1000 پیکره‌ای که به نشست «جی-20» اعتراض کردند

۱۳۹۶/۰۴/۲۵ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۰۳۱۱۰
1000 پیکره‌ای که به نشست «جی-20» اعتراض کردند

مایکل رابرتز|

ترجمه: احمد سیف|

آخر هفته گذشته زامبی‌ها به نشست گروه 20 در هامبورگ رسیدند. منظورم رهبران گروه 20 نیست بلکه گروهی است که خودشان را «1000 پیکره» می‌نامند و به شکل زامبی‌ها لباس پوشیده بودند و در خیابان‌ها راه می‌رفتند. اعضای این گروه می‌گفتند که می‌خواهند گروه 20 مدافع جامعه آزاد و برابر باشد، نه جامعه‌یی که در آن قدرت در کنترل افراد معدودی است و خواستند به این ترتیب نمادی از همبستگی و مشارکت سیاسی را به دنیا اعلام کنند.

ولی در هامبورگ در میان رهبران جهان سرمایه‌داری همبستگی چندانی وجود نداشت. رییس‌جمهور امریکا ـ دونالد ترامپ ـ که (برای طعنه زدن به پوتین؟) اول به ملاقات رییس‌جمهور راست‌گرای لهستان رفته بود بدون اینکه سخنش ابهامی داشته باشد گفت که امریکا به توافق پاریس درباره تغییرات اقلیمی بازنخواهد گشت و در برابر هر بیانیه‌یی از سوی گروه 20 که خواهان تجارت آزاد باشد، مقاومت خواهد کرد. در واقع ترامپ می‌خواهد بر محصولات فولادی اتحادیه اروپا تعرفه گمرکی وضع کند.

جهانی‌کردن به آن صورتی که رهبران دنیای سرمایه‌داری و شرکت‌های بزرگ انتظار داشتند یا از آن بهره‌مند شده‌اند در معرض تهدید ناسیونالیسم و حمایت‌گرایی است. به‌علاوه بحران روبه‌رشد سیاسی کره شمالی و خاورمیانه هم هست که رهبران گروه 20 هیچ برنامه مشخصی درباره‌شان ندارند.

احتمالا تنها یک نقطه روشن درباره سرمایه‌داری وجود دارد، یعنی بالاخره در اقتصاد جهانی پس از 6سال رکود در رشد اقتصادی، سرمایه‌گذاری و در درآمدها، پس از رکود بزرگ 2009 شاهد بهبود هستیم.

صندوق بین‌المللی پول در تازه‌ترین به‌روزرسانی‌اش درباره اقتصاد جهانی نوشت: «خبر خوش اینکه بهبود دوره‌یی اقتصاد جهانی حفظ شده و وعده اشتغال بیشتر، درآمدهای بالاتر و بهبود کلی ادامه دارد». البته هشدارهایی هم هست «ممکن است که رشد اقتصادی دارد دور می‌گیرد ولی نمی‌توانیم اطمینان داشته باشیم که مشکل درحال رفع شدن باشد، ریسک‌های آشکاری وجود دارد بی‌ثباتی سیاسی از جمله در اروپا، شمشیر حمایت‌گرایی برفراز تجارت جهانی و شرایط محدودکننده‌تر مالی که بعید نیست به صورت فرار سرمایه از کشورهای نوظهور درحال توسعه دربیاید».

مع‌ذلک به نظر می‌رسد در اغلب اقتصادهای اروپا شاهد بهبود هستیم. متوسط نرخ رشد تولید ناخالص داخلی در منطقه یورو به سالانه 1.5درصد رسیده است و نرخ رشد در کشورهای اسکاندیناوی و اروپای شرقی حتی بیشتر است.

