3شرط خروج از دایره توسعه‌نیافتگی

۱۳۹۶/۰۹/۰۴ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۱۱۵۹۸
3شرط خروج از دایره توسعه‌نیافتگی

 گروه اقتصادکلان|

 موضوع توسعه بالاخص مسائل و عوامل توسعه‌نیافتگی در ایران همواره مورد توجه بسیاری از پژوهش‌های نظری در حوزه‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بوده است. بر همین اساس موسسه دین و اقتصاد در جلسه اخیر خود از دو پژوهشگر اقتصادی و اجتماعی دعوت کرده که از منظر نهادی و تاریخی به این مساله بپردازند. جعفر خیرخواهان کارشناس اقتصادی و مترجم با نگاهی به کتاب‌های «داگلاس نورث» می‌گوید: به‌طور کلی مشکل کشورهای جهان سوم این است که ناامنی و ابهام اجازه سرمایه‌گذاری نمی‌دهد و نمی‌توان نسبت به تغییر اصلاح‌طلبانه در آنها خوشبین بود. خیرخواهان معتقد است که سه شرط برای حرکت این کشورها به سمت توسعه وجود دارد: حاکمیت قانون برای فرادستان، ایجاد سازمان‌های دایمی عمومی و خصوصی و کنترل نظامیان.

همچنین در این نشست علی رضاقلی نویسنده کتاب جامعه‌شناسی نخبه‌کشی می‌گوید: در بحث توسعه‌نیافتگی و ریشه‌های آن باید به تاریخ و نهادهای هر کشوری توجه کرد. به گفته وی به این معنی که اگر امروز ما با بسیاری از مشکلات از جمله میل به دلالی در ایرانیان روبه‌رو هستیم یا صنایع‌مان رشد نکرده، ریشه در هویت تاریخی ما دارد.

غفلت از جنبه سیاسی اصلاحات

جعفر خیرخواهان در نشست هفتگی دین و اقتصاد اظهار کرد: در اقتصاد نئوکلاسیک روی قیمت‌ها تاکید فراوانی شده و گفته می‌شود که اگر قیمت‌ها درست شود، همه مسائل اقتصادی حل می‌شوند. این موضوعی است که بانک جهانی نیز یک دوره آن را تبلیغ کرد. ولی این موضوع به جنبه سیاسی اصلاحات توجه نداشت و بررسی نمی‌کرد که منافع چه گروه‌هایی با این اصلاحات به خطر خواهد افتاد.  خیرخواهان با معرفی دو کتاب «چرا کشورها شکست می‌خورند» و «سیاست، اقتصاد و مسائل توسعه در سایه خشونت» گفت: در دو کتاب تلاش شده به این سوال پاسخ داده شود که مشکلات اقتصادی کشورها در دو کشور در حال توسعه و توسعه‌یافته چگونه حل می‌شود. این دو کتاب مطرح کرده‌اند که تاریخ و نهادها مهم هستند و باید ابتدا نهادها را درست کنیم که حکمرانی خوب محقق شود. حاکمیت قانون و پاسخگویی صورت بگیرد و البته به این نکته نیز توجه شده که تغییرات مستلزم ایجاد تغییر در نگرش افراد است که آن نیز به راحتی محقق نمی‌شود؛ در نتیجه نمی‌توان انتظار تحولات عمده‌یی در کوتاه‌مدت داشت.

به گفته او نورث در کتاب خشونت و نظم اجتماعی تغییرات در کشورهای مختلف را بررسی کرده و می‌گوید: باید وارد چانه‌زنی با سیاسیون شد و ابتدا درباره مسائلی که بر سر آنها اجماع وجود دارد، توافقات صورت گرفته و روند اصلاح آغاز شود تا به تدریج یاد بگیریم دیگران را هم به این مسیر وارد کنیم.

