کمپین خفته انتخاباتی آلمان
گروه جهان|طلا تسلیمی|
این روزها، روزهای سیاست و تغییر و تحولهای سیاسی است. در دموکراسی بزرگ امریکا اکنون تنها در یک هفته میشود جنجالهایی را شاهد بود که در گذشته میتوانستند در طول یک سال یا بیشتر رخ بدهند. در فرانسه حامیان جهانی شدن و ملیگراها همچنان درگیر هستند. در بریتانیا رایهای غیرمنتظره سرنوشتساز به اتفاقی سالانه تبدیل شدهاند. اما در آلمان شرایط فرق دارد. آلمانیها 24 سپتامبر در انتخابات سراسری این کشور پای صندوقهای رای خواهند رفت، اما هنوز هیچ خبری از جدالها، رسواییها و کمپینهای پر سر و صدا نیست و کشور در امن و امان است.
به گزارش «اکونومیست»، دموکرات مسیحیهای راست میانه حزب آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان، در مسیر مانیفستی غیرجنجالی که در آن به هر کسی چیزی پیشنهاد داده شده است، با سرعت تمام به سمت پیروزی پیش میروند. اما «مارتین شولتز» وزیر اقتصاد آلمان و همراه دیرینه مرکل و رهبر حزب رقیب سوسیال دموکرات، با انتخاب دشواری مواجه است: اینکه سیاستی مقابلهجویانه در پیش بگیرد و مخاطره از دست دادن حامیان مرکل را بپذیرد، یا اینکه بازتاب ملایمتری از سیاستهای مرکل باشد و دلیل خاصی به رایدهندگان برای انتخاب وی به جای خانم صدراعظم ندهد. در شرایط کنونی به نظر میرسد که شولتز ترکیبی از بدترین حالتهای دو گزینه موجود را در پیش گرفته است. برای نمونه، به چالش طلبیدن مرکل و مطرح کردن این ادعا که آلمان برای بحران آتی مهاجران آمادگی ندارد، سبب میشود وی ترسیده به نظر بیاید که این مساله در مقابل اعتماد به نفس بالای مرکل، بسیار بد است.
در دیگر زمینههای تبلیغاتی، پوسترها و شعارهای هر دو حزب به اندازه غیرقابل باوری ملایم و غیرجنجالی است. اتحاد دموکرات مسیحی آلمانی را خواستار است که در آن همه به خوبی و با خوشحالی زندگی میکنند. حزب سوسیال دموکرات نیز مدعی است که آینده به ایدههای جدید و کسی نیاز دارد که بتواند این ایدهها را به اجرا درآورد. در این میان شاید بتوان گفت حزب سبز و حزب لیبرال دموکراتیک آزاد اندکی مهیجتر عمل میکنند؛ اما آلمان همچنان «کمپین خفته انتخاباتی» را شاهد است. از جهتی، این فضای آرام اجتماعی و سیاسی پیش از انتخابات را شاید بتوان یک اعتبار برای آلمان در نظر گرفت. به استثنای ملیگراهای حزب «گزینه جایگزین برای آلمان»، سیاستمداران و خبرنگاران آلمانی بهطور عمده تمایل چندانی احساسیکردن سیاستگذاریها و ایجاد درگیری و آشوب بیشتر در کشور ندارند. مرکل به عنوان یک برطرفکننده اختلافنظرها و شکافها موفق شده است در 8 سال از 12 سال صدراعظمی خود دولت را با همراهی سوسیال دموکراتها اداره کند. در حقیقت، وی و شولتز که اکنون رقیب انتخاباتیاش محسوب میشود، با اندک اختلافنظر دیدگاه جهانشمول مشترکی دارند: هر دو حامی سیاستهای بینالمللی، دوستدار تجارت و سوسیال دموکرات هستند. آلمان اکنون کشوری باثبات، شکوفا و سرزمین کارخانههای در حال فعالیت، قطارهای براق و مکانی برای سرگرمی و خوشحالی مردم است. سری را که درد نمیکند، دستمال نمیبندند!! اما شاید هم این اندازه خوشبینی درست نباشد. آلمان در بلندمدت با چالشهای بسیاری مواجه خواهد شد و همین چالشها زمانی رهبران این کشور را به تصمیمگیریهای دشوار و احتمالا تفرقهانگیز، وادار خواهد ساخت. تیمو لُخوکی از صندوق مارشال آلمان در امریکا در پیشبینی آینده آلمان گفت: «سه یا چهار سال آینده دشوارترین سالهای آلمان از زمان اتحاد مجدد آلمان شرقی و غربی است.»
