رهایی از هژمونی دلار
بهاره مهاجری
معاون سردبیر
شاید برای جمهوری اسلامی ایران تاکنون فرصتی بهتر از جمعه شب گذشته فراهم نشده بود. پیشتر، تصور بر این بود که اگر ترامپ(ایالات متحده) از توافق هستهیی موسوم به برجام خارج شود، ایران مجددا وارد چرخهیی از مصایب خواهد شد اما سخنرانی جمعه وی، خلاف این پیشبینی را به اثبات رساند. با آنکه طی دو هفته گذشته بسیاری از رایزنان و مشاوران ترامپ و حتی رسانههای امریکایی او را از ورود به مهلکه «انزوا» برحذر داشته و با اینکه بارها مقامات اروپایی از توافق برجام حمایت کرده بودند اما کمتر کسی تصور میکرد که لحن سخنرانی و فحوای اظهاراتش آنقدر فاجعه بار باشد که ظرف کمتر از یک ساعت، رشتههای بافتهاش پنبه شود. واقعا چه کسی تصور میکرد بلافاصله پس از انتشار سخنان وی، فدریکا موگرینی، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به تندی علیه رییسجمهوری ابرقدرت امریکا موضعگیری کند و تلویحا او را «هیچکاره» خطاب کند(آنجا که گفت لغو برجام در اختیار هیچ رییسجمهوری نیست) اتفاقی که در این سطح از تقابل اروپا و امریکا رخ داد از جنگ جهانی دوم به این سو بیسابقه به نظر میرسد. مضاف بر اینکه وقتی تروییکای اروپایی بیانیه حمایت از برجام را صادر کرد و آن را منطبق با منافع ملی خود دانست بیش از پیش، نخبگان امریکا را از مواضع رییسجمهور خود شرمزده کرد(این حس امریکاییها قابل درک است چه آنکه خودمان زمانی آن را تجربه کردهایم).
شاید دونالد ترامپ وقتی با افتخار درحال ترک تریبون سخنرانی در اتاق پذیرش دیپلماتیک کاخ سفید بود، فکر میکرد سخنرانیاش توفان به پا خواهد کرد؛ چون یک هفته قبل از آن به خبرنگاران از آتش زیر خاکستر خبر داده بود. اما نمیدانست که چند ساعت بعد رسانههای خود امریکا این اظهارات را «دروغگویی و فریب حقیقت» و «سخنرانی شکمی» مینامند چه رسد به دیگر کشورها.
با این حال، اکنون مرحلهیی حساس و فرصتی بهینه برای ایران و سایر کشورهایی که میخواهند از یوغ «هژمونی» اقتصادی امریکا و تحریمهای آن رها شوند، فرا رسیده است چون شرایط طی هیچ دورهیی مثل مقطع فعلی برای این کشورهای تحریم زده فراهم نبوده است. بر این اساس، ترتیبات جهانی دنیای توسعه یافته به خاطر برجام ایران به آستانه شکستن رسیده است. تا پیش از این اروپا در تمامی مقاطع در خط حمایت از سیاستهای امریکا بود و اگر نبود حداقل همسو با آن بود. اما «برجام» و «ترامپ» این همسویی را بر هم زده است. بیدلیل نیست که آنتونی بلینکن، معاون سابق وزارت امور خارجه در دولت اوباما(و مدیرعامل فعلی مرکز پن بیدن برای دموکراسی) چند ساعت پس از سخنرانی ترامپ در یادداشتی در وب سایت نیویورک تایمز این سخنرانی را دور راندن متحدان امریکا و پیروزی ایران نامید و نوشت که امریکا با این سخنرانی نه ایران بلکه خودش را منزوی کرد. هر چند بعضی تحلیلگران، این صحبتها را نوعی تلاش برای احیای سیاست چماق و هویج میدانند اما واقعیت این است که صحبتهای نسنجیده ترامپ میتواند آثار اقتصادی غیرقابلانکاری داشته باشد که باز هم میتوان از آن استفاده کرد. چگونه؟ تاکنون تنها برگ برنده امریکا برای اعمال و پیشبرد تحریمها دلار بوده است. ارز قوی ایالات متحده همواره توانسته حرف و خواست دولت و شرکتهای امریکایی را به کرسی بنشاند. اگر تاکنون ایران نتوانسته با وجود توافقنامه برجام در بریتانیا حسابی باز کند، دلیل آن تحریم U-turn امریکا بوده است، اگر ایران به دلایلی نتوانسته مطالبات ارزی خود را از کشورهایی مانند کره جنوبی، چین و هند وصول کند به علت همین تحریم U-turn بوده است. امریکا با این ترفند، مهاری بر کشورهای جهان زده تا با آن سیاستهای خود را پیش ببرد. اما به نظر میرسد زمان پاره کردن یوغ رسیده است. ایران تاکنون سعی کرده با کشورهایی مانند روسیه و ترکیه به سمت حذف دلار از معاملات خود برود اما این حرکت یقینا کاری از پیش نمیبرد زیرا نه روبل روسیه و نه لیر ترکیه آنقدر قوی هستند که بتوانند یک ارز مبنا را شکل دهند ولی این مهم از عهده اروپا برمیآید. اقتصاد اتحادیه اروپا در مجموع بزرگتر از اقتصاد امریکاست و بیش از نیمی از اقتصاد جهان را در برمیگیرد. چنانچه به اتحادیه اروپا، اعضای پیمان بریکس هم اضافه شود در مجموع 80 درصد اقتصاد جهان در اختیار کشورهایی است که ذاتا مایل به جدایی از هژمونی دلار امریکا هستند. مسلم است که این حرکت طی یک برنامه کوتاهمدت رخ نخواهد داد اما میتوان برای آن برنامهیی ریخت.
بنابراین در این مقطع دولت ایران میتواند به اتحادیه اروپا، روسیه و چین اعتراض کند که به دلیل تحریم U-turn نمیتواند از مزایای برجام(که به گفته همگان به آن پایبند بوده است) بهره ببرد و این میتواند آغاز همان حرکت باشد: رهایی از هژمونی دلار.