راز سرمایه اجتماعی
فراز جبلی
مشاور سردبیر
در اقتصاد برای چندین دهه بیشتر تمرکز اقتصاددانان در زمینه سرمایه روی سرمایههای فیزیکی و سرمایههای انسانی بود. دلیل آن هم بدیهی است؛ اولا ایجاد سرمایه فیزیکی و انسانی بیشتر از سرمایه اجتماعی در اختیار سیاستگذاران است و دوم اینکه رفتار سرمایه اجتماعی با سرمایههای دیگر متفاوت است. برای مثال همه سرمایهها در صورت استفاده کاهش مییابد اما در سرمایه اجتماعی شرایط کاملا برعکس است. با وجود این به مرور اهمیت سرمایه اجتماعی از طریق جامعهشناسی جای خود را در اقتصاد تبیین کرد. با وجود این ماهیت متفاوت سرمایه اجتماعی باعث شد که همیشه درباره سیاستگذاریها در زمینه آن بحث و مناقشه باشد. واقعیت این است که ایجاد سرمایه اجتماعی هرچند میتواند با سیاستهای دولت باشد اما مساله صیانت از آن بیشتر در زمره وظایف دولت قرار میگیرد. در سرمایه فیزیکی بین یک تا 10 سال برای ایجاد انواع سرمایه فیزیکی کافی است. در سرمایه انسانی نیز 20سال برای تربیت یک نیروی انسانی زمان لازم است هرچند بعضی اقتصاددانان عمر تشکیل یک سرمایه انسانی را یک نسل کامل میدانند، اما در سرمایه اجتماعی اینگونه نیست و چند نسل برای شکل گرفتن یک سرمایه اجتماعی وقت لازم است.
شکل دادن یک سرمایه اجتماعی نیاز به انرژی زیاد و برنامهریزی بلندمدت دارد تا در طول چند نسل یک سرمایه اجتماعی شکل بگیرد، بههمین دلیل دولتها باوجود سرمایهگذاری در این بخش معمولا با مشکلات زیادی روبهرو هستند. اما حفظ و صیانت سرمایههای اجتماعی امری سادهتر است که در صورت شناخت سرمایههای اجتماعی بهتر میتوان به آن دست یافت.
در چند ماه گذشته، دومینوی ورشکستگی موسسات اعتباری به اعتراضات در مقابل این موسسات و بانک مرکزی بدل شد. اگر تا چند سال پیش تصور تعطیلی یک نهاد مالی در ایران دور از ذهن بود امروز این امر به موضوعی بدیهی بدل شده است. زمانی که یک موسسه مالی غیرمجاز توان بازپرداخت دیون خود را نداشت، به مرور شایعات برای ورشکستگی بانکها آغاز شد و حالا دیگر مردم چنین موضوعی را باور میکردند. در چند روز گذشته بحث ادغام چند موسسه مطرح شد و فورا صفهای طولانی طلبکاران برای دریافت سپردهها شکل گرفت و هر روز شاهد طولانیتر شدن این صفها هستیم. کیست که از اقتصاد سررشتهیی داشته باشد و نداند موفقترین بانکها هم اگر بخش قابلملاحظهیی سپردهگذار در یک زمان تقاضای بازپس گرفتن پول خود را داشته باشند محکوم به ورشکستگی هستند. در حقیقت مشکلات یک موسسه اعتباری، یک سرمایه اجتماعی بزرگ بهنام اعتماد به سیستم بانکی و مالی کشور را از بین برد. کسانی که شاهد چنین اتفاقاتی بودند مطمئنا تا سالها و به نسلهای بعد نسبت به خطر از بین رفتن سپردهها در موسسات مالی هشدار میدهند و چند نسل وقت لازم است که نگاه منفی به موسسات مالی و اعتباری و به صورت کلی نظام بانکی برداشته شود. امروز حتی مردم عادی از کلمه «بازی پانزی» استفاده میکنند و این مساله زنگ خطر جدی محسوب میشود. این موضوع تنها نمونهیی از سرمایههای اجتماعی است که در زمان بحران کمترین توجهی به آن نمیشود. حدودا یک دهه قبل بسیاری از فعالیتها در بازار براساس اعتبار تجار و فعالان اقتصادی صورت میگرفت اما امروز شاهد هستیم که حتی چک افراد سرشناس نیز دارای اعتبار نیست و اکثر افراد ترجیح میدهند که به صورت نقدی به کسب و کار بپردازند. این موضوع نیز از بین رفتن یک سرمایه اجتماعی دیگر است. اعتبار مسالهیی نیست که به سادگی شکل گیرد بلکه زمان میبرد اما از بین رفتن آن به سرعت باد است و اکنون شرایط اقتصادی بهگونهیی پیش رفته که معتبرترین فعالان اقتصادی هم بیاعتبار شدهاند. داستانهای مختلف اختلاس بین مردم دهان به دهان میچرخد و بر سر ذکر رقمهای بزرگتر رقابت است. دیگر اعدادی که به امثال فاضل خداداد نسبت داده میشود توجه هیچ کس را جلب نمیکند و اکثر اختلاسها از پسوند هزار میلیارد استفاده میکنند. بهعنوان یک روزنامهنگار هر چند موافق شفافیت در اقتصاد هستم اما عادی شدن مساله اختلاس آثاری بهمراتب جدیتر و مخربتر از زیانی به ارزش اختلاسهای صورت گرفته دارد. شاید امروزه متوجه آسیبهای از بین رفتن سرمایههای اجتماعی نباشیم اما در سالهای نه چندان دور آثارآن را مشاهده خواهیم کرد. تصمیمات غلط اقتصادی امروز در بعضی زمینهها موجب زیان میشود اما در بعضی زاویهها آثارآن چندین نسل باقی میماند. افسوس آنکه به آثاربلندمدت کمترین توجهی نمیشود و تمام توجهها به زیانهای مشخص مانند آسیب به سرمایههای فیزیکی است.