برای نمونه میتوان به شرایط ژئوپلیتیک اشاره کرد؛ آلمان از ساختار اتحادیه اروپا بهشدت راضی است، اما دیگر کشورها چنین نظری ندارند. امانوئل ماکرون رییسجمهوری فرانسه، میخواهد یکپارچگی منطقه یورو را بیشتر کند و برداشت آلمان این است که فرانسویها به نفع خودشان قدم برمیدارند. امریکا اصرار دارد که آلمان هزینهها در بخش دفاع را از 1.2درصد از تولید ناخالص داخلی به 2 درصد افزایش دهد و این در حالی است که مردم آلمان هنوز تعهدات نظامی کنونی این کشور همچون اعزام نیرو به لیتوانی را بهطور کامل نپذیرفتهاند؛ در نظرسنجی ماه مه «مرکز تحقیقاتی پیو» تنها 40 درصد از شرکتکنندگان گفتند که از استفاده از نیروی نظامی برای حمایت از یک متحد ناتو در درگیری شدید این کشور (لیتوانی) با روسیه حمایت میکنند.
تغییرات اقتصادی نیز میتواند دردسرساز باشد. صنعت قدرتمند خودروسازی آلمان طاعون کارتلیسم گرفته و در میان اتحادیه صاحبان صنایع مشابه گیر افتاده است. اکنون این صنعت در نتیجه مشاوره اشتباه در قمار بر سر خودروها با موتور بنزینی ضرر هنگفتی را متقبل شده و در پیشروی به سمت خودروهای برقی و خودروهای «خودران» با مشکلاتی مواجه است. نرخ پایین سرمایهگذاری در آلمان و هزینه بالای انرژی به رتبه این کشور در رقابتهای زیرساختی و دیجیتال آسیب رسانده و این مساله همراه با نگرشهای محافظهکارانه در مورد نمونههای خاصی از فناوری، این کشور را عقب نگه داشته است. آلمانها در مورد معاهده تجارت آزاد با امریکا و معامله با غولهای اطلاعاتی همچون گوگل، حتی از فرانسویها نیز خصمانهتر عمل میکنند.
تار و پود جامعه آلمان نیز ازهمگسیخته است. تلاشها برای یکپارچگی با یک میلیون و 200 هزار مهاجری که در سالهای 2015 و 2016 وارد آلمان شدند، هنوز در مراحل اولیه است و هنوز این کشور هیچ برنامه مشخصی در زمینه مهاجران ندارد. جناح چپ به کلی این موضوع را نادیده میگیرد و جناح راست همان هویت قدیمی آلمان در خوشامدگویی به تازهواردان را پیشنهاد میکند. در حالی که جامعه آلمانی بیشتر و بیشتر به یک جامعه بینالمللی تبدیل میشود، کار برای نیروهای پلیس نیز سختتر شده است. حملات تروریستی اخیر در شهرهای برلین و هامبورگ که هر دو توسط مهاجرانی صورت گرفتند که باید اخراج میشدند و به دلیل خلأهای موجود در نظام سیاسی این اتفاق نیفتاد، حاکی از شکستهای امنیتی سیاست کنونی در مورد مهاجران هستند.
فصل انتخابات عملا تا اواخر ماه آگوست آغاز نمیشود، اما نشانههای موجود از جمله مانیفست حزبی، راهپیماییهای زودهنگام و گفتوگوهای تلویزیونی با سیاستمداران حاکی از این مساله هستند که در کمپین خفته انتخاباتی آلمان بیشتر چالشهای مطرح شده نادیده گرفته خواهند شد. مطرح کردن این نگرانیها به معنای نادیده گرفتن موفقیت ثبات سیاسی آلمان امروز نیست؛ اما اتفاقات سال 2015 همچون ظهور حزب گزینه جایگزین برای آلمان حاکی از ناامنیها و خشمی است که به مرور زمان آشکار خواهد شد.