او درباره کتاب‌ چرا ملت‌ها شکست می‌خورند، گفت: این کتاب عمدتا فضای ناامیدکننده‌یی ایجاد می‌کند. مبنی بر اینکه با توجه به تاریخ و نهادهایی که داریم امکان اصلاح اندک است. این کتاب نهادها را به دو دسته نهادهای بهره‌کش در کشورهای جهان سوم و نهادهای فراگیر در کشورهای پیشرفته تقسیم کرده است. در این کتاب گفته شده در کشورهای جهان سوم نهادهای بهره‌کش عملکرد بد اقتصادی دارند که به نفع اقلیت است و تعادل بد سیاسی وجود دارد در حالی که در نهادهای فراگیر که در کشورهای پیشرفته وجود دارد، حقوق مالکیت محترم است و افراد حقوق برابر دارند.

خیرخواهان درباره این کتاب چنین توضیح داد: چرا ملت‌ها شکست می‌خورند، کمتر نکته امیدوارکننده‌یی دارد و می‌گوید به سختی می‌توان تغییراتی در کشورهای با نهادهای بهره‌کش ایجاد کرد. ولی این کتاب تاکید هم می‌کند، بهتر است به جای میراث بد گذشته، افراد تاریخ خوبی را برای خود دست و پا کنند که به نظر من چنین چیزی عملی نیست چون شانس چندانی ندارند و البته این کتاب تاکید می‌کند که شاید در بزنگاه‌های تاریخی اتفاق خاصی بیفتد که بتوان مسیر را تغییر داد ولی به‌طور کلی بسیار نگاه منفعلانه‌یی نسبت به تغییر در کشورهای در حال توسعه دارد.

او ادامه داد: ولی کتاب سیاست، اقتصاد و مسائل توسعه در سایه خشونت نگاه دیگری دارد. در واقع همان‌طور که آمارتیاسن برای اقدامات توسعه در آزادی اهمیت زیادی قائل است، نورث بر امنیت اهمیت گذاشته و می‌گوید خشونت و بی‌ثباتی سیاسی می‌تواند سم توسعه سیاسی و اقتصادی باشد.

این اقتصاددان در توضیح بیشتر کتاب چنین توضیح داد: از نظر این کتاب در کشورهای در حال توسعه، رانت خوب و بد داریم. رانت خوب جلو خشونت را می‌گیرد و کمک می‌کند که به هرج و مرج نرسیم. در این کتاب تاکید می‌شود که در ۲۰۰ سال گذشته جهان نسبت به سال‌های قبل آن متحول شده است، همچنان که قبل از ۲۰۰ سال گذشته کشورها همه در حال توسعه بودند ولی بعد از آن می‌بینیم که کشورها به دو دسته در حال توسعه و توسعه یافته که این کتاب آنها را کشورهایی با دسترسی محدود و دسترسی باز می‌شناسد، تقسیم شدند.

به گفته او در کشورهایی با دسترسی باز این افراد نیستند که تعیین می‌کنند بلکه این سازمان‌ها و قوانین هستند که اهمیت دارند ولی در کشورهای با دسترسی محدود زد و بند حاکم است و افراد باید بر سر مسائل با هم به توافق برسند در نتیجه دنیای افراد در این دو کشور متفاوت است. همچنین این کتاب توضیح می‌دهد که در کشورهای در حال توسعه که انسان‌ها با یکدیگر برابر نیستند و گویی خون برخی رنگین‌تر است.

او با آوردن مثال عربستان در این زمینه گفت: مثلا اصلاحاتی که عربستان سعودی از آنها دم می‌زند شوخی است و باز منافع اقلیتی در آنجا اولویت دارد. به‌طور کلی مشکل کشورهای جهان سوم این است که ناامنی و ابهام اجازه سرمایه‌گذاری نمی‌دهد و نمی‌توان نسبت به تغییر اصلاح‌طلبانه در آنها خوشبین بود.

