آب؛ کالای قیمتی یا حق اولیه بشر؟
ترجمه: حمید مظفر
این روزها وقتی واژه آب روی کاغذ میآید، بحران را به سختی میتوان دور دید. گفته میشود که آب، نفت جدید است. منبعی که مدتهاست حیف و میل شده و اکنون در حال گران شدن است و بهزودی زیر بار تقاضای سیراییناپذیر جمعیت جهان، کمر خم خواهد کرد. سفرههای آب در حال خشک شدن، یخچالهای طبیعی در حال آب شدن و ذخایر آب رو به اتمام هستند و رودها دیگر به دریا نمیریزند. در این بین تغییرات اقلیمی تهدیدی برای شدیدتر شدن بحران آب است. اگر میخواهیم جلوی قحطی، طاعون و موجهای عظیم مهاجرت گرفته شود، همه باید آب کمتری مصرف کنند. اگر هنوز به پایان دنیا نرسیدهایم به خاطر این است که چهار سوار آخرالزمان(عج) و اسبهایشان گوشهیی بهدنبال یافتن آبی برای نوشیدن هستند (چهار سوار آخرالزمان(عج) چهار شخصیتی هستند که در مکاشفه یوحنا در کتاب مقدس در آخرالزمان(عج) آزاد میشوند).
اغلب صحبت در مورد بحران با لحنی اغراقآمیز انجام میشود اما پیام اصلی آن اشتباه نیست. آب حقیقتا در نقاط بسیاری با محدودیت روبهرو است و این محدودیت بیشتر نیز خواهد شد. تحلیل وضعیت عرضه و تقاضا و نقطه تعادل آن دردناک خواهد بود و در عین حال ممکن است شمار اختلافات سیاسی و ظرفیت آنها در ایجاد بحرانهای جدید افزایش یابد. ادامه وضعیت تعامل با این بحران با این شکل و شمایل، دعوت رسمی از یک فاجعه است.
چرا؟ آغاز مشکلات با شمار بیشمار مردمی است که از آب استفاده میکنند. 60 سال پیش که جمعیت جهان 2 میلیارد و 500 میلیون نفر بود، کمتر کسی نگران وضعیت منابع آبی بود. البته در آن زمان هم خشکسالی و هم گرسنگی وجود داشت، اما تغذیه اکثر مردم از مزارع آبیاری شده صورت میپذیرفت. اما در ادامه انقلاب سبز رخ داد که با ترکیبی الهامبخش از گونههای جدید محصولات، کودها و آب امکان رشد عظیمی در جمعیت را به وجود آوردند. در سال 2000، جمعیت جهان به 6 میلیارد نفر رسید و امروز این رقم به 7 میلیارد نفر نزدیک شده است و پیشبینی میشود که شمار انسانهای ساکن کرهزمین تا سال 2050 به 9 میلیارد نفر برسد. در این فاصله شمار زمینهای تحت آبیاری دو برابر و میزان آب استفاده شده برای کشاورزی سه برابر شد. پیشبینی میشود که نسبت جمعیت ساکن در کشورهای با کمبود مزمن آب تا سال 2050 به میزان 45درصد رشد کرده و به سطح 4 میلیارد نفر برسد. همین حالا نیز حدود یکمیلیارد نفر در جهان با شکم گرسنه شب را به صبح میرسانند که علت عمده آن کمبود آب برای کشت غذاست.
البته ساکنان کشورهای با آب و هوای معتدل و بارندگی فراوان در طول سال ممکن است نیاز به آب برای کشاورزی را در ک نکنند. به عنوان مثال بریتانیا تنها 3درصد از مجموع برداشت از آب این کشور را به کشاورزی اختصاص میدهد. اما در امریکا اوضاع برعکس است و 41درصد برداشت آب در این کشور صرف کشاورزی میشود که عمده آن مربوط به آبیاری است. این رقم در چین به 70درصد و در هند تقریبا به 90درصد میرسد. در سطح جهانی بهطور میانگین، کشاورزی سهمی 70درصدی از مصرف آب را داراست.
تقاضای روزافزون کشاورزان برای آب تنها به خاطر افزایش شمار شکمهایی که باید سیر شوند نیست بلکه ناشی از سلیقه مردم برای طعمهای بهتر و غذاهای جالبتر است. متاسفانه کشت یک کیلو بادام زمینی دو برابر بیشتر از کشت یک کیلو سویا، چهاربرابر تولید یک کیلو گوشت گاو و تقریبا معادل تولید یک کیلو مرغ آب میبرد. در حال حاضر حدود 2میلیارد نفر در حال ورود به طبقه متوسط هستند و همین حالا نیز اگر رشد جمعیت متوقف شود باز هم تقاضا برای محصولات کشاورزی افزایش خواهد یافت.
