پیوند مجدد پالایشگاه‌های ایران با نفت خزر

۱۳۹۶/۰۶/۰۹ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۰۶۰۷۵
پیوند مجدد پالایشگاه‌های ایران با نفت خزر

گروه انرژی|حمید مظفر|

مردادماه سال 1395 بود که پیروز موسوی مدیرعامل شرکت پایانه‌های نفتی ایران به خبرنگارانی که برای بازدید از تاسیسات پایانه‌های نفتی به استان مازندران سفر کرده ‌بودند، وعده داد که ایران کمتر از 30روز با از سرگیری سوآپ نفت خام فاصله دارد. دقیقا یک سال پس از دادن این وعده، خبر پهلوگیری نفتکش‌های شرکت دراگون‌اویل حامل نفت تولیدی ترکمنستان در پایانه نکا منتشر شد. هرچند یک سال طول کشید تا وعده یک ماهه مدیرعامل شرکت پایانه‌های نفتی عملیاتی محقق شود، اما شیرینی انتشار این خبر به حدی بود که این تاخیر را جبران می‌کرد.

سابقه اجرای طرح معاوضه نفت کشورهای حاشیه دریای خزر به سال 1375 باز می‌گردد. جایی که روسای جمهور ایران و قزاقستان پیشنهاد اجرای سوآپ را مطرح کردند و نهایتا در سال 1381 عملیاتی شد. اما به مدت 7 سال بود که ایران چوب تصمیمی را می‌خورد که مسعود میرکاظمی وزیر نفت دولت احمدی‌نژاد گرفت و سوآپ نفت شمال به جنوب را متوقف کرد و 500میلون دلار سرمایه و تاسیسات را در شمال کشور بلااستفاده گذاشته بود.

از سرگیری سوآپ بدون شک ثمره مستقیم برجام است. هرچند علت لغو اولیه سوآپ در سال 2010 و در زمان میرکاظمی، اختلاف بر سر هزینه‌های انتقال بود، اما 2سال بعد که ایران خواستار برقراری مجدد این معاملات شد به دلیل اعمال تحریم‌ها امکان این کار وجود نداشت. بنابراین طولانی شدن توقف سوآپ ناشی از تحریم‌هایی بود که کشورهای غربی علیه ایران اعمال کرده‌ بودند و برقراری مجدد آن یکی از دستاوردهای برجام به شمار می‌رود.

از سرگیری سوآپ نفت‌ خام توسط ایران تاثیرات قابل توجهی در عرصه مراودات انرژی و سیاسی منطقه خواهد گذاشت که این مساله از چشم رسانه‌ها و تحلیلگران خارجی دور نمانده است. در همین رابطه تارنمای المانیتور در گزارشی تاثیرات برقراری مجدد سوآپ نفتی بر روابط ایران با همسایگان شمالی، پالایشگاه‌های تهران و شمال کشور را بررسی کرده است. در این گزارش، همچنین به 3مدل از معاملات سوآپ مدنظر ایران اشاره شده است. مشروح این گزارش را در ادامه می‌خوانید.

«پس از 7سال وقفه در سوآپ نفت کشور، 360هزار بشکه نفت خام از طریق خط لوله 32اینچی نکا-ساری-ری سوآپ شد». این آمار را روز گذشته فرود عسگری، سرپرست گمرک ایران اعلام کرد تا بدین‌ترتیب شاهد این باشیم که این‌بار حقیقتا سوآپ نفت از بن‌بست 7ساله درآمده است. براساس قراردادهای سوآپ، ایران نفت خام را از همسایگان حوزه دریای خزر در پایانه نکا در شمال کشور دریافت کرده و از این طریق خوراک مورد نیاز پالایشگاه‌های شمالی را تامین می‌کند. سپس از محل پایانه‌های جنوب کشور، نفت خام را به مشتریان بین‌المللی کشورهای حاشیه دریای خزر تحویل می‌دهد.

المانیتور در این رابطه می‌نویسد تا پیش از سال 2010 و تصمیم عجیب مسعود میرکاظمی در لغو سوآپ نفت، شرکت بازرگانی نفت ایران (نیکو) از زیرمجموعه‌های شرکت ملی نفت مسوول اجرای سوآپ بود. اما در سال 2010، وزارت نفت دولت محمود احمدی‌نژاد با بهانه عایدی پایین ایران، تمام موافقتنامه سوآپ را متوقف کرد. در آن زمان استدلال مقامات نفتی ایران این بود که قیمت یک‌دلاری برای سوآپ هر بشکه نفت باید براساس قیمت‌های بین‌المللی افزایش یابد. تهران در آن زمان گمان می‌برد که مسیر جایگزین برای کشورهای تولیدکننده حاشیه خزر، خط لوله باکو-تفلیس-جیحان خواهد بود که هزینه بالاتری خواهد داشت (و احتمالا به همین دلیل، تولیدکنندگان نفت حاشیه خزر حاضر به پذیرش افزایش قیمت خواهند شد).

