آینده بریتانیا در مسیر دوگانه حزب کارگر
گروه جهان طلا تسلیمی
جرمی کوربین در سال 2015 که کار خود را به عنوان رهبر حزب کارگر آغاز کرد، سودای نخستوزیری در سر نداشت؛ در حقیقت اگر همچنین رویایی داشت، نمیتوانست با توجه به شرایط وقت حزب کارگر تحقق آن را پیشبینی کند. در آغاز دوران رهبری کوربین بر حزب کارگر، بسیاری پیشبینی میکردند که پس از برگزاری نخستین انتخابات سراسری و شکست در آن، کوربین برکنار شود؛ اما حالا شرایط بهکلی متفاوت است. حزب محافظهکار ترزا می اکثریت را در پارلمان از دست داده و برای تشکیل دولت مجبور به ائتلاف با حزبی دیگر شده و نخستوزیر برای ایجاد اتحاد در حزب خود بر سر دیدگاه مشترکی به برگزیت با مشکل مواجه است. تحولات اخیر در بریتانیا و چالشهای خروج از اتحادیه اروپا حضور حزب جناح چپی کارگر در دفتر نخستوزیری را که زمانی غیرممکن مینمود، به اتفاقی قریبالوقوع تبدیل کرده است. ناظران بر سر نخستوزیری کوربین در انتخابات بعدی شرطبندی میکنند؛ در انتخابات گذشته حزب کارگر برای برابری با حزب محافظهکار و به دست آوردن فرصتی برای تشکیل دولت ائتلافی، تنها 7 کرسی دیگر نیاز داشت و باتوجه به شرایط سیاسی موجود در بریتانیا، پیروزی کوربین و حزبش در انتخابات بعدی چندان دور از ذهن نیست.
در نخستین کنفرانس حزب کارگر از زمان انتخابات پارلمانی که با شکست حزب محافظهکار همراه بود، از جرمی کوربین به عنوان نخستوزیر در انتظار استقبال شد و کوربین بخش اعظم سخنرانی خود در این کنفرانس را به انتقاد از ترزا می به دلیل ناتوانی در کنترل نابسامانیها در دولت پرداخت و تاکید کرد که حزب کارگر تحت ریاست وی به جریان اصلی در بریتانیا تبدیل شده است.
به گزارش اکونومیست، بهطور کلی دو دیدگاه در مورد دولت آینده کوربین وجود دارد: اولی همان است که اوایل امسال در مانیفست حزب کارگر به تصویر کشیده شد و اگرچه با استانداردهای اخیر بریتانیایی چندان همخوانی ندارد، اما نه کشور را به خطر میاندازد و نه موجبات نگرانی کشورهای غرب اروپا را فراهم خواهد آورد؛ دومی را میتوان از بیانیههای اخیر حزب کارگر برداشت کرد که به باور قدیمی در مورد اینکه دستورکار کوربین و افراد نزدیک به او بریتانیا را نابود میکند و به شکوفایی و امنیت این کشور آسیب میرساند، دامن میزند. میتوان گفت آینده حزب کارگر و احتمالا بریتانیا بهشدت به این مساله بستگی دارد که کدام یک از این دیدگاهها به حقیقت تبدیل شوند.
کوربین خوب، کوربین بد
مانیفستی که بهار امسال ارائه شد، بیروح و یادبودی از گذشته و سرشار از ایدههای قدیمی بود که گرد و خاک آن را زدوده بودند. اما در نهایت عمل برمبنای چنین مانیفستی بریتانیا را تنها چند سال به عقب باز میگرداند و همانند برنامه خروج از اتحادیه اروپا عقبگردی به چند دهه قبل نیست. برنامه افزایش مالیات شرکتها بهویژه در شرایطی که بریتانیایی درگیر برگزیت به تجارت بیدغدغه نیاز دارد، فکر مناسبی به نظر نمیآید اما چندان هم شرایط را وخیم نخواهد کرد. پیشنهاد حداقل دستمزد 10 پوند به ازای هر ساعت نیز اگرچه یکی از بالاترین دستمزدها در اروپاست، اما با برنامه محافظهکاران در همین زمینه تفاوت چندانی ندارد. حذف هزینههای تحصیل به دانشگاهها بهشدت آسیب میرساند و در عمل تنها به نفع ثروتمندان خواهد بود و ملیسازی خطوط ریلی و برخی دیگر تاسیسات نیز آنها را از دور سرمایهگذاری خصوصی خارج میکند و احتمالا بر خدماترسانی تاثیر منفی خواهد داشت. اینها ایدههای خوبی نیستند، اما بریتانیا را به نابودی نمیکشانند. مجموع این ایدهها همراه با رویکرد برگزیتی حزب کارگر خود-تخریبی کمتر از ایدههای حزب محافظهکار دارند؛ برخی محافظهکاران از همین حالا برای «عدم دستیابی به توافق» در مذاکرات برگزیت سخن میگویند.
