ما و جهانی‌شدن

۱۳۹۶/۰۸/۰۹ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۱۰۱۲۲

 بهاره مهاجری   

معاون سردبیر

 نزدیک به 21 سال از ارائه درخواست ایران برای عضویت در سازمان جهانی تجارت می‌گذرد. طی این دو دهه، به درخواست‌های مکرر جمهوری اسلامی، باوجود پاسخ به تمام 627 سوال نمایندگان کشورها در این سازمان، وقعی نهاده نشده است. ریشه این امر می‌تواند اول به مخالفت‌های امریکا در اواخر دهه 1990 و اوایل دهه 2000 میلادی و دوم به مخالفت‌های اخیر عربستان‌سعودی و لابی ضدایرانی وی در کارگروهی که درخواست در آن بررسی می‌شود، ‌برگردد.  ماجرای درخواست عضویت ایران در سازمان جهانی تجارت را می‌توان شبیه مسابقات دوی امدادی دانست که از یک دولت به دولت دیگر می‌رود بدون آنکه دونده آن به خط پایان برسد. حتی زمانی که مذاکرات برجامی جمهوری اسلامی با گروه 1+5 به جریان افتاد، با وجود القای امیدواری‌ها نسبت به حمایت اتحادیه اروپا و امریکا از درخواست ایران برای الحاق به سازمان جهانی تجارت، اما با گذشت نزدیک به 2 سال از حصول توافق برجام، این حمایت‌ها از حرف فراتر نرفته است. این، البته اظهار سازمان جهانی تجارت است آنجا که اعلام می‌کند هنوز کارگروهی که باید درخواست ایران را بررسی کند، هیچ جلسه‌یی نگذاشته است. اینکه چرا این کارگروه با وجود تمام تلاش‌های ایران به درخواست‌هایش اعتنایی نمی‌کند را باید در مناسبات و روابط سیاسی جمهوری اسلامی جست‌وجو کرد. هر چند در این میان می‌توان ضعف اراده ایران در الحاق به سازمان تجارت جهانی را هم علت طولانی شدن دانست، چه آنکه هنوز بسیاری از مدیران دولتی از برداشته شدن سد تعرفه‌یی واهمه دارند اما واقعیت این است که این اراده در طرف مقابل نیز به خاطر انگیزه‌های سیاسی ضعیف بوده است. با آنکه هلگا اشمید (معاون مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا) حدود یک ماه پیش و در جریان نشست مجمع اروپا و ایران در زوریخ سوییس گفته بود هر ۲۸ کشور عضو اتحادیه اروپا، از عضویت ایران در سازمان تجارت ‌جهانی و حضور مجدد این کشور در اقتصاد جهانی حمایت می‌کنند؛ اما به نظر می‌رسد این حمایت‌های لفظی در میان لایه‌های سیاسی گم شده است. چه آنکه تمام موانع بررسی درخواست عضویت جمهوری اسلامی در سازمان جهانی تجارت، سیاسی است تا اقتصادی. ایران از همان زمانی که درخواست عضویت خود برای پیوستن به سازمان جهانی تجارت را ارائه کرده بود، پیش‌شرط‌ها و ملاحظات عمده اقتصادی این الحاق را تقریبا برطرف کرده بود؛ اما موانع سیاسی را نادیده گرفته و سعی می‌کرد از روی آن عبور کند ولی زمان نشان داد که ایران قبل از آنکه مشکلات اقتصادی را رفع کند، باید موانع سیاسی را برطرف می‌کرد.

در این حال، اگر ایران عضو سازمان جهانی تجارت بود، می‌توانست از مزیت آن در بسیاری از موارد سیاسی بهره گیرد: نخست آنجا که به سختی تحت تحریم قرار گرفته بود و در صورت عضویت در سازمان جهانی تجارت، هیچ کشوری ازجمله اعضای اتحادیه اروپا و نیز ایالات‌متحده نمی‌توانستند به‌راحتی ایران را تحریم کنند. نمونه اخیر مشابه را می‌توان در تحریم عربستان‌سعودی، ‌کویت و امارات‌متحده‌عربی علیه قطر مشاهده کرد که عملا با شکایت قطر در سازمان جهانی تجارت علیه این کشورها، تحریم‌ها تقریبا کان لم یکن شد. در مورد روسیه نیز همین اتفاق افتاد و پرونده تحریم به سازمان جهانی تجارت رفت و به همین منوال، ‌تحریم‌ها عمیق نشدند. دوم آنکه، روابط ایران با کشورهای دیگر، ابعاد اقتصادی پیدا می‌کرد تا سیاسی. این در شرایطی است که در حال حاضر، ‌روابط جمهوری اسلامی ایران با کشورها عمدتا سیاسی تعریف می‌شود تا اقتصادی. ‌تالی چنین رابطه‌یی این است که کوچک‌ترین تنش می‌تواند آن را تبدیل به یک بحران کند؛ شبیه ترکی بر شیشه که سریعا به همه جای آن کشیده می‌شود. طبیعتا اگر رابطه اقتصادی جای رابطه سیاسی را بگیرد، ‌هر تنشی الزاما تبدیل به بحران نمی‌شود چه آنکه منافع اقتصادی ایجاب می‌کند که تنش به سرعت حل و فصل شود.  اکنون ایران تنها کشور بزرگ اقتصادی جهان است که از عضویت در سازمان جهانی تجارت محروم مانده است و کارگزاران اقتصادی و سیاسی نظام واقفند که این محرومیت بیش از آنکه خسارت کوتاه‌مدت داشته باشد، می‌تواند آسیب‌های بلندمدتی عارض کند که رفع آن، هم هزینه زیاد می‌برد و هم زمان.