«مشیری» پیوندی بین شعر نو و کهن بود
شعرهای فریدون مشیری حاصل تجربیات شخصی اوست که توانسته آنها را به یک اثر ادبی تبدیل کند. تبدیل تجربیات عینی به شعر، راز ماندگاری شعرهای فریدون مشیری است که البته در کنار اینها نگاه شاعرانه و نگرش خاص او مانند پرهیز از انتخاب واژگان به دور از پیچیدگی و به دور از ارائههای خاقانیوار در شعرهایش قابلتوجه است. جواد کلیدری، راز ماندگاری مشیری را در بیطرف بودن او میداند؛ اینکه به هیچ طرف دعوا نمیرفت و در نتیجه از قافله شعر نو جامعه ادبی عقب نماند بلکه توانست بین این دو پیوند و آشتی برقرار کند. به گفته او، شعر ما از گذشته تا امروز تجربهها و سبکهای متفاوتی داشته است و از دوره نیما به بعد خیلی چیزها تجربه شده، خیلی از چیزها کم یا اضافه شده است.
کلیدری با بیان اینکه مشیری در دوره شعر نو ظهور کرده بود، گفت: در این دوره تازه سروصداهای بین شعر نو و کلاسیک شروع و جدال بین شعر نو و کهن شعلهور شده بود و مشیری در آن دعواها طرف هیچ کدام را نگرفت بلکه در شعرش بین شعر نو و کلاسیک پیوند ایجاد کرد و ما امروزه میبینیم که آثار وی در دو زمینه کلاسیک و نو وجود دارد.