باید دیپلمات‌ها را اقتصادی کرد

۱۳۹۶/۰۵/۱۵ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۰۴۳۸۹
باید دیپلمات‌ها را اقتصادی کرد

وضعیت موجود ایران به خصوص در حوزه اقتصادی در سطح جهانی، چندان شایسته ایران و ایرانی نیست. یکی از مهم‌ترین موضوعاتی که می‌تواند ایران را از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب برساند، دیپلماسی اقتصادی است. از همین رو «دیپلماسی ایرانی» برای تحلیل دقیق‌تر «دیپلماسی اقتصادی» و بررسی نقش وجایگاه آن در حوزه سیاست خارجی و حوزه اقتصاد گفت‌وگویی را با احمد سبحانی سفیر سابق کشور در ونزوئلا، ارمنستان، آفریقای مرکزی و همچنین مدیرکل اسبق امریکای لاتین و مدیرکل سابق آسیای غربی وزارت امور خارجه، سفیر نمونه در سال 1383 و 1385 و مدیر نمونه کشور در سال 1380 انجام داده است که بخشی از این مصاحبه را در ادامه می‌خوانید:

از دید شما به عنوان یک دیپلمات قدیمی و کهنه کار و با سابقه، حوزه دیپلماسی امروز چه تفاوتی با گذشته پیدا کرده است؟

زمانی سفارتخانه‌ها پیام آور و پیام بر سیاسی بودند و دیپلمات‌ها نیز فرستادگان سیاسی کشورهای مطبوع و با توجه به اینکه وسایل ارتباط جمعی مانند امروز گسترده و پررنگ نبود، مهم‌ترین کار دیپلمات در آن زمان این بود که اخبار، حوادث و اطلاعات آن حوزه ماموریتی دیپلماتیک خود را جمع‌آوری و به کشور منتقل کنند و اگر پیامی هم از جانب کشور برای آن حوزه دیپلماتیک وجود داشت ماموریت انتقال و تحویل آن (پیام سیاسی) برعهده دیپلمات‌ها بود که بعدها «امور کنسولی» به چارت وظایف سفارتخانه‌ها افزوده شد که به عنوان نماینده دستگاه‌های داخلی فوت، ازدواج، تولد، طلاق و... را ثبت نماید و کلیه امور مربوط به هموطنان در سایر کشورها برعهده بخش کنسولی سفارتخانه‌ها گذاشته شد. افزون بر این در گذشته به‌طور دایم وظایف سفارتخانه‌ها بر اساس اقتضائات زمانی و جریانات بین‌الملل تغییر کرد و این تداوم تغییر تا به امروز وجود داشته است ببینید امروز دیگر رهبران مانند گذشته نیازی به فرستاده سیاسی در قالب دیپلمات به معنای سابق ندارند چرا که امروز همین رهبران با وسایل ارتباط جمعی و تکنولوژی‌های پیشرفته مبادرت به ارتباط آسان با سایر رهبران می‌ورزند و همچنین به‌طور معمول و دایم سالانه یک‌بار در سازمان ملل کلیه سران کشورها همدیگر را ملاقات می‌کنند و علاوه بر آن در مجامع و کنفرانس‌های متنوع بین‌المللی این دیدارها تازه می‌شود. اما بدون‌شک حوزه دیپلماسی تحت تاثیر شدید تکنولوژی ارتباطی قرار گرفته است و این میزان تاثیر به‌گونه‌یی است که این تکنولوژی‌های ارتباطی می‌تواند همه حوادث را زودتر از نماینده و دیپلمات مقیم در کشور انتقال دهد؛ برای مثال اگر در ایران روز باشد در امریکا شب است و چون مطبوعات شبانه چاپ می‌شوند ما هم مانند خود امریکایی‌ها و حتی زودتر مطبوعات آنها را در سایت‌های اینترنتی مشاهده می‌کنیم پس بنابراین وظایف سفارتخانه‌ها انجام کارهایی است که از راه دور میسرنیست بلکه باید دیپلمات‌ها بتوانند در سایر کشورها نقش کشوری را بر فعالیت‌های خود اضافه کنند، در یک کلام ساده یعنی اینکه دیپلمات‌های وزارت امور خارجه به عنوان نمایندگان سیاسی کشور باید قدرت و ثروت را برای کشور در حوزه ماموریت شان ایجاد کنند، قدرت در بعدهای سیاسی، در مذاکرات مهم و درست، انتقال صحیح پیام‌های رسمی و در بخش اقتصادی هم دیپلمات‌ها باید هم در بخش صادرات و گاهی هم در بخش واردات خوب و موثر عمل کنند. ما نباید به‌صورت دگم بیندیشیم و همیشه در پی صادرات باشیم چراکه در دنیایی که امروز زندگی می‌کنیم، دنیایی است که در آن کشورها محصولاتشان مکمل همدیگر است مثلا در ارتباط با محصولی مانند برنج سرزمین ایران به قدری کم آب است که نمی‌توان همه برنج مصرفی کشور را تولید و تامین کرد و در چنین شرایطی اگر دست به تولید این محصول بزنیم بسیار پر هزینه‌تر از وارد کردن آن است، اما می‌توان بهترین برنج را با بهترین قیمت و کیفیت از سایر کشورها وارد نماییم و بالاتر از آن با توجه به موقعیت جغرافیایی کشورمان می‌توان در سایه یک دیپلماسی درست به هاب آن محصول در منطقه تبدیل شویم و با صادرات مجدد برای کشور تولید ثروت نماییم.