خیرخواهان همچنین اظهار کرد: کشورهای در حال توسعه شکننده‌اند و هر آن احتمال برخی اتفاقات مانند کودتا در آنها وجود دارد هر چند که در همین کشورها نظام‌های پایه هم وجود دارند که امنیتی بیشتر دارند و امیدواری وجود دارد که به سمت کشورهای توسعه‌یافته حرکت کنند. از جمله این کشورها در جهان می‌توان به شیلی اشاره کرد و البته سه شرط آستانه‌یی وجود دارد که اگر این سه شرط رعایت شود، آنها به سمت کشورهای توسعه یافته خواهند رفت.  به گفته وی این سه شرط عبارتند از: حاکمیت قانون برای فرادستان، ایجاد سازمان‌های دایمی عمومی و خصوصی و کنترل نظامیان. اگر سیاستمداران بتوانند قدرت نظامی را کنترل کنند می‌توان به آینده کشور امیدوار بود.

توسعه‌نیافتگی ایرانی

علی رضاقلی، نویسنده کتاب جامعه‌شناسی نخبه‌کشی به عنوان یکی دیگر از سخنران این نشست گفت: وقتی صحبت از جامعه، توسعه اقتصادی و سیاسی آنها مطرح است، باید بدانیم که این جامعه دارای یک هویت تاریخی است و عامل تعیین‌کننده مسائل امروز آن، هویت تاریخی آن جامعه است.

این پژوهشگر توسعه اقتصادی و سیاسی اظهار کرد: کسانی که می‌خواهند، مشکل‌گشایی کنند نمی‌توانند فارغ از گذشته یک جامعه، مسائل امروز آن را بررسی کرده و راه‌های جدیدی را پیشنهاد دهند، چون چیزی که هویت یک جامعه را ساخته است، مجموعه قواعدی است که به آنها قواعد بازی یا نهاد می‌گویند و جامعه این نهادها و قواعد را از گذشته به ارث برده است.  او ‌اضافه کرد: زمانی که قواعد مکتوب باشد، به آنها نهادهای رسمی و زمانی که نامکتوب باشد به آنها نهادهای غیر رسمی می‌گویند. این قواعد بازی به طرق مختلف به همراه ایدئولوژی و امکانات به عملکرد اقتصادی کشور نیز تسری پیدا می‌کند. در همین قواعد است که برای حقوق مالکیت و ساختار آن برنامه‌ریزی شده و تکلیف می‌شوند و روی انگیزش و رفتار افراد نیز موثر است.

او در بخشی از سخنان خود به «پاشنه‌های آشیل در تمدن ایران» اشاره کرد و گفت‌: اگر تاریخی مسائل ایران را بررسی کنیم، می‌بینیم که شکل نگرفتن توسعه در ایران چند مانع داشته است؛ ابتدا اینکه حکومت‌ها در ایران سریع عوض می‌شدند. این موضوع را مثلا با روسیه مقایسه کنید و ببینید که رومانوف‌ها با صفویه به سر کار آمده‌اند، ولی زمانی که رفتند سال 1917 بود، در حالی که تا آن زمان در ایران چندین حکومت تغییر کرد و همین موضوع به تنهایی از یک سو می‌تواند هزینه‌های بسیار زیادی را تحمیل کند و آن هم این است که چهار حکومت جدید بر سر کار می‌آمد و از مواهب بهره‌مند می‌شد یا به اندازه‌یی می‌رسید که سیر شود و حالا منافع ملی را جزو منافع خود قلمداد کند، آن گروه می‌رفت و گروه دیگری بر سر کار می‌آمد.

به گفته او یکی از پاشنه‌های آشیل ایران دخالت نظامیان در اقتصاد است که از گذشته‌های دور و حتی در اساطیر ایران هم وجود داشته است. بررسی‌های تاریخی این را نشان می‌دهد که حتی این موضوع در دوره قاجار نیز وجود داشته است و در مساله مقابله ایران با روس‌ها قابل بررسی است و پاشنه آشیل سوم این است که همواره در ایران افرادی که وابستگی‌های ایدئولوژیک داشتند، نزدیک به حکام بودند و در بسیاری از موارد در تصمیمات سیاسی و اقتصادی کلان برای کشور تاثیر گذاشته‌اند.