در سال 2012 شرکت نیکو تلاش کرد تا معامله سوآپ نفت را مجددا احیا کند. هرچند در آن بازه زمانی، صنعت نفت ایران تحت تحریم‌های امریکا و اتحادیه اروپا قرار گرفته بود که شامل شرکت نیکو نیز می‌شد. بدین معنی که هر معامله‌ مستقیم نفتی نیکو حتی با شرکت‌های نفتی غیرامریکایی منجر به اعمال جریمه‌های سنگین برای طرف مقابل می‌شد.

با اجرایی شدن توافق هسته‌یی بین ایران و 6 قدرت جهانی در ژانویه 2016، وزارت نفت ایران مجددا علاقه خود را به احیای توافقنامه قدیمی سوآپ نفت اعلام کرد. در حقیقت زیرساخت‌های لازم برای بازگشت به سوآپ نفت کاملا نصب شده و آماده استفاده بود. ایران دارای دو خط لوله نفتی است که از پایانه نفتی نکا خارج و به پالایشگاه ری در جنوب تهران وصل می‌شود. مجموع ظرفیت این دو خط لوله در اصل 150هزار بشکه در روز بوده اما در حال حاضر ظرفیت آن بیش از 3برابر شده و به مرز 500هزار بشکه در روز رسیده‌ است. بدون شک استفاده از نفت خزر در پالایشگاه‌های شمال ایران، کمک شایانی به این کشور در راستای کاهش هزینه‌های انتقال نفت از استان‌های جنوبی این کشور به شمال می‌کند.

یکی از اصلی‌ترین دلایل علاقه‌مندی ایران به سوآپ نفت این است که بازسازی پالایشگاه تهران در واقع با هدف استفاده از نفت‌ خام دریای خزر صورت گرفته‌ است. در فاصله سال‌های 2012 تا 2016 و زمانی که صادرات نفت ایران با محدودیت جدی تحریم‌ها روبه‌رو بود، شرکت ملی نفت ایران این توانایی را داشت که مازاد تولید نفت خود را به این پالایشگاه اختصاص دهد. اما اکنون و با برداشته‌شدن تحریم‌ها، منطقی به نظر می‌رسد که ایران نفت خام بیشتری از جنوب صادر کند و از نفت خام تولیدی کشورهای حاشیه دریای خزر به عنوان خوراک پالایشگاه تهران استفاده کند.

اتفاقا شرکت ملی نفت ایران علاوه بر سوآپ سنتی نفت خام به معامله‌های سوآپ فرآورده‌های نفتی نیز علاقه‌مند شده‌ است. در ژوئن 2015، نخستین عملیات سوآپ بنزین با مشارکت ترکمنستان صورت گرفت. بدین صورت که یک محموله بنزین از ترکمنستان وارد پایانه بندرانزلی شد و در عوض به همان میزان فرآورده‌های نفتی دیگر از جمله نفت سوخت از پایانه‌های جنوبی ایران (به مشتریان ترکمنستان) صادر شد. این نخستین معامله سوآپ فرآورده‌های نفتی از سال 2000 به بعد محسوب می‌شد.

نیاز ضروری ایران برای سوآپ فرآورده‌های نفتی، ناشی از افزایش تدریجی سطح تولید گاز طبیعی است که موجب کاهش مصرف گازوییل و نفت‌سوخت در واحدهای صنعتی ایران شده است. ایران از یک سو دارای کسری در تولید بنزین و از سوی دیگر دارای مازاد در تولید دیگر محصولات پالایشگاهی است. بنابراین هرگونه معامله سوآپی که به تهران پیشنهاد فروش بنزین در ازای فروش دیگر محصولات پالایشگاهی را بدهد، بسیار پسندیده خواهد بود.

چنین تفاهمنامه‌هایی در ظاهر یک سناریو برد-برد برای تمام اطراف به نظر می‌آیند. اما گلوگاه‌هایی وجود دارند که می‌توانند موفقیت آنها را به خطر بیندازند. یکی از این گلوگاه‌ها، هزینه انتقالی است که ایران مایل به اعمال است. به خاطر داشته باشید که علت اصلی لغو معاملات سوآپ در سال 2010، درخواست ایران برای قیمت بالاتر بود.

