اعدام نخستین قاتل سیاسی در تاریخ معاصر ایران
بیش از 120سال پیش در چنین روزی میرزا رضای کرمانی ضارب ناصرالدین شاه قاجار در میدان مشق تهران بهدار آویخته شد؛ او فرزند ملاحسین عقدایی معروف بود. پدرش در زمان حکومت طولانی محمد اسماعیل خان وکیلالملک در کرمان به دلیل ظلم و ستمی که بر او رفته بود، مهاجرت کرد و به یزد رفت.
میرزا محمدرضا به هنگام تحصیل و طلبگی در یزد، روضهخوانی و پامنبریخوانی هم میکرد. از یزد به تهران آمد و به دستفروشی و سمساری پرداخت. در این شغل موفقیتهایی به دست آورد و کمکم نزد تجار تهرانی اعتباری کسب کرد. شاید همین رفت و آمد به خانه رجال و اعیان شهر باعث شد که بعدها به عالم سیاست روی آورد.
او پیام میرزای شیرازی در باب تحریم تنباکو را تا کنج خانههای اعیان شهر میبرد و همگان را به اطاعت از مرجع تقلید عصر فرا میخواند. البته این اقدام میرزا رضا، بعدها اسباب دردسر او شد. میرزا رضای کرمانی که نخستین قتل سیاسی در تاریخ معاصر ایران را رقم زد، ناصرالدینشاه را درخت کهنه پوسیدهیی میدانست که در زیر آن انواع جانوران موذی جمع شدهاند و با این انگیزه به سوی ناصرالدین شاه آتش گشود.
میرزا محمدخان امین خاقان پیشخدمت شاه میگوید: «وقت ظهر ناصرالدین شاه و صدراعظم وارد صحن حضرت عبدالعظیم شدند حاکم آنجا و خدام خواستند به قرق و بیرون کردن مردم بپردازند چنانکه در این موقع همیشه رسم بود. شاه نگذاشت و گفت هیچکس را منع از ورود نکنید امروز میخواهم مثل سایر مردم به زیارت رفته باشم. شاه قصد زیارت کرد و وارد بقعه شد، طوافی کرده طرف پایین پا ایستاده قالیچه و جانماز خواست. از طرف چپ شاه از میان دو نفر زن که ایستاده بودند شخصی دست از زیر عبا در آورده کاغذ بزرگی به عنوان عریضه به طرف شاه دراز کرد تقریبا یک شبر به شاه مانده صدای پیشتاب ششلوله از زیر کاغذ عریضه بلند شد. همینقدر شاه مجال کرد که گفت «حاجی حسنعلیخان مرا بگیر». حاج حسینعلیخان و یکی، دو نفر دیگر از پیشخدمتان که نزدیک بودیم شاه را گرفتیم 5 یا 6 قدم با پای خود آمده بعد بیحس شد.
شاه را بردیم در اتاق معروف به مقبره ولیعهدی که خیلی نزدیک به آنجا بود. آنجا هم پس از به زمین خوابانیدن شاه، آه بلندی کشیده و دیگر نفس نکشید...» ظاهرا مظفرالدینشاه مایل به قتل میرزا رضا نبود، ولی بالاخره تصمیم خود را گرفت. میرزا رضا را برای بر دار کردن به میدان مشق بردند.
«آنتوان سوریوگین» عکاس روسی گرجی عصر قاجار از این صحنه عکاسی کرده است.