اما حزب کارگر احتمالا برنامههای دیگری هم برای دولت دارد که نشانههای آن را میتوان در گوشهوکنار بیانیههای کوربین یافت و این برنامهها بهشدت آسیبرسان خواهند بود. کوربین از زمانی که ریاست حزب کارگر را برعهده گرفته، حداکثر دستمزد و حداقل آن را توامان مطرح کرده است. وی پیشنهاد «تسهیل کیفی مردمی» را مطرح کرده که برمبنای آن بانک مرکزی برای تامین بودجه سرمایهگذاریهای دولتی اسکناس چاپ خواهد کرد. حزب کارگر همچنین به خلع سلاح هستهیی متعهد است و کوربین بارها از تمایلش به از بین بردن آنها سخن گفته است. اگرچه سیاست حزب باقیماندن در پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) است، اما کوربین چندین دهه است که فروپاشی پیمان را خواستار است.
طبق مانیفست حزب کارگر، برگزاری مجدد همهپرسی استقلال در اسکاتلند «نامطلوب و غیرضروری» است، اما کوربین گفته که مشکلی ایجاد نمیکند. در زمینه برگزیت حزب کارگر نیز همانند حزب محافظهکار شفاف نیست؛ اما اولویت ملی این حزب دسترسی به بازار واحد اروپایی اعلام شده که با شکاکی همیشگی کوربین به جهانیسازی و همکاری با اتحادیه اروپا مغایرت دارد. معمولا رهبران احزاب برای صلح حزب خود در بسیاری از موارد از ایدههای شخصی میگذرند، اما این اندازه از تضاد میان مانیفست و دیدگاههای رهبر حزب تعجبآور است. مساله دیگر رابطه نزدیک اندرو فیشر، نویسنده مانیفست حزب با کوربین است؛ کسی که پیشتر ملیسازی همه بانکهای کشور را خواستار شده بود. اندرو موری، یکی از اعضای پیشین حزب کمونیست که به کوربین توصیه کرده بود از دولت کرهشمالی دفاع کند نیز یکی دیگر از چهرههای چالشبرانگیز در میان افراد نزدیک به کوربین است. در چنین شرایطی میتوان متصور شد، کوربین چگونه در فوریتهای ژئوپلیتیک در مقابل امریکا قد علم میکند و بحران مالی را اقدام اول در فروپاشی سرمایهداری میبیند.
در دفتر نخستوزیری قرمز رنگ میشود
میتوان گفت در صورت پیروزی حزب کارگر در انتخابات بعدی و نخستوزیری کوربین، چنین رفتارهای بیمهابایی چندان دور از ذهن نخواهد بود و دلیل اصلی نیز واکنشهای قانونگذاران حزب به اظهارات کوربین است. سال گذشته از هر 10 قانونگذار 8 نفر از رای عدم اعتماد به رهبر خود دفاع میکردند، اما دلیل عمده آنها این بود که نگران از دست دادن کارشان بودند. حالا که حزب تحت رهبری کوربین به چنین محبوبیتی دست یافته و رویای تشکیل دولت در اکثریت را در سر میپروراند، قانونگذاران نیز از اعتراض دست کشیدهاند. قانونگذاران مشکلساز احتمالا در آستانه انتخابات بعدی الک و نامزدهای جدیدی به جای آنها معرفی میشوند.
مانیفست حزب در شرایطی نوشته شد که نظرسنجیها از محو شدن قدرت آن حکایت داشتند. اما حالا کوربین در مقابل دولت تحقیر شده محافظهکار قرار دارد و فضای عملیاتی حزب کارگر هر هفته و با بروز هر چالشی در دولت ترزا می گسترش مییابد. حزب کارگر موفق شد در انتخابات گذشته 3میلیون رای جدید به دست آورد و شمار اعضای آن نیز به بیش از نیم میلیون نفر رسیدهاند. کنفرانس امسال حزب کارگر نخستین کنفرانسی بود که بدون درگیریها بر سر رهبری حزب برگزار شد؛ کوربین موقعیت خود به عنوان رهبر حزب کارگر را تثبیت کرده و در میان مردم نیز از محبوبیت برخوردار است؛ وی عصر شنبه (امروز) میزبان راهپیمایی گسترده هوادارانش خواهد بود.