از سوی دیگر، کیفیت و درجه نفت خام دریافتی از تولیدکنندگان حاشیه خزر باید با نیازها و ساختار پالایشگاه‌های شمال ایران سازگار باشند. در چند سال اخیر، ایران اقدام به بازسازی پالایشگاه‌های خود با هدف بهینه کردن مصرف سوخت کرده است و همین امر ممکن است، الگوهای مصرف سابق را تغییر داده باشد. با این وجود کارشناسان انتظار دارند که شرکت ملی نفت 3مدل از قراردادهای سوآپ نفت را در آینده مدنظر داشته باشد. مدل اول سوآپ خالص است. بدین صورت که ایران نفت خام را در پایانه نکا دریافت می‌کند و همان میزان محصول را در پایانه‌های صادراتی جنوب بارگیری کرده و به دست مشتریان کشورهای حاشیه خزر برساند. مدل دوم، سوآپی است که شامل بازاریابی فروش نهایی نفت خام باشد. بدین صورت که تولیدکنندگان حاشیه خزر از فعالیت‌های بازاریابی ایران و فروش بالقوه نفت خام این کشور به مشتریانش از جمله مشتریان آسیایی بهره‌مند شوند و در نهایت مدل سوم، توافق خرید خالص است. در این چرخه جدید از قراردادها با تولیدکنندگان نفت خزر، تهران آمادگی دارد تنها محصولات آنها را خریداری کند. بنچمارک چنین معامله‌یی، فی پرداختی در هر بشکه به خط لوله باکو-تفلیس- جیحان خواهد بود.

در چنین شرایطی، مقامات شرکت ملی نفت اعلام کرده‌اند که قرارداد جدید سوآپ با کشورهای تولیدکننده نفت خزر براساس مشارکت کمپانی‌های بخش خصوصی خواهد بود. به عبارت دیگر، شرکت ملی نفت ایران یا یکی از زیرمجموعه‌های آن (همچون نیکو) با یک پیمانکار اصلی ایرانی قرارداد می‌بندد و از این پیمانکار درخواست می‌کند تا وارد مذاکره با تولیدکنندگان خزر بشود.

 (به نظر می‌رسد) که فلسفه موجود در این تصمیم شرکت ملی نفت این است که NIOC تیم حقوقی خود را متمرکز بر مذاکره با شرکت‌های بزرگ بین‌المللی برای سرمایه‌گذاری‌های کلان در بخش بالادستی کرده و قصد ندارد خود را درگیر قراردادهای سوآپ کند. همچنین با این اقدام شرکت ملی نفت می‌تواند، ادعا کند که در حال تقویت بخش خصوصی است. اینکه کدام شرکت به عنوان پیمانکار انتخاب شود، می‌تواند مذاکرات واقعی معامله سوآپ را امکان‌پذیرتر کند، هرچند اجرای نهایی سوآپ بستگی به نظر شرکت ملی نفت خواهد داشت. اگر شرکت پیمانکار وابسته به نهادهای عمومی یا نظامی همچون سپاه پاسداران انقلاب اسلامی باشد، با توجه به تحریم‌هایی که دولت امریکا علیه این نهاد نظامی اعمال کرده است، می‌تواند مشکلاتی را ایجاد کند.

در هر صورت، اکنون که شرکت ملی نفت و وزارت نفت ایران به تعادل در تولید و مصرف و صادرات در سطح پیش از تحریم‌ها رسیده‌اند، انتظار می‌رود که روند رو به رشد معاملات سوآپ با شرکت‌های حاشیه دریای خزر جزو استراتژی‌های اصلی آنها باشد. هرچند همان‌طور که اشاره شد، تهران بیشتر علاقه‌مند به معاملاتی است که شامل واردات بنزین و صادرات دیگر فرآورده‌های نفتی باشد.

نهایتا افزایش تنوع معاملات سوآپ به ایران این اجازه را خواهد داد تا به صورت فعالانه همسایگان خزر را با خود همراه کند و نیز کارایی کلی بخش انرژی خود را افزایش دهد. معاملات سوآپ همچنین به کشورهای آسیای مرکزی اجازه می‌دهد از مرزهای خود فراتر رفته و مسیرها و مشتریان جدیدی را برای نفت خام و فرآورده‌های نفتی پیدا کنند.