از سوی دیگر، صنعت نیز به آب نیاز دارد. این بخش سهمی قریب به 22درصد از برداشت جهانی آب را به خود اختصاص داده است. فعالیتهای خانگی نیز سهم 8درصدی را به خود اختصاص داده است. سهم مصرف صنعت و خانگی در مجموع، در نیمه دوم قرن بیستم چهاربرابر شد که دوبرابر سرعت رشد بخش کشاورزی به حساب میآید. کارشناسان برای آینده چیزی جز افزایش بیش از پیش مصرف آب در همه بخشها نمیبینند.
پاسخ به تقاضا برای آب، متفاوت از پاسخ به تقاضا برای سایر کالاهاست. دلیل نخست این است که عرضه آب محدود است. اما این منابع تا سال 2020 یا 2050 یا هر تاریخ نامعلوم دیگری به پایان خواهند رسید و شرایط مانند امروز یا زمانی که آب به عرشه کشتی نوح رسید، نخواهد بود. این همان چیزی است که قانون بقای جرم نیوتن میگوید که هر چند شما چیزی مانند آب را استفاده میکنید اما نمیتوانید آن را از بین ببرید یا بهراحتی آن را بسازید. اگر به نظر میرسد که آب از ابرهای آسمان فرود میآید به خاطر این است که ابرها از تبخیر آبهای سطح زمین تشکیل میشوند و به سطح زمین بازمیگردند.
97درصد آبهای سطحی زمین شامل دریاها میشوند که بسیار شورند. اساسا میتوان برای افزایش عرضه آب تازه، آب دریا را شیرین کرد اما در حال حاضر این کار بسیار پرهزینه و انرژیبر است. اگرچه هزینههای این کار در سالهای اخیر کمتر شده است اما هنوز کسی انتظار شیرینسازی آب دریا برای آبیاری در مقیاس گسترده را ندارد. همچنین از دو و نیم درصد آبهای شیرین، تقریبا 70درصد به صورت کوههای یخ هستند. بنابراین تمام موجودات زنده زمین جز آنهایی که در دریا زندگی میکنند باید روی 75صدم مجموع آبهای کرهزمین حساب باز کنند. عمده این آب در دسترس نیز زیر زمین به صورت سفرههای آب و فرمتهای مشابه است. مابقی به صورت بارش است که در دریاچهها و رودخانهها فرود میآیند. جولیا باکنال کارشناس بانک جهانی در حوزه آب معتقد است که عرضه و تقاضا مفاهیمی اقتصادی هستند که دانشمندان این علم به صورت ملالآمیز مدام میخواهند آنها را به یکدیگر برسانند و نقطه تعادل آن را پیدا کنند. در کانتکست آب، اگرچه عرضه یک مفهوم فیزیکی است اما نکته این است که عرضه آب همواره در نقطه ماکزیمم خود ثابت است.
همچنین مصرف آب نیز یک واژه چالشبرانگیز است. اگر سوخت ماشین شما تمام شود شما کل باک بنزین را مصرف کردهاید. در واقع بنزین تمام شده است و امکان بازسازی آن وجود ندارد. اما اگر شما یک تانکر آب را خالی کنید تا دوش بگیرید، آیا آب را مصرف کردهاید؟ پاسخ به نحوی مثبت است. اما آیا این آب برای آبیاری باغچه منزلتان قابل جمعآوری نیست؟ و آیا بخشی از آن وارد زمین نخواهد شد تا سفرههای آب زیرزمینی را مجددا پر کند یا شاید وارد یک رود شود؟ از این زاویه آیا میتوان گفت که کسی آب را مصرف کرده و به اتمام رسانده است؟ این آب استفاده شده است اما نه به این معنا که امکان استفاده بیشتر از آن وجود ندارد. بنابراین آب، نفت جدید نیست. البته انواعی از مصرف آب وجود دارند که امکان استفاده مجدد از آن را برای هر شخص دیگر غیرممکن میکنند. از جمله تبخیر آب از سطح زمین، استخر، ذخایر آب یا برجهای خنککننده. در حال حاضر 60درصد از بارش باران و برف که به زمین میرسند قابل جمعآوری نیست چرا که این آب در خاک و گیاهان نفوذ کرده و از طریق آنها تبخیر میشود. علاوه بر عرضه و تقاضا، مفهوم بهرهوری در آب نیز پیچیدگیها و تفاوتهایی با سایر بخشهای اقتصادی دارد. کریس پری اقتصاددان بخش کشاورزی و آبیاری، بهرهوری در مصارف خانگی آب را شامل جلوگیری از هدررفت از طریق تبخیر یا نفوذهای غیرقابل بازیابی میداند. اگرچه آبیاری بهرهورانه، غالبا برای توصیف سیستمهایی توصیف میشود که منجر به تبخیر 85درصد آب میشوند. بهطور مشابه، ذخیره آب تنها از طریق مصرف کمتر در بخش شستوشو و آبیاری محقق نمیشود. ذخیرهسازی موفق آب جایی است که مقدار کمتری از آن تبدیل به حالات غیرقابل بازیابی شود.
