معیارهای انتخاب شهردار
عباس ریاضت رییس انجمن شهرسازی ایران
همانطور که میدانید بخش عمدهیی از جمعیت کشورها در شهرها ساکن هستند و این جمعیت برای زیستن نیاز به خدمات و برنامهریزی جمعی دارند. این برنامهریزی معمولا توسط متخصصان شهری صورت میگیرد ولی برای مدیریت و اجرای این برنامه به یک شخص برای مدیریت شهری نیاز داریم. این فرد را شهردار مینامند.
شهردار در هر کشور به یک روش انتخاب میشود مثلا در پاریس انتخابات شورای شهرداری در 20 منطقه انجام میگیرد که 163 نفر به عنوان اعضای شورای شهرداری و 352 نفر به عنوان شورای محلات انتخاب میشوند یا در برلین، یکی از بزرگترین شهرهای آلمان هم مردم به احزاب برای شوراهای شهر رای داده و حزب برنده شهردار را انتخاب میکند همچنین در هلند شهرداری آمستردام پایتخت هلند، دارای یک شورای منطقه با 49 عضو است. این شورا 10 نفر را از میان اعضای خود به عنوان هیاتمدیره شهر تعیین میکند. حزبی که در انتخابات شورای شهر اکثریت را به دست آورده، میتواند کلیه اعضای هیاتمدیره را از حزب خود انتخاب نماید. هیاتمدیره نیز شهردار را انتخاب میکند. اعضای شورای این شهر، مانند اعضای شورای منطقه، هر 4 سال یکبار از طریق انتخابات عمومی تعیین میشوند یا در شهرهای بزرگ ژاپن مانند اوزاکا و توکیو و... استاندارانی با فرمان پادشاه ژاپن منصوب شده که نقش شهردار را هم بازی میکند. در برخی کشورها مانند هند نیز شهردار توسط رای مستقیم مردم انتخاب میشود.
در ایران نیز شهردار توسط رای اعضای شورای شهر انتخاب میشود ولی همیشه این سوال مطرح است که این رای بر اساس چه فاکتورهایی صادر میشود؟ بنده به عنوان یک کارشناس شهرسازی اعتقاد دارم در قدم اول شهردار تهران باید یک فرد متخصص در زمینه علوم شهری باشد. منظور از علوم شهری رشتههای تخصصی است که در رابطه با شهر و شهرسازی هستند.
این علوم شامل شهرسازی، برنامهریزی شهری، طراحی شهری، مدیریت شهری، جغرافیای شهری، آمایش سرزمین، بافت فرسوده، برنامهریزی منطقهیی، معماری، عمران، جامعهشناسی شهری، اقتصاد شهری، محیط زیست هستند. بسیاری از مدیرانی که رشته کارشناسی آنها جزو موارد بالا نیست، پس از ورود به شهرداری سعی میکنند یکی از این رشتهها را در یکی از دانشگاههای کشور انتخاب و در آن ادامه تحصیل دهند برای مثال از کارشناسی حسابداری در رشته کارشناسی ارشد برنامهریزی شهری یا مدیریت شهری شرکت میکنند در صورتی که هیچ اطلاعی از مطالبی که یک دانشجوی شهرسازی در 4 سال تحصیل در دوران کارشناسی میخواند ندارد. سپس این فرد با توجه به سابقه قبلی خود در شهرداری و اکنون هم با توجه به مدرک مرتبطی که اخذ کرده است به عنوان یک گزینه خوب برای همه انتخابات مربوط به شهر از جمله شورای شهر و حتی شهردار معرفی میشود، در صورتی که هیچ علمی از شهر و شهرسازی ندارد. با توجه به این توضیحات به نظر بنده رشته و تخصص شهرار حتما باید جزو یکی از رشتههای علوم شهری باشد. در قدم دوم شهردار باید با متخصصین و نخبگان علوم شهری ارتباط کاری داشته باشد و خود به عنوان یک متخصص در سالهای گذشته در این زمینه کار کرده باشد و دارای تجربه کاری باشد. تخصص واقعی و تجربه باعث میشود تصمیمات ایشان شخصی نباشد بلکه کارشناسی و منطبق بر قوانین شهری باشد. همچنین شهردار باید با گروههای سیاسی مختلف تعامل خوبی داشته باشد و منفعت مردم و شهر را مقدم بر منفعت گروه و حزب خود بداند. از آنجایی که رشته مهندسی شهرسازی رشته میان رشتهیی است بنابر این متخصصان آن بر تمام علوم شهری تا حدی تسلط دارند بنابراین به نظر بنده در اولویت اول بهتر است شهردار از بین نخبگان رشته شهرسازی انتخاب شود زیرا متاسفانه بسیاری از مسوولان با رشته شهرسازی و مباحث آن آشنایی ندارند و به همین دلیل است که وقتی شهر تهران را با سایر شهرهای دنیا مقایسه میکنیم، بیبرنامگی و عدم مدیریت یکپارچه را در آن حس میکنیم.
چند سالی است که متخصصین شهرسازی در کشور فعالیت میکنند ولی به دلیل عدم شناخت مدیران و شهرداران از رشته شهرسازی، طرح های ایشان اجرایی نمیشود و به صورت سلیقهیی با آنها برخورد میشود. بسیاری از بانوان شهرساز برای ادامه تحصیل یا حتی کار حرفهیی به خارج از کشور مهاجرت میکنند در صورتی که یکی از گزینهها برای شهردار میتواند یکی از همین بانوان نخبه باشد زیرا تجربه نشان داده است دقت و تمرکز و تخصص بانوان در بحث شهرسازی بسیار بالا است.
روحیه کار تیمی و استفاده از جوانان، یکی دیگر از معیارهای انتخاب شهردار است. از آنجایی که تعداد نفرات اعضای شورای شهر برای مدیریت شهر بزرگ تهران بسیار کم است، شهردار آینده باید دستورات لازم را برای ایجاد اتاق فکر و کارگروههای تخصصی خارج از شورای شهر صادر کند. این کار گروهها میتوانند حرکت و انقلاب فکری و حتی اجرایی خوبی در شهر و شهرداریها ایجاد کند.
شهردار تهران باید روحیه ساختار شکنی داشته باشد تا بتواند سستی ایجاد شده در بدنه فعلی شهرداری را از بین ببرد و ساختار فعلی را به نحو مطلوب دگرگون سازد تا فرصتهای جدید ایجاد نماید و قوانین قبلی را با کمک شورای شهر اصلاح و قوانین جدید روز را در شورا به تصویب برساند.
همچنین شهردار تهران باید معتقد به برنامه ریزی باشد و مسیر را برای برنامه محور کردن تمامی اجزای مدیریت شهری تهران هموار کند.پایبندی به طرح جامع و تفصیلی تهران ، پیگیری اصلاح انحرافات اجرایی این طرح ها ،مد نظر قرار دادن برنامههای بازآفرینی شهری و نهایتا مبنا قرار دادن برنامههای 5 ساله و عملیاتی شهر تهران برخی از این موضوعات است.روشن است که سامانههای نظارتی و کنترلی این برنامهها باید با مشاوره و هماهنگی شورای شهر تهران انجام گیرد.