مثال دیگر واردات دانه‌های روغنی به کشور و تبدیل ان به روغن با هدف صادراتی است. پس در کل با توجه به نکات یاد شده می‌خواهم این مساله را متذکر شوم که وظایف دیپلماتیک وزارت امور خارجه نسبت به گذشته به مرور زمان تفاوت‌های بسیاری پیدا کرده و امروز اهداف اقتصادی در کنار اهداف سیاست خارجی نقش بسیار بسیار پررنگ‌تری نسبت به گذشته پیدا کرده است. اکنون باید هر سفارتخانه‌یی توان به پیش بردن این اهداف اقتصادی را داشته باشد.

در گذشته و حتی اوایل انقلاب اگر سفارتخانه‌ها گزارشات بیشتری (حتی شامل ترجمه مطبوعات) را برای کشور می‌فرستادند آن سفارتخانه‌ها موفق‌تر و فعال‌تر ارزیابی می‌شدند اما امروز دیگر شاید نیاز به اینگونه فعالیت‌های دیپلماتیک نباشد و می‌توان گفت که سفرا در حد چشم کشور در محل ماموریتی شان ایفای نقش کنند چراکه گاهی برخی از مطبوعات و روزنامه‌ها مبادرت به جریان‌سازی می‌کنند. بنابراین سفیر و دیپلمات‌ها باید این جریانات را در خود محل ماموریت به صورت مستقیم رصد کنند تا به درک واقعیات فارغ از جریان‌سازی رسانه‌ها نائل گردند بنابراین تاکید می‌کنم نقش دیپلماسی امروز چشم کشور است و در جریاناتی که نمی‌توان از راه دور آن را هدایت و کنترل نمود یا از طریق فضای مجازی و تکنولوژی‌های ارتباط جمعی به درک درستی از آن رسید باید به دیپلماسی فعال(حضوری) روی آورد و مضاف بر آن امروز دیپلمات‌ها باید بتوانند در پیشبرد اهداف اقتصادی کشور نقش موثرتری داشته باشند و این در کل تغییراتی است که حوزه دیپلماسی و دستگاه سیاست خارجی کشور در طول سال‌های گذشته تا به امروز شاهد آن بوده است.

