زلزله و حافظه تاریخی ایرانیان
مهدی بیک
یکی از نکاتی که در مورد خصلتهای رفتاری ایرانیان گفته میشود این است که آنها آنگونه که باید و شاید از حافظه تاریخی خود بهره نمیگیرند. بهعبارت روشنتر ایرانیان آزموده را دوباره میآزمایند تا زمانی که دیگر آموختههایشان دردی را دوا نمیکند و گرهی از مشکلات باز نمیکند نمونه بارز یک چنین خصیصهیی را میتوان در نحوه برخورد ما با بحرانهای طبیعی و غیرطبیعی مشاهده کرد. در سالهای ابتدایی دهه 80 خورشیدی زلزله بم در استان کرمان به وقوع پیوست؛ زمین لرزهیی که به اعتقاد بسیاری از عالمان حوزه زمینشناسی و حوادث غیرمترقبه، یکی از بزرگترین حوادث طبیعی سالهای ابتدایی قرن 21 محسوب شد و نمونه آن هنوز در جهان به وقوع نپیوسته است. خبرنگارانی که در آن دوره تاریخی در سطح رسانهها فعالیت داشتند به خاطر دارند که در آن برهه، مباحث دامنهداری درباره ضرورت بهبود شاخصههای کیفی سازههای ایرانی برای جلوگیری از حوادث مشابه مطرح شد و هر روز از منظر کارشناسی و تحلیلی مورد بررسی قرار گرفتند. در آن زمان بسیاری از چهرههای دولتی، نمایندگان مجلس و کارشناسان امور شهری و... در جریان گفتوگو با خبرنگاران از ضرورت توجه به بحث توسعه کیفی سازههای شهری و بهبود شاخصهای مرتبط با ساخت و ساز صحبت میکردند تا در زمان وقوع حوادث غیرمترقبه، آسیبهای کمتری نصیب کشور شود. اما نتیجه عینی این مباحث دامنهدار در زمان وقوع زلزله بم در کمتر از یک دهه پروژههای مسکن مهر را آفرید که اکثریت قریب به اتفاق کارشناسان حوزه مهندسی ساختمان و مسکن در آن زمان آن را برخلاف اصول ایمنی ارزیابی میکردند اما فقدان حافظه تاریخی و عدم بهرهبرداری از دانش انباشته شده برآمده از تجربه باعث شد تا ما یکبار دیگر آزموده را بیازماییم. زلزله کرمانشاه هم تجربهها، درسها و ناگفتههای بسیاری دارد؛ ناگفتههایی که تا ماهها هربار گوشهیی از آن در رسانهها منتشر میشود و بعضیها نیز برای همیشه مثل یک راز باقی میمانند و خوب است که مسوولان اجرایی در این دوران با استفاده از تجربیات این حادثه تلخ راههای وقوع حوادثی از این دست را ببندند و ساختاری استاندارد برای سازههای کشور بیندیشند. تا سالهای آینده که کشورمان با حوادثی از این دست مواجه میشود، از قبل راهکاری برای آن اندیشیده شده باشد.