آیندهپژوهی و مساله جوانان
شهرام شریعتی
عضو هیات رییسه
خانه اقتصاد
در سالیان اخیر به واژگان علوم مدیریتی دنیا شاخصهیی اضافه شده است که نام آینده پژوهی را برای آن برگزیدهاند آیندهپژوهی در اصل به معنی بررسی نیازهایی است که نسل آینده با آن روبهرو خواهد شد و ابعادی را در بر میگیرد که باید از امروز برای آن برنامهریزی و دوراندیشی شود. برخلاف سنوات گذشته سرعت تغییرات در دنیا شتابی روزافزون گرفته است و در اموری نظیر تکنولوژی، ساخت وساز، علوم انسانی و نیازمندیها بشر تقریبا نمیتوان بدون ارائه برنامهیی اصولی ابعاد آن را مدیریت و راهبردی کرد. برنامهریزی برای آینده به ذهن باز و خلاق نیاز دارد که بتواند تمام جنبههای قابل پیشبینی و در دسترس موضوعات را طرحریزی و برای جنبههای غیرقابل پیشبینی آن جنبههای احتیاط را طراحی نماید. «استیو جابز» همیشه اعتقاد داشت که نمیتوان از افراد بالای چهل و پنج سال راهنمایی لازم را برای کارهای خلاقانه اخذ کرد و اعتقاد به ایشان در این زمینه کار اشتباهی است. با فرض درست بودن مفروضات فوق و بسط قانون فوقالاشاره به امور کلانتر نظیر اداره کشورها و روابط سازمانی به راحتی میتوان به این نتیجه رسید که کشورها نیز برای تعاملات بینالمللی خود نیاز به ارائه برنامههایی چابک و همهگیر دارند که بتوانند تمام ابعاد احتمالی کنشهای آتی را پیشبینی و برنامههای لازم را برای آن طراحی کنند. شطرنج بازان عموما به پیش بینی حرکات حریف مشهورند و هنر بازی خوانی یا پیشبینی از ویژگیهای مدیران توانمند است؛ ولی با وجود این تمام قهرمانان شطرنجی که میشناسیم همگی در سن زیر چهل سالگی توانستند سکوهای قهرمانی جهان را تصاحب کنند و هیچ فرد کهنسالی را در این خصوص به ذهن ندارم. در سخنان مقامات ارشد کشوری، جوان بودن ترکیب سنی جمعیت کشوری از زمره افتخارات ملی محسوب میشود و از طرف دیگر بالا رفتن سن جمعیت نگرانیهای متعددی را در پی دارد؛ بنابراین این مهم نیاز به برنامهریزی و مداقه بیشتر دارد ولی متاسفانه این فرصت به تهدیدی نگرانکننده تبدیل شده است. در برنامهریزی مدیران کشوری جایگاه جوانان کماکان کمرنگ، کم اثر و کم رونق به نظر میرسد و تربیت مدیران جوان در سیستم حکومتی احساس نمیشود. به همین منظور شاکله مدیریتی کشور کماکان پیر و غیر چالاک است و مدیران با سابقه سی و چهل ساله مدیریت، با تنوع تخصص غیر مرتبط زمام امور را به دست دارند. متاسفانه روند اداره امور کشور، به عمد یا سهو، راهی را در پیش گرفته که به خودی خود ختم به قحط الرجال خواهد شد و در بهترین شرایط، خواص دارای ژنهای مناسب عهدهدار مناصب دولتی خواهند بود. در مفاهیم آینده پژوهشی چند اصل کلیدی حائز اهمیت و نشان است اول داشتن استراتژی و راهبرد رسیدن به آینده که بر اساس آن بتوان راههای رسیدن به آینده را طراحی و تدوین نمود. دوم گزینش سناریو از بین گزینههای موجود است. سوم تعیین چشمانداز و چهارم بررسی افقهای آینده و در نهایت تحصیل الگوهای ممکن و پژوهشی از اصول لایتغیر آینده پژوهشی محسوب میشوند. ولی متاسفانه واقعیتهای موجود در جامعه امروز، این اصول را تاکنون مورد توجه قرار نداده است و به نظر میرسد مدیران امروز، هیچ برنامه ویژهیی برای موضوعات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، ورزشی و... نداشته و دغدغه آن نیز احساس نمیشود. کشور در شرایط امروز به مدیرانی نیازمند است که علاوه بر تجربه لازم در امور جاری، چالاکی لازم را برای برنامهریزیهای آتی دارا باشند ولی متاسفانه معضلات کشوری به نحوی است که تصمیم غایی بر این است که ریسک مدیریت توسط مدیران با تجربه کاهش یابد و این بدان معنی است که عملا ما هیچ برنامهیی برای اداره بلندمدت کشور نداریم و اصل اول یعنی داشتن استراتژی و راهبرد اصولی در ایران عقیم مانده است. تشکیل معاونت جوانان به صورت اجرایی در تمام نهادها و سازمانها و وزارتخانهها میتواند یکی از راههای آموزش جوانان برای مدیریت آینده تلقی گردد در غیر این صورت کشور به سمت بالا رفتن نرخ مدیران سالخورده و غیرکارآمد پیش خواهد رفت و با بالارفتن این نرخ، مشکلات جدی گریبانگیر نسل آینده کشور خواهد شد.