با نگاهی به تاریخچه دیپلماسی ایرانی به‌خصوص بعد از پیروزی انقلاب اسلامی وضعیت دیپلماسی ما در حوزه اقتصاد را چگونه تحلیل می‌کنید؟

داستان دستگاه دیپلماسی ما بعد از انقلاب به‌گونه‌یی در اوایل با تشتت و بی‌برنامگی روبه‌رو بود چراکه وقتی که انقلاب شد ما با دیپلمات‌هایی روبه‌رو بودیم که عمده آنها مربوط به رژیم سابق بودند البته بخشی از آنها ملی بودند که در دستگاه دیپلماسی حفظ شدند و بخش دیگری که هنوز وابسته به رژیم سابق بودند کنار رفتند چراکه شاه دیپلماسی خاص خود را داشت و به بلوک خاصی از کشورها وابسته بود. در چنین شرایطی بعد از انقلاب دانشکده روابط بین‌الملل برای تربیت دیپلمات‌ها تاسیس شد که بخش مهمی از دیپلمات‌های امروز دستگاه سیاست خارجی مربوط به همین دانشکده است.

اما نکته مهم در حوزه دیپلماسی اقتصادی این بود که در همان زمان وضعیت اقتصادی ایران اجازه نمی‌داد که کشور به صادرات فکر کند و اولویت دانشکده روابط بین‌الملل براساس اولویت‌های حقوقی و سیاست بین‌الملل بود و مسائل اقتصادی در حوزه دیپلماسی چندان جایگاهی نداشت و اگر مباحث اقتصادی هم تدریس می‌شد در حد چند نظریه اقتصادی بود. اما امروز شرایط کشور بسیار متفاوت است. به‌عنوان مثال ما در وزارت امور خارجه اداره‌یی به نام اداره امور اجتماعی داشتیم که یکی از مهم‌ترین وظایف آن رسیدگی و سامان دادن به امور بیمارانی بود که برای معالجه به سایر کشورها مانند کشورهای اروپایی مراجعه می‌کردند؛ یعنی این اداره به‌دنبال گرفتن وقت پزشک برای بیماران و تسهیل روابط بود اما امروز شرایط بسیار دگرگون و به‌نفع ایران متحول شده است؛ ایران اکنون دارای رتبه پزشکی است ما اکنون جزو 20کشور برتر جهان در حوزه پزشکی هستیم که آمار بین رتبه یازدهم تا نوزدهم در نوسان است ما امروز به این واسطه «توریسم درمانی» داریم، صدها و هزاران نفر از کشورهای دیگر حتی کشورهای اروپایی برای درمان به ایران می‌آیند و اداره امور اجتماعی وزارت امور خارجه دیگر فعالیت سابق خود را انجام نمی‌دهد.

ببینید من اشاره کردم دیپلمات‌ها در اوایل تنها در حوزه حقوق، روابط بین‌الملل، تعلیم زبان و مسائلی از این دست فعالیت داشتند و در حوزه اقتصادی نه آموزشی دیده بودند و نه آمادگی آن را داشتند و دستگاه امور خارجه آن زمان مبادرتی به انجام آن نداشت اما امروز نیاز به دید اقتصادی در دیپلماسی واقعا به ‌شدت احساس می‌شود. من می‌خواهم در جواب سوال شما این را بگویم که یک دیپلمات زمانی اقتصادی می‌شود که در پایان دوران ماموریتش و در دوران بازنشستگی نهادها، سازمان‌ها شرکت‌های تجاری- اقتصادی به‌دنبال جذب او باشد وگرنه اگر افراد در یک پست اقتصادی قرار بگیرند دلیلی بر اقتصادی بودن آنها نیست و اکنون وزیر امور خارجه و دستگاه سیاست خارجی کشور این مساله را به‌خوبی درک کرده است. پس در راستای این درک امروز باید بچه‌های وزارت امور خارجه که دیپلمات‌های آینده این کشور (در ماموریت خارجی) هستند را از نظر اقتصادی آموزش داد و خود آموزش هم مساله بسیار مهمی است. یعنی اینکه آموزش‌ها نه در حد چند تئوری و تدریس نظری باشند بلکه باید آموزش‌های آنها عملیاتی شود چرا که به خاطر شرایط خاص کشورمان تجارب موفق افراد و شرکت‌ها می‌تواند بهترین راهنمای کار دیپلمات‌های ما در وزارت امور خارجه باشد.