بسیاری از این مشکلات مفهومی، ناشی از ابعاد غیرمعمول آب است. آب کالایی است که ارزش آن براساس موقعیت، هدف و شرایط تغییر میکند. ابتدا به بحث موقعیت بپردازیم. آب به صورت مساوی در جهان توزیع نشده است. تنها 9 کشور دنیا سهم 60درصدی از مجموع آب تازه قابل عرضه را به خود اختصاص دادهاند و از این 9 کشور تنها برزیل، کانادا، کلمبیا، کنگو، اندونزی و روسیه دارای فراوانی (آب) هستند. امریکا نیز نسبتا وضع مناسبی در این زمینه دارد، اما چین و هند با داشتن یکسوم جمعیت جهان دارای کمتر از 10درصد منابع آبی هستند.
حتی در داخل یک کشور نیز ممکن است تفاوت بسیار فاحش باشد. به عنوان مثال، میانگین بارش سالانه در شمال شرقی هند 110 برابر بیشتر صحراهای غربی این کشور است. همچنین ممکن است در یک منطقه، در برخی از ماههای سال فراوانی بارش وجود داشته باشد اما در سایر ماههای سال ممکن است این بارندگی کافی نباشد. بخش عمدهیی از بارشهای هند، بارانهای موسمی فصل تابستان است که در خوشبینانهترین حالت در خلال چند هفته بین ماه ژوئن و ماه سپتامبر اتفاق میافتد.
مشکل محدودیت یا فراوانی آب، فراتر از مکان است. آب سنگین است و هر مترمکعب آن هزار کیلو وزن دارد و جابهجایی آن بسیار پرهزینه است. آبهای سطحی همچون رودخانهها و دریاچهها بدون تغییرات مصنوعی امکان تغییر مسیر ندارند.
دارایی مایع یا حق بشر؟
آب چه قیمتگذاری بشود یا نشود، بسیار ارزشمند است. مصارف صنعتی در کشورهای ثروتمند حدود 60درصد مصرف آب را شامل میشود و در باقی کشورها این رقم تقریبا 10درصد است. تفاوت در بخش خانگی بسیار کمتر است، بهگونهیی که در کشورهای ثروتمند این رقم 11درصد و در سایر کشورها 8درصد است. البته همه انسانها، روزانه به مصرف حداقل 2 لیتر آب نیاز دارند و این مساله غیرقابل بحث است. بههمین دلیل در کشورهای فقیر، زنان و کودکان باید صبح زود زحمت رفتن به نزدیکترین چاه را به خود بدهند و بعد از 5 تا 6 ساعت با محمولهیی از کالای ارزشمند بازگردند. به همین دلیل عده زیادی بر این باورند که آب باید جزو حقوق بشر به حساب بیاید چراکه نیازی اساسیتر از نان و سقف بالای سر است.
چنین نگاهی نتایجی را نیز به همراه دارد. از جمله اینکه هیچکس نباید برای آب خود هزینهیی بپردازد. جاستینیان امپراتور بیزانس در قرن ششم اعلام کرده بود که براساس قوانین طبیعی، هوا، آبهای جاری، دریا و ساحل متعلق به همه است. بسیاری از این هندیان نیز بر این باورند که مشخصا آبهای زیرزمینی یک منبع دموکراتیک است. در آفریقا اصطلاحی وجود دارد که حتی شغال نیز حق نوشیدن دارد.
نتیجه بعدی چنین نگاهی این است که آب غالبا جنبهیی مقدس و عرفانی پیدا میکند که منجر به ظهور خدایانی همچون کونگکونگ در چین یا ازیریس در مصر شده است. آب در طول تاریخ با جسم و روح بشر در آمیخته شده و شگفتانگیز نیست که کالایی با این تاریخ، کیفیت، مصارف و همراهی را نتوان به راحتی سازماندهی کرد.