ابرچالش مدیریت غیرحرفه‌ای

۱۳۹۶/۱۰/۰۳ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۱۳۳۹۳
ابرچالش مدیریت غیرحرفه‌ای

 مجید اعزازی   

دبیر گروه مسکن و شهرسازی

 «بهترین زمان برای کاشت یک درخت 20 سال پیش بود. بهترین زمان دوم، همین لحظه است.» این ضرب‌المثل انگلیسی به خوبی اهمیت برنامه‌ریزی و مدیریت را هویدا می‌کند. اهمیت مساله‌یی که پیامدهای فقدان آن، در این روزها بیش از پیش، در عرصه‌های مختلف اقتصادی و اجتماعی و... از جمله به هنگام وقوع همزمان دو معضل آلودگی هوا و زلزله نمایان شده است.

طی ماه‌های گذشته که از 6 ابرچالش اقتصاد ایران رونمایی شد، برخی کارشناسان، در تکمیل فهرست این ابرچالش‌ها، از ضعف مدیریت منابع در ایران به عنوان هفتمین ابرچالش اقتصاد ایران نام بردند. ضعف مدیریت چهارشنبه شب گذشته و به هنگام زلزله در استان تهران آشکارتر از همیشه رخ نمود، اما وقتی به اوج خود رسید که مهم‌ترین مصوبه ستاد بحران تهران، تعیین این مساله عنوان شد که فلان نماینده شهرداری تهران در فلان نشست مربوط به مدیریت بحران، چه شخصیت حقوقی باشد! ‌شهردار باشد یا معاونش! این مساله نشان می‌دهد، مدیریت بحران تهران، حتی ساده‌ترین مسائل اداری و نه نظارت و رهبری را پیش‌بینی و برنامه‌ریزی نکرده بوده است. این در حالی است که «برنامه‌ریزی» فاز اول و گام نخست مدیریت در هر سطح و عرصه‌یی است و «نبود برنامه‌ریزی» صرفا محدود به این روزها نیست و به یک بیماری مزمن تبدیل شده است. به‌طور مثال، از حدود 20 سال پیش، همواره در رسانه‌ها و محافل کارشناسی، نسبت به وقوع یک زلزله بزرگ در تهران و همچنین آلودگی هوا، تشدید ترافیک، حمل و نقل عمومی و... هشدار داده شده است، اما متاسفانه مدیران مسوول مرتبط با این مسائل، هیچگاه گامی اساسی برای حل این معضلات یا کاهش ریسک‌های ناشی از آنها برنداشته‌اند و نتیجه این بی‌تدبیری، از پرده برون افتادن گوشه‌یی از پیامدهای سوءمدیریت در چهارشنبه شب گذشته است. اگر طی 20 سال گذشته صرفا به امر آموزش شیوه‌ها و دستورالعمل‌های مواجهه با پدیده زلزله و به عبارتی «مدیریت وضعیت فردی و خانوادگی در زلزله» بها داده شده بود، در زلزله چهارشنبه شب استان تهران، دست‌کم، شاهد مرگ یک زن و مجروح شدن 96 نفر از هموطنان خود نبودیم. البته این مساله در زلزله اخیر کرمانشاه و سایر زلزله‌های بزرگ سال‌های اخیر کشور صادق است و آموزش صحیح به افراد، خانواده‌ها، اهالی ساختمان‌ها، مدیران ساختمان و... می‌توانست و می‌تواند از بروز بسیاری از حوادث جرحی و فوتی جلوگیری کند.

اگر طی 20 سال گذشته، اجرای مقررات مربوط به مقاوم‌سازی ساختمان‌های در برابر زلزله رعایت می‌شد و مردم نسبت به مطالبه واحد مسکونی ایمن آگاهی می‌یافتند، چهارشنبه شب گذشته شاهد هجوم خودروها به خیابان‌ها و بزرگراه‌ها یا خروجی‌های پایتخت نمی‌بودیم.

اگر 20 سال پیش، حمایت‌های بی‌هدف از خودروسازان داخلی از طریق وضع عوارض واردات خودروهای خارجی صورت نمی‌گرفت، الان کشور نه تنها دارای صنعت خودرو به‌روز و مبتنی‌بر تولید خودروهای هیبریدی بود که تهران 4 روز در هفته گذشته تعطیل نمی‌شد. جالب این‌جا است که به گفته یکی از اعضای شورای شهر تهران، هزینه نصب فلیتر دوده روی تمام اتوبوس‌های شهری تهران که منجر به کاهش 30درصدی آلودگی هوا می‌شود، 100 میلیارد تومان است و هزینه تعطیلی هر روز تهران نیز 100 میلیارد تومان! چرا مدیران شهری طی 20 سال گذشته چنین هزینه‌یی را صرف نکرده‌اند؟ مگر 100 میلیارد تومان چه وزن و سهمی در بودجه 18هزار میلیارد تومانی شهرداری تهران دارد؟

از این «اگر»ها نه تنها در مدیریت شهری تهران که در سطوح مختلف مدیریتی و در عرصه‌های مختلف اقتصادی و اجتماعی و سیاسی، بسیار وجود داشته و دارد. اما فرصت‌ها و منابع بی‌شمار نیستند. امید که رویکرد مدیریت در کشور از وضعیت آشفته کنونی آن به سوی مدیریت علمی سوق پیدا کند.