بنابراین عمده این آموزش‌ها باید توسط کسانی صورت گیرد که در حوزه دیپلماسی این فعالیت‌های اقتصادی را تجربه کرده‌اند یعنی ما نباید در دستگاه سیاست خارجی فقط چند فیلسوف و استاد دانشگاه را برای تربیت این مسائل به کار‌گیریم چرا که در این صورت ما فقط به بازخوانی چند تئوری و نظریه می‌پردازیم که از دل آن چیزی از لحاظ اقتصادی در حوزه دیپلماسی برای کشور حاصل نمی‌شود. برای مثال ما زمانی که تحریم بانکی بودیم برای مقابله با آن به «تهاتر» روی آورده بودیم اما مقامات بانک مرکزی کشور تهاتر را یک مساله منسوخ و غیرقابل کارکرد می‌دانستند اما ما در آن شرایط معتقد بودیم که درست است این مساله منسوخ شده اما ما ناچار بودیم یا مثال دیگر اینکه ما زمانی یک میلیارد دلار از کشور سریلانکا طلبکار بودیم و همان موقع مقامات این کشور از عدم توان بازپرداخت آن به‌دلیل مشکلات بانکی سخن می‌گفتند اما پیشنهاد کردند به جای بدهی خود، کالا به کشور بدهند و کالای آن کشور چای بود اما مساله اینجا بود که کشور با توجه به تولید داخلی چقدر به این محصول نیاز داشت؟

اما در یک ابتکارعمل، امور خارجه تجار و وارد‌کنندگان چای را جمع کرده و سوال کردیم حداکثر نیاز کشور به چای وارداتی چه میزان است؟ پاسخ خیلی جالب بود. گفتند ما بیش از طلب ایران از سریلانکا(حدود یک میلیارد دلار) قدرت جذب چای سریلانکا را داریم به این ترتیب که بخش عمده این چای را با بسته‌بندی به کشورهای همسایه صادر می‌کنیم به این ترتیب از یک تهدید با دیپلماسی اقتصادی یک فرصت برای کشور ایجاد شد. اما نکته اینجاست که چنین تجربه‌یی در هیچ کتابی نوشته نشده و در راستای هیچ تئوری اقتصادی قرار نمی‌گیرد بلکه حاصل نبوغ و تجربه دیپلماسی اقتصادی است. مساله مهم دیگری که باید مطرح شود این است که ترس و فوبیای موجود در دیپلمات‌های امروز باید ریخته شود که با بخش خصوصی در حوزه دیپلماسی اقتصادی کار کنند. هرچند در دولت‌های قبل و ادوار مختلف دستگاه سیاست خارجی شعار همکاری با بخش خصوصی داده شد اما در عمل باز این ترس در دیپلمات‌ها وجود داشت هرچند که امروز در حوزه دیپلماسی با درهای باز در سفارتخانه‌های کشورمان در اقصی نقاط دنیا برای فعالیت تجاری شرکت‌های خصوصی روبه‌رو هستیم و این خود یک مرحله بسیار خوب و مترقی است ولی باید به شرایط بهتر و مراحل بالاتر نگاه کنیم و باید به جایی برسیم این دیپلماسی اقتصادی و مسائل تجاری به دغدغه دیپلمات‌ها و سفرا تبدیل شود یعنی این دغدغه برای دیپلمات باید وجود داشته باشد که در پایان دوره ماموریت دیپلماتیکش تراز مالی خود را در حوزه دیپلماسی در مدت ماموریتش در همان محل ماموریت بالا برده باشد مثلا در زمانی ایران توان بازپرداخت وام‌های دریافتی را نداشت در همان زمان آقای ولایتی به عنوان وزیر امور خارجه وقت سفرای ما را از کشورهای وام‌دهنده به ایران دعوت و اکیدا از سفرا خواستند تا با مذاکره در کشور محل ماموریت خود پرداخت این اقساط را به تعویق بیندازند از همین رو مساله به تعویق انداختن اقساط وام‌های دریافتی کشور به دغدغه و اولویت کاری سفارتخانه‌ها تبدیل شد. امروز هم باید چنین دغدغه‌یی به‌وجود آید و حتی باید سفرا در پایان دوره مامویت شان از نظرمیزان پیشبرد اهداف اقتصادی مورد ارزیابی قرار گیرند.

