حریری، قربانی ناکامی منطقهای عربستان
نیکنام ببری دانشجوی دکتری روابط بینالملل
مقدمه
اعلام استعفای ناگهانی سعد حریری نخستوزیر لبنان در چهارم نوامبر پرسشهای فراوانی را پیش روی ناظران منطقهیی از دلایل این اقدام از سوی حریری و تاثیرات داخلی و منطقهیی آن مطرح ساخته است. در تحلیل و ارزیابی اقدام حریری باید بیش از هر چیز به رقابتهای امنیتی در منطقه غرب آسیا میان دو قدرت مهم ایران و عربستان سعودی توجه کرد.
شرایط منطقه
روند تحولات در سه کشور مهم عراق، سوریه و یمن، سعودیها را بهشدت مستاصل و نگران ساخته است. با وجود سرمایهگذاریهای عظیم نظامی و مالی از سوی عربستان در سوریه، گروههای تحت حمایت این کشور در زمینه منازعه توفیق چندان بزرگی در برابر ارتش سوریه به دست نیاوردهاند. با وجود حضور و نفوذ معارضین سوریه در دو استان ادلب در شمال سوریه و درعا در جنوب سوریه، انتظار میرود با تداوم روند پیشروی ارتش سوریه، این مناطق نیز بزودی از کنترل جریانهای مخالف دولت اسد خارج شود.
هماکنون گروههایی همچون النصره، احرارالشام، فیلق الرحمن کمترین نفوذ و حضور را در فضای سرزمینی سوریه دارند. قدرتگیری روزافزون ارتش سوریه و تثبیت جایگاه دولت اسد، ضربه حیثیتی بزرگی به دولت سعودی بود. محور عربی که در طول بحران به گزینهیی جز حذف اسد از قدرت راضی نمیشد؛ بعد از گذشت قریب به هفت سال از آغاز بحران، رویای خود را بربادرفته میبیند. این وضع به شکل خاصی در یمن نیز حاکم است. در این کشور با وجود حملات مستمر نظامی از سوی سعودیها، گروه انصارالله بهمراتب قدرتمندتر شده است. نیروهای انصارالله با تشکیل واحدهای مردمی و سازماندهی هوشمندانه این نیروها در نوارهای مرزی، ضربات سهمگینی به دولت عربستان وارد ساختهاند. در اخیرترین این اقدام نیروهای انصارالله در اقدامی تاثیرگذار، فرودگاه استراتژیک الخالد را هدف حملات موشکی خود قرار دادند. هدف قرار گرفتن این فرودگاه این پیام را به حاکمان سعودی داد که انصارالله به نیروی قدرتمند در یمن تبدیل شده و امکان حذف این گروه از طرق نظامی به امری غیرممکن تبدیل شده است. بدین رو فرسایشی شدن جنگ یمن، ضعف نیروی زمینی عربستان، افزایش اختلافها میان منصور هادی و خالد بحاح، رییسجمهوری و نخستوزیر سابق یمن همگی منجر به عدم کامیابی عربستان سعودی در بحران یمن شد.
بدینترتیب پیروزی جریان مقاومت در سوریه و از سوی دیگر ناکامی سعودیها در یمن و به بنبست رسیدن رویکرد نظامیشان، شاهزاده بن سلمان را به این تفکر واداشته که دیگر باید سیاست مدارا و احتیاط را در قبال ایران کنار گذاشت و به مقابله آشکار و شدید با این کشور در منطقه پرداخت. بر این اساس طبیعی است که گروه حزبالله به عنوان شاخه قدرتمند محور مقاومت در کانون دشمنی شاهزادگان سعودی قرار گیرد. از دید عربستان مهمترین عامل پیروزی جریان مقاومت در سوریه، حضور جدی نظامی حزبالله بود. این گروه با برخورداری از تجربه جنگهای نامنظم، نقشی تاریخی در حراست از دولت اسد در برابر یورشهای نظامی جریانهای تکفیری ایفا کرد. از همین رو بیجهت نیست که ثامر السبهان وزیر مشاور سعودی در امور خلیج فارس در توئیتی از لزوم تشکیل ائتلاف بینالمللی علیه حزبالله با هدف حفظ و تامین امنیت منطقه سخن گفته بود. این اظهارات به سرعت با واکنش حسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان مواجه شد. نصرالله در پاسخ به سخنان السبهان، مهمترین مانع در شکلگیری امنیت منطقهیی را در حمایت عربستان سعودی از جریانهای وهابی و تکفیری اعلام کرد و گفت که تلاشهای جامعه جهانی و قدرت منطقهیی باید معطوف به قطع حمایتهای مالی و ایدئولوژیک عربستان سعودی از تکفیریها باشد.