اگرچه اقتصاد امریکا شواهدی از سالخوردگی و استهلاک را نشان می‌دهد ولی حدودا 2درصد در سال رشد دارد. نرخ رشد اقتصادی ژاپن سالانه 1.5 درصد است. چین برخلاف پیش‌نگری اقتصاددانان جریان اصلی درباره سقوط احتمالی، سالی 6.5 تا 7 درصد رشد دارد. حتی کشورهای عمده نوظهور، یعنی برزیل و روسیه هم از رکودی که در 18 ماه گذشته گرفتار آن شده بودند دارند خلاص می‌شوند.

 سود جهانی که رشد منفی داشت در ماه‌های اخیر روبه رشد است. این بهبود هم عمدتا به خاطر بهبودی است که در چین و ژاپن شاهد آن هستیم.

این باعث شد تا اقتصاددانان جریان اصلی (جی‌پی مورگان) با اعتماد به نفس بیشتری از پایان رکود طولانی حرف بزنند. اگر وضعیت سرمایه‌گذاری در کسب‌وکار بهبود یابد، بهبود و رشد سریع‌تر ادامه‌دار از راه خواهد رسید.

تنها اقتصاد مهمی که وضعیت خوبی ندارد، اقتصاد بریتانیاست که همچنان روند کاهشی دارد. پس از تصمیم ترک اتحادیه اروپا (برگزیت) بنگاه‌ها از سرمایه‌گذاری در بریتانیا خودداری می‌کنند و جریان سرمایه در بازارهای مالی لندن متوقف شده است. براساس تازه‌ترین آمارهایی که درباره رشد تولید ناخالص داخلی داریم اقتصاد بریتانیا برای فصل اول 2017 تنها 0.2درصد رشد داشته است که پایین‌ترین نرخ رشد دراروپا ـ ازجمله در یونان ـ است. تولیدات صنعتی روند نزولی دارد و سرمایه‌گذاری تجارتی هم تغییری نشان نمی‌دهد.

یک خانوار متوسط در بریتانیا با بیشترین میزان کاهش درآمد واقعی در پنج سال گذشته روبه‌روست و در فصل اول 2017، درآمد واقعی قابل‌مصرف وی 2درصد کاهش داشته است. درواقع براساس تازه‌ترین گزارشی که بنیاد «جوزف روانتری» منتشر کرده، یک خانواده چهارنفره (یعنی دو آدم بالغی که کار می‌کنند و دو کودک) حداقل به سالی 40800 پوند نیاز دارند تا زندگی متوسطی داشته باشند و این نوع خانوارها سالی 3000 پوند کسری دارند.

شرایط در امریکا هم چندان دلچسب نیست. تازه‌ترین آمارهای ماهانه اشتغال برای ماه ژوئن نشان می‌دهد که میزان اشتغال بیشتر شده است ولی برای نخستین بار درچند سال اخیر نرخ بیکاری هم بیشتر شده است.

افزایش بیکاری نشان می‌دهد که اشتغال‌آفرینی به آخر خط رسیده است. میزان افزایش سالانه مزد ـ پس از کسر اثرات تورمی ـ هم در 2.5درصد درجا می‌زند و متوسط درآمد هم سینه‌خیز افزایش می‌یابد. از همه مهم‌تر سودآوری در بخش مولد اقتصاد امریکا سیر نزولی دارد.

نرخ بازده سهام در بازار سهام امریکا کم‌تر از همیشه است که نشان می‌دهد رابطه‌یی بین بهای سهام و درآمد (سود) شرکت‌های امریکایی وجود ندارد.

منحنی درآمد اوراق قرضه (شکاف بین درآمدهای درازمدت و نرخ بهره کوتاه‌مدت در بازارهای اعتباری) هم مسطح‌تر می‌شود و وقتی چنین می‌شود نشانه آن است که رشد اقتصادی دارد کم‌تر می‌شود. و وقتی که منحنی درآمد اوراق قرضه کله‌پا می‌شود (یعنی درآمدهای درازمدت کم‌تر از نرخ بهره کوتاه‌مدت است) این وضعیت نشانه آن است که رکود فراخواهد

رسید.