با توجه به اینکه کشور ایران همواره با تحریم با بهانه‌های مختلف روبه‌رو بوده است ابتدا از دید شما در مبارزه با این تحریم‌ها جایگاه دیپلماسی اقتصادی کجاست؟ و ثانیا دیپلمات‌ها از چه راهکارهایی می‌توانند به مواجهه و مصاف تحریم‌ها بروند؟

خوشبختانه امروز نگاه به اقتصاد و نگاه اقتصادی روز به روز در دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی پررنگ‌تر می‌شود و همگی از خود دیپلمات‌ها و مدیران کل تا وزیر این نیاز و ضرورت را حس کرده‌اند اما بر سر چگونگی انجام و راهکارهای به‌کار‌گیری دیپلماسی اقتصادی اختلاف نظر وجود دارد مثلا در دولت قبل (دولت دهم) که من حضور داشتم وزیر امور خارجه در مسائل و شیوه‌ها و برخی نکات به خصوص درباره معاونت اقتصادی و عملکرد آن اختلاف نظر داشتیم. من معتقد بودم که بعد از ایجاد معاونت اقتصادی در وزارت امور خارجه نباید فقط به اسم اکتفا کرد چرا که ایجاد یک معاونت اقتصادی در وزارت امور خارجه به معنای کار اقتصادی نیست بلکه باید دیپلمات‌ها و کلیه فعالان عرصه دیپلماسی را اقتصادی کرد و اگر چنین شود بدیهی است که هر دیپلمات و سفیری در محل ماموریت خود به‌دنبال بهترین راهکار برای بهره وری اقتصادی در حوزه دیپلماسی است. مثلا ونزوئلایی که 10 هزار کیلومتر با ما فاصله داشت فرصتی ایجاد شد و آن را شکار کردیم و قطعا این فرصت‌ها برای فواصل نزدیک‌تر به‌ویژه کشورهای همسایه بسیار بیشتر و بهتر است.

مثلا در همین عراق به واسطه شرایط امروز این کشور اولویت‌ها مسائل امنیتی و نظامی باشد در افغانستان هم همین طور در حالی که جنبه اقتصادی آن هم افزایش یابد و این نگاه باید پدیدار شود که با رونق مسائل اقتصادی و تجاری امنیت بیشتر خواهد شد اگر کالای ما به کشوری صادر شود قطعا نتیجه‌اش کاهش تنش با آن کشورها است. ما زمانی 8 سال با این کشور جنگیده بودیم ولی اکنون روابط حسنه‌یی با آنها داریم این یک فرصت است مثلا اکنون که عراق به‌واسطه جنگ با تروریسم و داعش با خرابی‌های گسترده و حتی در برخی از مکان‌ها و نابودی زیربناها روبه‌رو است، فرصتی است تا به قهرمان سازندگی در عراق بدل شویم و زمانی که عراقی‌ها با بنایی که ایرانیان مرمت کرده‌اند یا آن را از نو بنا کرده‌اند روبه‌رو شوند قطعا انس و الفت ملت و در نهایت دولت این کشور با ما بیشتر و بیشتر خواهد شد و این باید به عنوان یک ماموریت سیاسی – اقتصادی قلمداد شود. پس می‌بینید که با همسایگان قدرتمند و توانمند اقتصادی است که شما هم رشد می‌کنید.

مثلا اگر در همین افغانستان مسائل و جنگ داخلی پررنگ‌تر شود خوب بدیهی است که به سمت ایران سرازیر خواهند شد ولی اگر ثبات و امنیت برقرار شود مهاجرت معکوس صورت می‌گیرد یعنی اتباع افغانی که در کشور ما زندگی می‌کنند دوباره به افغانستان باز خواهند گشت و مطمئنا وزارت امور خارجه در این خصوص می‌تواند نقشی مرکزی را داشته باشد و سایر وزارتخانه‌ها مانند وزارت صنعت و معدن و حتی وزارت دفاع زیرنظر دستگاه دیپلماسی فعالیت کند و قطعا باید این نگاه در وزارت امور خارجه پدیدار شود چراکه من معتقدم این وزارتخانه می‌تواند کارهای بسیار بزرگ‌تری را انجام دهد و باید از ظرفیت‌های خود به نحوی بهتر استفاده کرد.