با عطف به این امر سعودیها به دنبال دیدار دکتر علیاکبر ولایتی مشاور بینالمللی رهبر معظم انقلاب با سعد حریری نخستوزیر لبنان، وی را به ریاض فراخواندند. قابل ذکر است که در جریان مذاکره ولایتی با حریری، نماینده ایران از پیروزی جریان مقاومت صحبت کرده و بر لزوم پایان دادن به بحرانهای خاورمیانه تاکید کرده بود. بیگمان مذاکره در خصوص پیروزی جریان مقاومت از سوی نماینده ایران با حریری، بطوری ضمنی این پیام را به عربستان میرساند که گروه تحت حمایت این کشور (جریان المستقبل) با واقعیت تحولات سوریه کنار آمده است. از جمله نشانه بارز این امر موافقت سعد حریری با اعزام سفیر (سعد زخیا) به دمشق بود که سعودیها را بسیار آشفته کرد. از این منظر استعفای حریری را باید به عنوان نشانهیی از نارضایتی کاخ آل سعود از حریری در به سرانجام رساندن ماموریتش (کنترل و مقابله با حزبالله) دانست. به عبارتی حریری به عنوان کارت عربستان در لبنان در تامین و حفظ منافع امنیتی عربستان در لبنان ناکام ماند و این ناکامی بهصورت استعفای ناگهانی خودش را نشان داد.
با این حال سران سعودی در تلاشاند حداقل در نزد افکار عمومی تصور اینکه حریری تحتفشار سعودیها تن به استعفا داده است، از بین ببرند. در همین خصوص ثامر السبهان اعلام کرد که حریری با اختیار خود از قدرت کنارهگیری کرده است. این اظهارات در حالی از سوی السبهان اعلام شد که وی طی ماههای اخیر حزبالله را به عنوان نیروی تروریستی در منطقه اعلام کرده بود و از ضرورت هماهنگی میان کشورهای منطقه با دولت لبنان در کنترل این گروه سخن رانده بود. مشابهت سخنان السبهان با اظهارات حریری در رابطه با حزبالله و ایران گویای همهچیز است. حریری در روز استعفایش اظهارات شدیداللحنی علیه حزبالله و ایران داشت و همین امر شائبه نقش پرده ریاض را در تصمیم حریری بیشتر کرد.
مواضع امریکا و رژیم صهیونیستی
با روی کار آمدن ترامپ بر مسند ریاستجمهوری امریکا، شکل و سمتوسوی تحولات خاورمیانه و روابط قدرتهای منطقه به کلی دگرگون شد. پیشتر در دوران اوباما، عربستان سعودی در موضع تدافعی قرار داشت. از دید سران وقت امریکا، سیاستهای مداخلهجویانه ریاض همچون پرورش نیروهای تروریستی و انجام حمایتهای مالی، عامل اصلی در گسترش آشوب و بیثباتیهای سیاسی در منطقه بوده است. در همین راستا اوباما در نطقی انتقادی، عربستان را به رفتارهای فرقهگرایانه و تجزیهطلبی محکوم کرد. اوباما بارها این پیام را به حاکمان سعودی داد که واشنگتن حامی بیچونوچرای رویکردهای منطقهیی این کشور نیست. این وضعیت با روی کار آمدن ترامپ به کلی عوض شد. ترامپ برخلاف اوباما، تمرکز اصلی خود را روی ایران و برجام گذاشت و در این راه دست دوستی به سوی دشمنان ایران دراز کرد. سران سعودی شادمان از وضعیت پیشآمده به استقبال تیم جدید امریکا رفتند و با انعقاد قراردادهای میلیاردی نفتی و نظامی، حسن نیت و آمادگی خودشان را برای اجرای ماموریتهای امریکا در منطقه اعلام کردند. هماکنون نیز سعودیها با دلگرمی کاخ سفید، به زبانی تند و تیزتر علیه ایران سخن میگویند. دراینبین اعلام بستههای جدید تحریمی از سوی کنگره امریکا در ماه اکتبر علیه حزبالله، سعودیها را در تضعیف این گروه گستاختر کرده است. همسو با مواضع امریکا و عربستان؛ بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسراییل در توئیتی استعفای حریری را گامی در بیداری جامعه جهانی علیه رویکرد مداخلهجویانه ایران در لبنان و سوریه دانست. نخستوزیر اسراییل در پست انتقادیاش نسبت به تبدیل شدن سوریه به لبنان دوم هشدار داد.
با وجود اتحاد سهگانه امریکا، عربستان و رژیم صهیونیستی در دشمنی با حزبالله، روند تحولات موید شکست سناریوی ریاض در لبنان است. عربستان سعودی که ابتدا تصور میکرد که با استعفای حریری؛ قادر خواهد بود لبنان را وارد یک بحران تمامعیار سیاسی و به دنبال آن نظامی داخلی بکند و از این طریق حزبالله با ورود به منازعه، اعتبار و محبوبیت مردمیاش را از دست بدهد؛ اما در عمل نظارهگر اتحاد بیشتر دو جریان میشل عون و حزبالله شد.
رییسجمهور لبنان با غیرقانونی خواندن اقدام حریری، سعودیها را به تجزیهطلبی در لبنان محکوم کرد. مخالفت عون با اقدام حریری و عدم پذیرش استعفایش، سعودیها را بار دیگر در حصول به اهداف سیاسی و استراتژیکشان در منطقه با ناکامی مواجه کرد.
منبع: شمس