هیچکس پشت ترامپ نمیایستد
گرچه کنگره امریکا، قرارداد هستهیی را که دولت اوباما و پنج کشور دیگر با ایران امضا کردند، لغو نکرد، اما قرار بر این شده است که رییسجمهور امریکا، هر نود روز پایبندی ایران را تایید کند.
با وجود تعهدات ترامپ در مبارزه انتخاباتی خود مبنی بر پاره کردن برجام، وی هنوز از آن عقبنشینی نکرده است. در واقع ترامپ در ماه جولای، پایبندی ایران را به آن، هرچند با اکراه، تایید کرد. پس از آن، اعلام کرد که در نخستین فرصت از قراراد عقبنشینی خواهد کرد. نیکی هیلی، سفیر ایالات متحده در سازمان ملل در هفته گذشته، این موضوع را در موسسه امریکن اینترپرایز مطرح کرد. هیلی اظهار داشت که حتی اگر بازرسان بینالمللی تایید کنند ایران برجام را نقض نکرده است، تصمیم امریکا برای اعلام عدم پایبندی ایران «همچنان پابرجاست» اما این امر به آن معنا نیست که «ایالات متحده از برجام عقبنشینی کرده است.» در این صورت، جهان پس از لغو توافقنامه چگونه خواهد بود؟ دیپلماسی امریکایی در آن خریدار نداشته و روابط بینالملل بیش از پیش تیره خواهد شد. به احتمال زیاد ایران، روال عادی برنامههای هستهیی خود را از سر خواهد گرفت. همچنین احتمال ایجاد تنش و جنگ نیز بالا خواهد رفت. برجام توافق بین ایران و امریکا نیست، بلکه توافقی چند جانبه است. ایالات متحده و ایران، مذاکرات در خصوص این معامله را با هماهنگی نماینده عالی اتحادیه اروپا و پنج عضو دایم شورای امنیت سازمان ملل به علاوه آلمان (گروه پنج به علاوه یک) انجام دادند. خروج ایالات متحده، تلاشهای دیپلماتیک آینده را به خطر خواهد انداخت. دیپلماسی نیازمند درجهای، هرچند اندک، از اعتماد است که فقط تعامل منظم میتواند آن را ایجاد کند. اگر ایالات متحده از این معامله خارج شود، مهر تایید بر عدم اعتماد ایران به خود زده و اگر علاقه ایران را به مذاکرات آینده به کل از بین نبرد، سبب کاهش قابل ملاحظه آن خواهد شد. اروپا بیشتر از امریکا به توافقات اقتصادی با ایران علاقهمند است و بنابراین حتی تمایلی به اعمال مجدد تحریمها ندارد، چه برسد به مقابله نظامی با ایران. در صورت خروج ایالات متحده و اتهام کذب نقض قرارداد هستهیی از سوی ایران، برتری روشهای دیپلماتیک از بین میرود. امکان دارد جامعه جهانی، از جمله متحدان امریکا، این کشور را به داشتن مقاصد شوم متهم کنند. این امر در آینده درصورت قصد ایجاد روابط دیپلماتیک با ایران به ضرر امریکا خواهد بود. نه تنها بیشتر متحدان امریکا در اروپا علاقهیی به جنگ علیه ایران ندارند، بلکه روسیه و چین نیز از جنگ با این کشور حمایت نخواهند کرد. هر دو این کشورها در زمان تحریمها، ایران را پشتیبانی کردهاند. ایران، نزدیکترین متحد روسیه در منطقه است و با اینکه چین و ایران چنین مناسباتی ندارند، اما منافع چین از منابع انرژی خلیج فارس، چشمگیر است. چین بزرگترین واردکننده نفت به دست آمده از خلیج فارس بوده و 26 درصد انرژی مورد نیاز خود در سال 2011 را بدین صورت تامین کرده است. همچنین همانطور که روحانی، رییس چمهور ایران عنوان کرده است، تهران روال عادی برنامه هستهیی خود را از سر خواهد گرفت. در این صورت، عدم اطمینان ایران از نیت امریکا در این زمینه تایید خواهد شد. امکان دارد ایران دسترسی بازرسان بینالمللی را محدود کند و به صورت مخفیانه به فعالیتهای هستهیی خود بپردازد. این امر سبب منزوی شدن امریکا در میادین دیپلماتیک خواهد شد. واقعیتهای هستهیی فرصتهای محدودی را برای دشمنان ایران فراهم میکند. آنها میدانند اگر ایران پس از لغو برجام به ساخت تسلیحات هستهیی بپردازد، ممکن است باعث به وقوع پیوستن حملهیی قوی و پیشگیرانه به ایران شود. اما این حمله دو مشکل عمده استراتژیکی خواهد داشت: اولا اقدامات تلافی جویانه ایران علیه متحدان امریکا به وقوع خواهد پیوست، ثانیا، با اینکه حمله به ایران امکان دارد دستیابی این کشور به بمب هستهیی را به تعویق بیاندازد، اما ایران را برای به دست آوردن آن مصممتر خواهد کرد.
حتی افراد بدبین به این قرارداد باید خطرات لغو آن را درک کنند. در واقع، تنش در کره شمالی نیز این خطر را تشدید میکند، چرا که میتواند ایالات متحده را در دو منطقه حساس با بحران (هسته ای) مواجه کند. کاملا واضح است که اگر امریکا از ساخت بمب توسط ایران نگران است، بهتر است به قرارداد هستهیی علاقه پیدا کند.