خبرهایی چشم به راه خوانده شدن

۱۳۹۶/۰۵/۱۷ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۰۴۵۷۲
خبرهایی چشم به راه خوانده شدن

گروه گوناگون|

زودتر از دیگران، اخبار ناگوار کام آنها را تلخ می‌کند. دغدغه‌های آنها از زندگی شخصی فراتر رفته و دردی جمعی دارند که سر تمام شدن ندارد. در هر رویداد و حادثه‌یی، زودتر از صاحبان آن حضور دارند و تا مدتی پس از آن باید به تحلیل و گفت‌وگو پیرامون حواشی آن بپردازند؛ تازه زمانی هم که هر رخدادی در جامعه فراموش شد، آنها باید همچون میراث‌داری وفادار در ذهن خود بایگانی کنند تا برای روزهای دیگر از آن مدد بگیرند یا هرازگاهی یادش را زنده کنند. هر چند که گاه مستقیم و گاه غیرمستقیم، بی‌مهری‌هایی از سوی مخاطب می‌بینند اما برای بقایشان نیازمند مخاطب هستند.

در این باره فریدون صدیقی، استاد ارتباطات در گزارشی که به مناسبت روز خبرنگار منتشر کرده، می‌گوید:«اصلی‌ترین دغدغه روزنامه‌نگاری معاصر، نداشتن یا ‌تحلیل ‌رفتن مخاطب است. به بیان بهتر به تناسب کثرت، تنوع و گوناگونی رسانه‌های مکتوبی که منتشر می‌شوند، مخاطبی همسو و هم‌سنگ موجود نیست و هم‌خوانی بین تیراژ و تعداد نشریات با مخاطب‌های آن وجود ندارد. از آنجا که رسانه با مخاطب تعریف می‌شود اگر مخاطبی نباشد، رسانه‌یی هم وجود ندارد و دیگر خبرنگاری هم نیست.

در چنین شرایطی بدیهی است که برای روزنامه‌نگار حرفه‌یی، تلخکامی وظیفه و رسالتی که بر دوش دارد رو به فزونی می‌رود و به یک بحران روحی و معاشی بدل می‌شود. کار روزنامه‌نگاری، توسعه منافع و منابع ملی، توسعه رو به تزاید جامعه یا همان توسعه پایدار در تمامی حوزه‌هاست و اگر قرار باشد، روزنامه‌یی منتشر شود اما خوانده نشود یا از پیشخوان مطبوعات برگرفته نشود، تنها به این معنا نیست که روزنامه‌نگار نادیده گرفته شده بلکه توسعه جامعه نیز دچار اختلال می‌شود. در همین‌ راستا، فضاهای علمی و دانشگاهی کشور هم که به پرورش خبرنگاران می‌پردازند از آنجا که خواننده و مخاطبی برای رسانه‌ها نیست، جایگاه خود را از دست می‌دهند و... بنابراین ناگزیر باید تکرار کرد که تیراژ روزنامه‌ها و نشریات کشور در برابر رقم ٤,٥میلیونی دانشجویان ناچیز و تاثربرانگیز است. برای چنین پیشامدی چه چاره‌یی می‌توان اندیشید؟»

او اصلی‌ترین راه‌حل برای این بحران را تلاش کارگزاران حوزه ارتباطات می‌داند:«نگاه دولت، مجلس و دیگر نهادهای کشوری به نقش و جایگاه رسانه‌ها بسیار مهم است. سوءتفاهم‌ها را باید کنار گذاشت تا رسانه‌ها بتوانند در چارچوب قانون، وظایف خود را عملی کنند، پرسشگر باشند و منعکس‌کننده مطالبات مخاطبان خود و در این راه به خودباوری برسند. وقتی که رسانه‌یی نتواند صدای مخاطب خود باشد، مخاطبش را رویگردان کرده و عملا او را به سمت فضای مجازی، رادیوها و تلویزیون‌های برون‌مرزی هدایت می‌کند.

بنابراین مهم‌ترین تدبیری که در این میان می‌توان به آن امیدوار بود همین است که اجازه بدهند، روزنامه‌ها در چارچوب قانون فعالیت کنند و اینقدر با ترس‌های بی‌نام ‌و نشان که هر روز تبدیل به خط‌قرمزهای مریی و نامریی می‌شود، درگیر نشوند. تا این اتفاق نیفتد، ما یکی از ارکان مهم توسعه پایدار را در جامعه نخواهیم داشت حتی اگر پیشخوان مطبوعات ما مملو از کثرت و تنوع رسانه‌ها باشد چراکه بی‌مخاطب هستند.

به نظر می‌رسد برای عبور از این بن‌بست که تهدیدی جدی برای رسانه‌های ما(اعم از رادیو، تلویزیون و رسانه‌های مکتوب) محسوب می‌شود، چاره دیگری جز این نباشد. امروز رسانه‌های ما چنان ترس‌خورده شده‌اند که وجه کنشمندی خود را از دست داده‌اند؛ وقتی که رویدادی‌ هزاران‌ بار در شبکه‌های مجازی توزیع و تکثیر می‌شود، تازه زمان آن می‌رسد که رسانه‌های ما لنگان‌لنگان به دنبالش بروند اما آیا راه دیگری هم برای عبور از این بحران وجود دارد؟»