عوامل واگرایی تورم روستایی و شهری

۱۳۹۶/۰۴/۰۸ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۰۱۹۹۹

شاخص قیمت مصرف‌کننده میانگین موزون قیمت‌های نسبی (قیمت هر کالا نسبت به قیمت دوره قبل خودش) کالاهای موجود در سبد مصرفی خانوارهاست. با استفاده از نتایج طرح هزینه و درآمد خانوارهای کشور (شهری و روستایی) وزن و اهمیت هر قلم کالا برای خانوارهای شهری و روستایی مشخص می‌شود. همین مساله عامل اصلی ایجاد اختلاف بین تورم خانوارهای شهری و روستایی است. کل کالاها و خدمات موجود در سبد خانوارهای شهری و روستایی را می‌توان به دو دسته عمده تقسیم کرد. 1- خوراکی‌ها، آشامیدنی‌ها و دخانیات 2- کالاهای غیرخوراکی و خدمات. وزن این دو دسته برای خانوارهای شهری به ترتیب تقریبا 25.5 و 75.5درصد است. وزن این دو دسته برای خانوارهای روستایی به ترتیب تقریبا 40 و 60 درصد است.

همان‌گونه که مشخص است سهم هزینه خانوارهای شهری در کالاهای غیرخوراکی و خدمات سه‌برابر خوراکی‌هاست ولی برای خانوارهای روستایی این‌گونه نیست. این نسبت‌ها این مفهوم را منتقل می‌کنند که تغییرات رخ داده شده در قیمت خوراکی‌ها، خانوارهای روستایی را بسیار بیشتر از خانوارهای شهری تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. در ماه‌های گذشته قیمت کالاهای خوراکی بسیار بیشتر از قیمت کالاهای غیرخوراکی افزایش یافته است و این مساله باعث شده تا این افزایش قیمت‌ها با وزن 40 درصدی در سبد خانوارهای روستایی و با وزن 25درصدی در سبد خانوارهای شهری حضور یابد. لذا این مساله که تورم خانوارهای روستایی بالاتر از تورم خانوارهای شهری است تنها ناشی از افزایش قیمت کالاهای خوراکی و تفاوت وزن و ضریب اثر‌گذاری این کالاها در سبد خانوارهاست، لزوما در گذشته به این شکل نبوده است. هر زمانی که افزایش قیمت کالاهای خوراکی بیشتر از افزایش قیمت کالاهای غیرخوراکی بوده است در آن زمان‌ها تورم روستایی از شهری بزرگ‌تر بوده است و برعکس هر زمانی افزایش قیمت کالاهای غیرخوراکی بیشتر از قیمت خوراکی‌ها بوده است تورم خانوارهای شهری از تورم خانوارهای روستایی بزرگ‌تر شده است.

به شکل ویژه در این ماه افزایش قیمت گوشت (قرمز و سفید) و دخانیات باعث شده تا تورم در بخش خوراکی شکل بگیرد و این مساله باعث شده تا تورم روستایی بزرگ‌تر از تورم شهری شود.

باتوجه به توضیح داده شده در قسمت‌های قبلی اگر هدف دولت در کوتاه‌مدت حمایت از روستانشینان است باید سعی کند با ابزارهای گوناگون به شکل موقت قیمت کالاهای خوراکی را کنترل کند اما در میان‌مدت و بلندمدت باید با سرمایه‌گذاری و تجهیز زیرساخت‌های موردنیاز در صنایع غذایی ضمن اشتغال‌زایی به شکل ویژه برای روستاییان، قیمت خوراکی‌ها را کاهش دهد و کنترل کند.

نکته پنهان در این مباحث این است که چرا سهم کالاهای خوراکی در سبد خانوارهای روستایی تا این حد بالاست؟

این نکته نشان می‌دهد که عمده درآمد روستاییان صرف نیازهای ضروری و اولیه مثل خوراک می‌شود و پس از آن درآمد اندکی باقی می‌ماند تا بخواهد صرف کالاهای غیرخوراکی شود. لذا مهم‌ترین سیاست دولت در حمایت از روستاییان باید افزایش پایدار در قدرت خرید خانوارهای روستایی باشد که مناسب‌ترین راه نیل به این مقصود سرمایه‌گذاری در صنایع روستایی به‌ویژه صنایع غذایی و تبدیلی است. از سویی ایجاد اشتغال می‌شود و مهاجرت‌های روستایی مهار می‌شود، از سویی کالاهای خوراکی متنوعی تولید می‌شود و نوسانات قیمتی در کالاهای خوراکی مهار می‌شود و درنهایت رفاه خانوارهای روستایی و خانوارهای کل افزایش خواهد یافت.