
کد خبر: ۱۰۱۴۶۳

 هوشیار رستمی   

تحلیل‌گر اقتصادی

 اقتصاد ایران دوران پررنجی می‌گذراند و هر روز نشانه‌های بیشتری از این عصر سخت بروز می‌کند. چند هفته اخیر موج شایعات در مورد ورشکستگی بانک‌ها غوغا به پا کرد و روز گذشته معاون اول رییس‌جمهور توییت کرده که اوضاع منابع آب نگران‌کننده است. بازار سهام، هر روز را بدتر از دیروز به پایان می‌رساند و دمای زیاد هوا و خشکسالی در برخی استان‌های جنوب غربی و جنوب شرقی، زندگی شهروندان را مختل کرده است. برخی از این مشکلات از تغییرات بنیادین در طبیعت اطرافمان به‌دلیل دستکاری‌های ناشیانه سرچشمه گرفته و برخی هم به قابل کنترل‌ترین امورجاری کشور برمی‌گردد. بدین معنی هم در حوزه‌هایی که قرار بوده از آسیب مصون بماند و هم در بخش‌هایی که ماهیت تصنعی دارد، ابتکار عمل را از دست داده‌ایم. دیگر نه طبعیت سودای مدارا دارد و نه دست‌ساخته‌های خودمان فرمانبردارند. آنچه امروز این مملکت را به تنگ آورده نتیجه سال‌ها و دهه‌ها رویکرد غلط به مسائل مهم کشور است. همه اینها نیز نهایتا خود را در توانمندی اقتصاد ملی نشان می‌دهند و به همین دلیل است که رفاه و معیشت مردم در این کیان سیاسی و در چارچوب این مرزها به گواه عالی‌ترین مقامات، روند نزولی در پیش گرفته است. این نوشته نمی‌خواهد و قادر نیست که سیاه‌نمایی کند اما اگر تب و تاب تلنگرها را نیز به بهانه این تهمت بگیریم، دیگر هیچ کورسوی امیدی باقی نخواهد ماند. در این بحران‌ها درگیر مسائلی کوچک و پیش پا افتاده‌ایم که نشان از یک تناقض جدی دارد. جایی که رسانه و هنر باید دست به دست هم دهند که تخریب محیط زیست و هدررفت آب را کنترل کنند مثلا سر بی‌سوادی گلاویز می‌شوند یا در جایی دیگر به مسائل بی‌اهمیت‌تری پرداخته می‌شود و جامعه را درگیر می‌کنند.

برخی فکر می‌کنند تا همین مسائل کوچک و پیش پا افتاده حل نشود، نمی‌توان به حل مسائل کلان امیدوار بود و بعضی کاملا مسیر را بر عکس می‌بینند. این، حکایت همان دموکراسی از بالا یا پایین است که هر دو طرف برای تایید خود ادله‌های زیادی در چنته دارند و ظاهرا هیچ‌یک را نمی‌توان تایید یا رد کرد. مثلا اگر یک کشور اقتصاد پیشرو بخواهد چه مسائل کلانی را در اولویت قرار دهد و چه بر مسائل جزیی متمرکز شود با کمی تفاوت در زمان و شرایط، نهایتا به نتیجه خواهد رسید. اما اگر کشوری فقط بخواهد بر سر این دو رویکرد مجادله کند نه تنها اتفاق خاصی در انتظارش نیست بلکه روند نزولش قطعی است.

آنچه امروز ایران را متمایز از بسیاری کشورهای همسطح و همسایگان کرده، غلبه مجادله بر مفاهمه است. ساده‌ترین مثال برای این گزاره، قراردادهای جدید نفتی است. چارچوب این قراردادها به تصویب هیات دولت رسیده سپس منتقدان و کارشناسان اظهارنظر کرده‌اند و برخی اصلاحات اعمال شده و هیات تطبیق مجلس نیز بر آن صحه گذاشته است. یعنی هیچ مانعی برای اجرای آن طبق قوانین وجود ندارد ولی هر چند ماه، فردی که به گفته خودش از سر دلسوزی دخالت می‌کند، نامه‌یی می‌نگارد و درخواست بازبینی می‌کند. دوباره رسانه‌های مخالف دولت نیز یک کمپین جدید راه می‌اندازند تا ریشه قرارداد و توسعه و صنعت نفت را همه با هم بزنند.

این افراد دلسوز شاید سوءنیتی نداشته باشند و غیرت ملی‌شان آنها را تحریک می‌کند که دیگران را علیه منافع اقتصادی کشور بشورانند اما باید بدانند، حتی اگر آن قراردادها ضامن همه منافع ملی نیست اما بهتر از آن است که قراردادی وجود نداشته باشد. نکته مهم دیگر این است که با نامه‌نگاری که نمی‌توان کشور را به پیش برد، اگر حتی خسرانی هم در کار باشد باید مسیر قانونی در پیش گرفته شود و آن قشر الیت، راه قانون‌پذیری را به عوام بیاموزند. یا فرد دیگری می‌آید و بدون هیچ جایگاه تخصصی و قانونی اعلام می‌کند، نظام بانکی ورشکسته است و این در دنیا می‌پیچد. آن سیاستمدار به ظاهر نگران هم، شاید نمی‌داند همین حرف با آن همه بازتاب، نسخه همکاری‌های بین‌المللی و اعتماد جهانی به ایران را در هم می‌پیچد.

در واقع در شأن یک کشور با تمدن چند هزار ساله و یک نظام 40 ساله نیست که در هر بحثی، افرادی به ناگاه ظهور کنند و مثلا چون زمانی مسوولیت داشته‌اند این‌گونه فضا را کدر و غیرشفاف کنند.

همه این سطور می‌خواهد، هشدار دهد که جدال بی‌پایان و غیرمسوولانه در زمان فعلی که اقتصاد با انبوهی از مشکلات کوچک و درشت و چند بحران فراگیر، دست و پنجه نرم می‌کند نه تنها سودی ندارد بلکه موجودیت همه سرنشینان این کشتی را به خطر انداخته است. اگر می‌خواهید کمکی کنید در همانجایی که به خاطرش دستمزد می‌گیرید، تغییری کوچک انجام دهید. هم راه‌ کوتاه‌تر هست و هم کم هزینه‌تر. با این کار فرآیندهای پیچیده سازمان کوچک خودتان را ساده‌تر می‌کنید. بیشتر مطالعه کنید تا دانش بیشتری داشته باشید و اگر جایی نیازی به شما نیست، حضور نداشته باشید و راه را باز کنید.   این اقتصاد اگر نجات می‌خواهد باید کمپین «اصلاح از خود» را شروع کند که همه ما به اندازه توانمان و نه ایده‌هایمان، در حریم کاری خود اصلاح کوچکی انجام دهیم. این‌گونه به جای مانع تراشی، کار مفیدی انجام داده‌ایم که قطعا برای کلیت اقتصاد مفیدتر خواهد بود.