من برای شما از پاکستان می‌گویم؛ ما پاکستان را چگونه می‌شناسیم؟ آیا می‌دانید که بزرگ‌ترین صنعت و محصول صادراتی که بیش از 60 درصد صادرات پاکستان را شامل می‌شود محصولات و صنایع نساجی است؟ اما از شما می‌پرسم آیا در بازار ایران چیزی به نام پارچه پاکستانی وجود دارد؟ خیر، برای اینکه این پارچه‌ها به ترکیه رفته و از آنجا به نام پارچه ترک وارد ایران می‌شود در حالی که ایران مابین این دو کشور قرار دارد و ما باید به‌واسطه شرایط ژئوپلیتیکی و نزدیکی بیشتر با پاکستان به هاب آن محصول بدل شویم. اما آیا امروز چنین است؟ و این از مشکلات دستگاه دیپلماسی در حوزه اقتصاد است. ما باید چنین نکاتی را ببینیم، آنها را بررسی کنیم و متناسب با آن دست به اقدام بزنیم و اینجاست که من دوباره تکرار می‌کنم که در برخی موارد بسته به شرایط واردات هم مثبت است.

اگر ما محصولی را به کشور وارد کنیم و بعد با افزایش ارزش افزوده آن محصول را صادر کنیم بهترین فرصت برای رشد اقتصادی کشور داریم. ما امروز کارخانه‌های آرد یا روغن کشی بسیاری روبه‌رو هستیم که با تمام ظرفیت خود فعالیت ندارند و همین کشور ارمنستان، افغانستان، سوریه، عراق و... به آرد و روغن نیاز دارند خوب می‌توان با وارد کردن گندم و دانه‌های روغنی و تبدیل آن به آرد و روغن باکیفیت و نهایتا ایجاد ارزش افزوده این محصولات بنیادی و اساسی را به این کشورها صادر کرد.

اینگونه است که سودهای کلانی سرازیر کشور می‌شود و بر این اساس باید برنامه‌ریزی داشته باشیم. ما امروز با پاکستان 180 میلیونی چه رابطه اقتصادی پررنگی داریم؟ تقریبا هیچ و این یک فاجعه است ما حتی پرواز مستقیم بین تهران و اسلام‌آباد بین پایتخت‌های این کشورها نداریم و جز چندصد کیلومتر مرز مشترک هیچ مولفه مشترکی با این همسایه بزرگ نداریم و اتفاقا در جهت عکس تنش‌های مرزی از طریق عملیات تروریستی گروه‌های معاند که همین شهادت 9 سرباز هنگ مرزی میرجاوه در اردیبهشت ماه امسال نمونه بارز آن است در صورتی که اقتصاد بین دو کشور قدرتمند باشد چنین تنش‌هایی به‌شدت کاهش خواهد یافت.

برای مثال می‌گویم اگر همین لوله گازی که به سیستان و بلوچستان رسیده است آن را تا مرزهای پاکستان امتداد دهیم و حتی داخل این کشور یک فرصت و سرمایه بسیار عظیمی است چرا که امروز بسیاری از کارخانجات نساجی در این کشور برای تامین سوخت مصرفی خود به‌شدت دچار مشکل هستند و گاهی حتی به هیزم به عنوان سوخت نگاه دارند. پس می‌بینید یک لوله گازی باعث ایجاد یک توسعه پایدار خواهد شد و قطعا اگر توسعه پایدار روی دهد متعاقب آن امنیت پایدار به وجود می‌آید و امنیت و توسعه دو مکمل و دو بال برای رشد هستند اگر در مرزها به این واسطه اشتغال و کار ایجاد شود با مشکل گروه‌های تروریستی و جولان آنها روبه‌رو نیستیم چرا که خود مردم برای حفظ و ثبات اقتصاد پایدار تلاش خواهند کرد.

