معمار توسعه صنعتی ایران درگذشت

۱۳۹۶/۰۹/۱۹ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۱۲۴۷۸
معمار توسعه صنعتی ایران درگذشت

پایگاه خبری اتاق تهران|

رضا نیازمند بنیانگذار سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران، بنیانگذار سازمان مدیریت صنعتی، نخستین مدیرعامل شرکت ملی صنایع مس ایران و معاون وزیر اقتصاد ایران در دهه 40 روز گذشته در 96 سالگی درگذشت. مسعود خوانساری رییس اتاق تهران، سال گذشته به پاس چندین دهه فعالیت اقتصادی تاثیرگذار رضا نیازمند به او نشان امین‌الضرب را اهدا کرد. دهه 40 شمسی را در تاریخ اقتصاد ایران باید دوران طلایی صنعتی شدن و راه‌اندازی کارخانه‌های متعدد به‌خصوص از سوی بخش خصوصی در کشور دانست و بی‌شک مرد اول این تحول کسی نیست جز رضا نیازمند. او فعالان اقتصاد و تجار بسیاری را که واردکننده بودند به راه‌اندازی کارخانجات در کشور تشویق و از فعالان بخش خصوصی بسیار حمایت کرد تا صنایع جدید را وارد کشور کنند. حاصل حمایت‌ها و مدیریت این مرد راه‌اندازی کارخانه‌هایی همچون خودروسازی، اتوبوس‌سازی، لوازم خانگی، لوازم الکتریکی و... شد.

نیازمند خود در این باره در گفت‌وگو با علیرضا بهداد گفت: این سازمان را با ۲۱ کارمند در ساختمانی در خیابان طالقانی امروز دایر کردم. زمین فعلی ایدرو که بین پارک ملت و صدا و سیما واقع شده را از رییس تلویزیون گرفتم. این سازمان یک مجمع عمومی داشت که وزیر صنایع، رییس سازمان برنامه، وزیر کار، دارایی و‌... عضو آن بودند و من سالی یک بار باید به آنها گزارش می‌دادم که امسال چه‌کار کرده‌ایم. بعد برای کارهای روزمره یک شورای عالی داشت که من تحت نظر این شورای عالی کار می‌کردم. به هیچ وزیری کار نداشتم. به هیچ نخست‌وزیری کار نداشتم. خیلی باید حواسم را جمع می‌کردم که اینها آدم‌های بسیار سنگین و رنگینی باشند. خود اینها برای من مزاحم نشوند. پاک باشند. درست باشند. کمک‌کن باشند. چیزهایی که می‌گویند عاقلانه و قابل اجرا باشد. از همه‌شان مهم‌تر رییس‌شان بود. من باید 7نفر را انتخاب کنم. یکی رییس باشد و 6نفر عضو؛ و آن 7نفر، آن یک نفر را قبول داشته باشند که رییس‌شان بشود. برای من رییس شورای عالی سازمان گسترش از همه مهم‌تر بود. رفتم و گشتم و فکر کردم که چه کسی را بیاورم. هیچ‌کدام به دل من ننشست. برای اینکه اغلب وزرای زمان محمدرضا شاه را اصلاً قبول نداشتم.

او همچنین در مورد کارهای ابتدایی این سازمان در گفت‌وگو با «تعادل» گفته بود: در سازمان گسترش موضوع «نوسازی صنایع» هم مطرح و از وظایف مهم و اصلی من بود. چیزی که با نهایت تاسف جانشینان من بعد از من در این مورد کاری نکردند، گویی فراموش کرده‌اند که نام این سازمان «گسترش و نوسازی» است، مدیران عامل بعد از من نه صنعت را در این سازمان گسترش داده‌اند و نه هیچ صنعتی را که در کار خود وامانده باشد، گرفته و نوسازی کرده‌اند. آنها به اداره صنایع موجود بسنده کردند و فقط دولت کارخانه‌های دیگری را به سازمان منتقل کرده تا از اختیارات و آزادی عمل سازمان سود ببرند و از تبعیت مقررات دولت فرار کنند.

از روزی که من از سازمان گسترش رفتم تا امروز صدها واحد صنعتی در ایران در کار خود واماندند ولی سازمان گسترش حتی یک واحد را نگرفت که نوسازی و سود‌آوری کند و به صاحبش پس بدهد. چون در مورد نوسازی شما باید آستین‌های خودتان را بالا بزنید و تمام دانش مدیریت خود را به ‌کار‌‌گیرید تا کارخانه‌یی که ورشکست شده را از ورطه شکست نجات دهید، بدهی‌های آن را بدهید، مدیریت صحیح را در آن برقرار کنید و آن را سودآور کنید و به صاحبش پس بدهید. این کار دیگر با چاخان‌بازی و پارتی‌بازی و کمیسیون‌بازی میسر نیست و منحصرا مربوط می‌شود به دانش مدیریت شما. نو‌سازی آزمایشی سخت برای به چالش کشیدن دانش مدیریت شخص من بود. خوشبختانه من در این راستا هم سرافراز بیرون آمدم و چندین کارخانه بخش خصوصی را که ورشکست شده بودند، تحویل گرفتم و سودآور کردم و به صاحبانش پس دادم. اگر از من بپرسید که به کدام یک از خدمات دولتی خود بیشتر افتخار می‌کنی، می‌گویم به «نوسازی صنایعی که ورشکست شده بودند و به‌من تحویل دادند و من آنها را نوسازی و سودآور کردم و به صاحبانش باز گرداندم.» شاید برای کسانی که مدعی دانش مدیریت هستند، نوسازی یک واحد ورشکسته و مقروض و سودآور کردن آن بهترین آزمایش باشد. شما باور نمی‌کنید که دولت حتی هزینه باز‌سازی را هم، به صورت وام به من نداد. بعد از تحویل دادن کارخانه ورشکست شده به من، دیگر گوش سازمان برنامه و دولت کر می‌شد و وقتی بودجه این کار را می‌خواستم کسی نمی‌داد. این درباره تمام کارخانه‌هایی که به من دادند و من نوسازی کردم، صدق می‌کند.  رضا نیازمند در کتاب خاطراتی که از زندگی‌اش

تحت عنوان «تکنوکراسی و سیاست‌گذاری اقتصادی در ایران‌» به همت علی‌اصغر سعیدی منتشر شده است، پدر و مادرش را همدانی معرفی می‌کند و می‌گوید که خودش به‌دلیل کوچ اجباری خانواده و فرار پدرش از دست ماموران رضاشاه در کرمانشاه به دنیا آمده است. پدرش از تجار مشهور همدان بوده اما در کودکی او بر اثر بیماری سل جانش را از دست می‌دهد.