شوک درمانی سوءبرداشتی روش شناختی
فرشاد مومنی، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی معتقد است، تنگناهای روش شناختی در نظام پژوهش و آموزش علم اقتصاد ایران ما را با طیف متنوعی از کاستیها و محدودیتها روبهرو کرده است. این اقتصاددان از شوک درمانی برای کاهش مصرف انرژی به عنوان یک نمونه از این روش شناختی تک بعدی نام میبرد و بر این باور است که که در اقتصادهای توسعه نیافتهیی مانند اقتصاد ایران باید قائل به استفاده از رویکردهای بین رشتهیی بود و «برای اینکه بتوان پدیدههای مربوط به این اقتصادها را بررسی کرد در این زمینه اقتصاد رفتاری ابزار مناسبی است که میتوانیم از آن برای تحلیل اقتصاد ایران استفاده کنیم.» به گزارش ایسنا فرشاد مومنی بیان کرد: مسالهیی که برای ما مهم است، این است که به دلیل همان تنگناهای روششناختی که در نظامهای رسمی آموزش و پرورش علم اقتصاد داریم، میبینیم که در سطوح بالای تصمیمگیری در ایران هم به این مساله توجه نمیشود و وقتی از لفظ مشترک اقتصاد استفاده میکنیم درباره 3 سامان متفاوت سطوح خرد، کلان و توسعه تحلیل اقتصادی صحبت میکنیم. وی ادامه داد: در موارد بسیاری تداخل تلقیها بسیاری از سوءبرداشتها و سوءسیاستگذاریها را منجر شده مثل نوعی که با شوک درمانی درباره حاملهای انرژی برخورد کردیم. منظور ما این نبود که ابزار قیمت برای تغییر هدفگذاری شده مطلقا موضوعیت ندارد، ضعف ما این بود که در ساخت توسعه نیافته، دستکاری قیمت آخرین حلقه از مجموعه اقدامات باید باشد و اگر در این حلقه قرار گیرد، اهداف انتزاعی برآورده نشده بلکه فاجعههای بزرگ انسانی هم پدید میآید. نکته کلیدی بحث این بود که ایران ساخت توسعه نیافته و رانتی دارد بنابراین ما با تقدم رتبهیی مسائل سطح توسعه و کلان نسبت به سطح خرد روبهرو هستیم.
اقتصاد رفتاری برای ناهماهنگیهای ساختاری
فرشاد مومنی در ادامه گفت: یکی از نکتههای اصلی بحثهای رفتارگران این است که روی مساله کارایی و اثربخشی منابع انسانی با حساسیت بالایی برخورد میکند. از این منظر وقتی به تحولات ایران نگاه میکنیم، اضافه کردن ملاحظات دستاوردهای اقتصادی میتواند راهگشا باشد تا پدیدههای حیرتانگیز اقتصاد ایران را تحلیل کنیم. به گفته وی، بررسیها نشان میدهد که متاسفانه از سال ۶۹ به بعد هیچ تناسبی بین منابع تخصیص داده شده و دستاوردهای آن وجود ندارد. وی درخصوص ضرورت توجه به اقتصاد رفتاری گفت: در اقتصاد سیاسی رانتی ما دایما به خاطر عدم شفافیت و برخورد سهلانگارانه و شعاری درباره مشارکت مردم در سرنوشت خود مدام شاهدیم که هزینههای هماهنگی به طرز فاجعهآمیزی افزایش مییابد. ما در چنین شرایطی میتوانیم از دستاوردهای اقتصاد رفتاری استفاده کنیم که از میزان انبوه ناهماهنگیهای نهادی و ساختاری کاسته شود. وی افزود: کلید بحث همه رویکردهای نظری جدید که به دستاوردهای خارقالعادهیی منجر شده، این است که رویکرد بین رشتهیی به ویژه درخصوص اقتصادهای توسعهنیافته برای تحلیل مسائل مهم هستند.