گذر از دولت بحران
فراز جبلی
مشاور سردبیر
چند دورهیی است مرسوم شده که در ایران روسای جمهور پس از کسب رای اعتماد از مردم و قرار گرفتن در راس امور اجرایی گزارشی از عملکرد ۱۰۰روزه خود به مردم ارائه میدهند. دولت دوازدهم هم براساس اعلام قبلی قرار است همین کار را کند. هر چند این گزارش 100 روزه در بقیه دنیا نیز رواج دارد اما دلیل آن در ایران به خاطر فاصله زمانی میان مراسم تحلیف و ارائه نخستین بودجه دولت جدید است. طبیعتا زمانی که دولتی جدید بر سر کار میآید، موظف است براساس برنامههای توسعهیی و در چارچوب تصویب شده در دولت قبل فعالیت کند ولی از برنامههای جدید پس از ۱۰۰ روز در ارائه بودجه در آذر ماه رونمایی میشود و احیانا اگر برنامههای دولت جدید با دولت قبل تفاوت زیادی داشته باشد، متمم بودجه نیز برای فصل زمستان ارائه میشود. در حقیقت این برنامه 100 روزه بهدلیل اینکه قوانین بودجه براساس برنامه دولت قبل است بیشتر گزارش از اقدامات عاجلی است که در ۳ماهه اول دولت به اقتضا شرایط رخ داده است.
دولت دوازدهم اما شرایطی متفاوت از دولت یازدهم دارد و طبیعتا گزارش عملکرد 100 روزه این دولت نیز باید متفاوت از ۴ سال قبل باشد. نخستین و بدیهیترین تفاوت این است که شاکله اصلی دولت دوازدهم میراثدار همان دولت یازدهم است و بهدلیل اینکه رییسجمهور تغییر نکرده است پس طبیعتا انتظار بر این است که گزارش 100 روزه دولت دوازدهم در حقیقت تحقق اهدافی باشد که در دولت یازدهم پایهگذاری شد.
دومین تفاوت این است که دولت تدبیر و امید، خود برنامه ششم توسعه را تنظیم کرده و قرار است همان برنامه در این دوره اجرایی شود. بر همین اساس برنامههای دولت میتواند تا حد زیادی روشن باشد.
تفاوت دیگر که شاید مهمترین تفاوت باشد این دو دولت در شرایطی است که دو دولت در آن شکل گرفتند. شرایط در سال ۹۲ به گواهی بسیاری از کارشناسان و مسوولان بحرانی بود در حالی که بسیاری از این بحرانها در سال ۹۶ دیگر وجود ندارد. در حقیقت جنس بحرانهای سال ۹۶ بسیار متفاوت از سال ۹۲ است. مشکلاتی که امروز دولت با آنها روبهرو است، بسیار ریشهییتر هستند و حل آنها نیاز به برنامهریزی طولانیتری دارد. بسیاری از تصمیماتی که در دولت یازدهم بهدرستی اتخاذ شد در شرایط بحرانی بود اما در دولت دوازدهم شرایط تا حدی عادی است و بههمین دلیل وقت آن است که به ابرچالشهایی که بهدلیل سندروم در مقطع حساس کنونی کمتر به آنها نگاه میاندازیم، بپردازیم. حل بحرانهایی همچون بیکاری مزمن، وضعیت آب و محیطزیست و بسیاری از مشکلات تاریخی ایران نیاز به برنامهریزی بلندمدت و تغییرات بنیادی در کشور دارد. اگر چهار سال قبل از گزارش عملکرد 100روزه انتظار میرفت که تصمیماتی قاطع و سریع اتخاذ کند از دولت دوازدهم این انتظار میرود که در این 100روز برنامههایی برای تغییرات ساختاری در اقتصاد ایران، نظام اداری کشور و بهبود فضای کسب و کار داشته باشد. دغدغههای دولت دوازدهم بهدلیل فرصت طلایی که در آن قرار گرفته است، باید ورود به مسائلی باشد که چالشهای اساسی کشور است و مشکلات متنوع در طول این سالها اجازه ورود به آنها را به هیچ دولتی نداده است.
با وجود این در این 100 روز دولت دوازدهم چندان نمره بالایی در عملکرد خود کسب نکرد. این چند ماه چندین اتفاق گوناگون و پر از خبر مانند زلزله، صحبتهای جنجالی مسوولان دولت مهرورزی و مسائل سیاست منطقه رخ داد اما خبر چندانی از دولت نبود. برخلاف انتظار رییسجمهور تصمیم خود برای ترکیب کابینه را بسیار دیر گرفت و وزرا هم هنوز نتوانستهاند ترکیب تیم اجرایی خود را کامل کنند. هنوز هم بسیاری از معاونتها توسط همان افراد قبلی اداره میشود و مشخص نیست قرار است این معاونان باقی بمانند یا بروند. هنوز بسیاری از بخشها منتظر تغییر هستند در حالی که انتظار بر این بود تغییرات در این سه ماه یا حتی قبل از آن کامل شده باشد. به نظر میرسد دولت هنوز از عدم برنامه که در دولت یازدهم وجود داشت، رنج میبرد و ترکیب جدید تیم اقتصادی هنوز نتوانسته یک جریان غالب در برنامههای دولت ایجاد کند.