پتانسیل جذب نقدینگی بورس
سعید خدایی
کارشناس ارشد بازار سرمایه
در روزهای اخیر فشار بانک مرکزی و سازمان بورس و اوراق بهادار روی صندوقهای سرمایهگذاری با درآمد ثابت برای اجرای این قانون که این صندوقها نمیتوانند بیش از 50 درصد از منابع مالیشان را در بانکها تبدیل به سپرده کنند، مضاعف شده است. طبق گزارشات منتشر شده این فشار موجب شد که تنها در یک هفته 2500میلیارد تومان از این منابع به بازار بدهی کوچ کرد که موجب شد تا ارزش کل معاملات اسناد خزانه اسلامی 410درصد رشد کند. براساس آمارها درحال حاضر ارزش کل صندوقهای سرمایهگذاری برابر با 156، 760میلیارد تومان معادل 40میلیارد دلار است که از این رقم 154،523 میلیارد تومان در اختیار صندوقهای سرمایهگذاری با درآمد ثابت است که 75درصد آن در بانکها در قالب سپرده و گواهی سپرده ذخیره شده است. طبق این قانون که در 13شهریور ماه سال جاری ابلاغ شد باید دستکم 40.000میلیارد تومان معادل 10میلیارد دلار از منابع خود را از بانک خارج کنند. درحال حاضر چیزی حدود 12تا 13درصد از کل نقدینگی موجود در کشور در اختیار صندوقهای سرمایهگذاری است. نکتهیی که در اینجا به چشم میخورد، این است که صندوقهای سرمایهگذاری در 3سال گذشته با جذب منابع بسیار زیادی از نقدینگی علاوه بر سهم چشمگیر در نگهداشت تورم، مانع رشد قیمتهای تند در بازارهای سرمایهگذاری شدهاند. اما سوال بسیار مهم اینجاست که مقصد این پولها کجا خواهد بود. با توجه به ماهیت و نوع تعهدات این صندوقها مقصد اولیه آنها بازار بدهی، اوراق و اسناد خزانه اسلامی خواهد بود. اما در گام بعدی پس از اتمام ظرفیتهای لازم در کوتاهمدت باید دید کدامیک از بازارهای سهام، طلا و ارز میتوانند این نقدینگی را در خود جای دهند. در بررسیها میبینیم که تمام بازارهای سرمایهگذاری در این مدت با رشد قابل توجهی رو به رو بودهاند اما در میان آنها بازار سرمایه با نوسانات بسیار کمتری رو به رو بوده است. بازار ارز به واسطه حضور پررنگ و کنترل دولت و بانک مرکزی در این بازار که بالا رفتن بسیار زیاد دلار را مغایر اهداف کلان خود میبیند همچنین توان آنها با در نظر گرفتن چشمانداز رو به رشد قیمت نفت و تراز تجاری و بیشتر شدن درآمد دلاری دولت برای اجرای این امر به نظر میرسد جذابیت بلندمدت برای جذب این نقدینگی آزاد شده را نداشته باشد. در قیمتهای بازار طلا و سکه دو عامل نرخ طلای جهانی و نرخ دلار تاثیرگذار است. طلای جهانی در پیشبینیهای یک ساله آن رشد چشمگیری را نشان نمیدهد لذا با قرار گرفتن در کنار عامل دلار که در بالا اشاره شد از توان بنیادی برای رشد برخوردار نیست و فقط صرفا میتواند برای سفتهبازی در کوتاهمدت جذاب باشد. اما وضعیت بازار سهام به گونهیی است که در بسیاری از گروهها و صنایع آن به واسطه تغییرات رخ داده در قیمتهای نفت، فلزات اساسی، دلار و نرخ رشد اقتصادی عوامل رشد بنیادی در آن دیده میشود و از این بابت بسیار بازار مطمئنتری برای سرمایهگذاری است. این امر جدا از نقش بسیار پر رنگ بازار سرمایه برای رشد و توسعه اقتصادی کلان کشور است. توسعه بازار سرمایه منافع زیادی برای سرمایهگذاران و ناشران ازجمله دولت دارد. همانطور که در سالهای اخیر رشد بازار بدهی را به واسطه واگذاری داراییهای مالی دولت شاهد بودهایم. با توجه به جایگاه بازار سرمایه همچنین توان بنیادی آن و جلوگیری از سفتهبازی و رشد کاذب قیمتها در سایر بازارها و کنترل نرخ تورم به نظر میرسد که قانونگذار باید به این نقدینگی آزاد شده جهت داده تا این تصمیم صحیح برای به جریان انداختن نقدینگی منجر به نتیجه مطلوب و کاربردی شود.