پس معتقدم برای مقابله با تحریم‌ها و روشن شدن جایگاه دیپلماسی اقتصادی باید دیپلماسی اقتصادی را با ابتکار و نبوغ درآمیخت و با استفاده از ارزهای ملی می‌توان فعالیت‌های اقتصادی داشت. ما احتیاجی به ارزی مانند دلار و یوترن امریکا نداریم و به واسطه همین وابستگی به ارزها است که امروز تحریم‌های بانکی حوزه دیپلماسی اقتصادی را محدود می‌کند. هراز گاهی کسی مانند ترامپ ا دعا می‌کند که ایران به روح برجام پایبند نبوده است در حالی که این خود امریکا است که نه به روح و نه به اصل برجام پایبند نبوده است و راهکار مواجهه دیپلمات‌ها با چنین محدودیت‌ها و تحریم‌هایی پیدا کردن راه‌هایی است که بتوانیم با ارزهایی غیر از دلار که در برخی از موارد بسیار ارزان‌تر و آسان‌تر است اقدام کنیم. یکی از نکات دیگر مزیت‌های کشورهای همسایه همین مسافت نزدیک آنها است که می‌توان در سایه این فاصله نزدیک حمل و نقلی کوتاه‌تر، ارزان‌تر و آسان‌تر داشت. همچنین استفاده از دیپلماسی برای گسترش راه‌های ترانزیتی هم باید از دیگر فعالیت‌های وزارت امور خارجه در حوزه دیپلماسی اقتصادی برای دیپلمات‌ها باشد چراکه در برخی موارد راه‌های ترانزیتی ما به آن سوی مرزها می‌رود و اینجاست که دیپلمات‌ها و وزارت امور خارجه مثلا باید راه ارمنستان به دریای سیاه را فعال کند. ارمنستان به‌شدت به‌دنبال چنین مساله‌یی است یا راه آذربایجان به گرجستان و... پس باید یکی از اولویت‌‌های فعلی ما همین فعال کردن راه‌های ترانزیتی باشد.

اکنون هزاران کامیون ایرانی فقط از طریق ترکیه است که به دریای سیاه و اروپا راه دارد و بدیهی است که ترکیه از این مساله به عنوان اهرم فشار استفاده می‌کند و هر گاه که تنش کوچکی به وجود‌ آید می‌تواند راه‌های خود را در مرز با ایران ببندد. اینگونه بخشی از تجارت خارجی ما و حمل و نقل با بن بست روبه‌رو می‌شود در صورتی که گفتم ما 14 کشور همسایه داریم که این یعنی

14 فرصت. پس نگاه به همسایگان اولویت اول دیپلماسی اقتصادی و بعد نگاه به کل جهان باید در سرلوحه کار قرار گیرد. ببینید دستگاه سیاست خارجی و دیپلماسی ما نباید کاریکاتوری باشد و کاریکاتوری عمل کند یعنی اینکه فقط دستگاه دیپلماسی به یک بعد و جنبه کاری بها داده و در آن راستا فعالیت کند و سایر بخش‌ها را به فراموشی سپرده شود من معتقدم که با وجود ارتباط مناسب با اروپا و کشورهای بزرگ جهان که آن هم لازم است اما برای یک دیپلماسی موفق آن هم در حوزه اقتصادی باید تمام کشورها مورد توجه قرار گیرند حتی کشورهای آفریقایی چه بسا همان کشورهای بزرگ اروپایی به همین کشورهای آفریقای نیاز داشته باشند.

پس سیاست خارجی ما باید متوازن باشد و متوازن عمل کند و وزن سیاسی – اقتصادی هر کشوری را سنجیده و متناسب با آن عمل کنند و هیچگاه دستگاه دیپلماسی نباید هیچ کشوری را فدای کشور دیگر کند چرا که با گسترش قدرت اقتصادی خود در سایر کشورها قدرت سیاسی خود را هم می‌توانیم افزایش دهیم. شاید این سوال پیش آید که نکات گفته شده از وظایف دیگر دستگاه‌هاست که درست است اما وزارت امور خارجه در حوزه کار سیاست و تجارت خارجی باید به مثابه نخ تسبیح این روابط و هماهنگ‌کننده دیگر دستگاه‌های داخلی باشد.