دلیل اصلی که منحنی درآمد اوراق قرضه دارد مسطح می‌شود این است که بانک مرکزی امریکا مصمم است تا نرخ بهره پایه خود را که اساس نرخ‌های بهره برای وام‌ستانی در امریکا و حتی در خارج از امریکاست، افزایش بدهد. به این معنا که هزینه وام‌ستانی برای هزینه کردن در مغازه‌ها یا برای سرمایه‌گذاری جهت گسترش فعالیت‌های کسب‌وکار افزایش می‌یابد. در گزارشی که از آخرین جلسه اعضای فدرال‌رزرو منتشر می‌شود، متوجه می‌شویم که آنها آماده‌اند تا نرخ بهره را بازهم افزایش بدهند، اگرچه نشانه‌یی از افزایش نرخ تورم وجود ندارد و مزدها هم به‌زحمت افزایش‌نشان می‌دهند.

همان‌طور که یکی از مدیران یکی از صندوق‌های بزرگ سرمایه‌گذاری در امریکا گفته است «من چیزی مخالف آن‌چه فدرال‌رزرو تاکنون می‌گفت نمی‌بینم. اقتصاد همچنان وضعیت مطلوبی دارد نه گرم می‌کند و نه زیادی سرد می‌شود. پیام کتمان‌شده این است که ما برای کوچک کردن تراز مالی می‌خواهیم نرخ بهره را افزایش بدهیم نه اینکه موتور اقتصاد دارد زیادی گرم می‌کند ولی می‌خواهیم سیاست پولی را به حالت طبیعی‌اش برگردانیم. ولی اگر فدرال‌رزرو به این سیاست خود ادامه بدهد فشار به پایین بر سود و سرمایه‌گذاری بنگاه‌ها بیشتر می‌شود. تا به همین جا شواهدی داریم که هزینه وام‌ستانی در اقتصادهای آسیایی بیشتر شده است.

با این همه دلیل اصلی تردید در خوش‌بینی رهبران گروه 20 و مدیران صندوق‌های سرمایه‌گذاری درباره اقتصاد جهانی این است که هیچ‌یک از علل کلیدی رشد ناچیز بازدهی و سرمایه‌گذاری مورد بررسی قرار نگرفته است. صندوق بین‌المللی پول در آخرین گزارش خود درباره اقتصاد امریکا پیش‌بینی خود از رشد آن را به 2.1درصد در 2017 و 2018 کاهش داده و این پیش‌گزاره را کنار گذاشته است که برنامه کاهش مالیاتی و هزینه‌های دولتی دولت ترامپ موجب بیشتر شدن نرخ رشد می‌شود. نه فقط نرخ رشد بیشتر نخواهد شد بلکه اقتصاد امریکا در بهترین حالت به رشد خفیف خود ادامه خواهد داد. در حالی که پیش‌نگری دولت ترامپ بر نرخ رشد 3درصدی تا 2021 استوار است از نگاه صندوق بین‌المللی پول نرخ رشد بالقوه اقتصاد امریکا تا 2020 تنها 1.8 درصد خواهد بود.

نرخ رشد بازدهی در اقتصادهای برتر جهان همچنان از نظر تاریخی بسیار ناچیز است. درحالی که تولید ناخالص سرانه واقعی هنوز کم‌تر از آن میزانی است که قبل از رکود بزرگ بود، و نابرابری درآمد و ثروت در اغلب کشورهای عمده همچنان از همیشه بیشتر است و روند صعودی دارد.

حجم تجارت جهانی هم از حداکثری که قبل از بحران مالی جهانی به آن رسیده بود 25درصد کم‌تر است. اقتصاد جهان همچنان شبیه یک زامبی است با وجود اینکه اندکی خوش‌بینی وجود دارد که بعید نیست مرده متحرک دارد زنده می‌شود.