دریافت اشتباه از مدیریت نرخ ارز

۱۳۹۶/۱۰/۱۸ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۱۴۴۲۰
دریافت اشتباه از مدیریت نرخ ارز

 فراز جبلی   

مشاور سردبیر

 بازار ارز ایران به دلیل ساختار خاصی که دارد شرایطی متفاوت از سایر کشورها را تجربه می‌کند. چند دهه کاهش ارزش پول ملی و تجربه تاریخی نوسان نرخ ارز در مقاطع مختلف باعث شده است که این بازار پتانسیل زیادی برای التهاب داشته باشد و همیشه شاهد این باشیم که با اندکی نوسان، سرمایه‌های سرگردان و حتی سرمایه‌های خرد به سودای سود بردن به سمت بازار ارز بروند.

ساختار اقتصاد ایران باعث شده است که مهم‌ترین عرضه‌کننده نفت و در عین حال بزرگ‌ترین متقاضی ارز یک نهاد یعنی دولت باشد. طبیعی است که در چنین شرایطی که سهم اصلی ارز توسط دلارهای نفتی تامین می‌شود و در مقابل دولت ارز را برای مصارف گوناگون خود هزینه می‌کند تا تعیین نرخ ارز با مشکلات زیادی همراه باشد. چند دهه است که اقتصاددانان از زوایای مختلف به مساله نرخ ارز در اقتصاد پرداخته‌اند و بنابه دیدگاه و مکتب فکری نظریات مختلفی درباره نرخ ارز بهینه می‌دهند. بعضی براساس نرخ ارز واقعی به تحلیل بازار ارز می‌پردازند و بعضی براساس مساله قدرت خرید و گروهی براساس وضعیت تعادل میان صنعت و تجارت. اخیرا نیز طرح جامع مطالعات اقتصاد ایران که توسط مسعود نیلی و تیم وی برگزار شده است به‌طور مفصل به بحث نرخ ارز و مشکلاتی که به دلیل ساختار بازار ارز در اقتصاد ایران به چالش بدل شده پرداخته است.

با وجود این، یک اصل بدیهی درباره نرخ ارز تقریبا مورد تایید اکثر اقتصاددانان است، نرخ ارز یک پارامتر در اقتصاد است که باید با سایر پارامترها همخوانی داشته باشد تا موجب رشد شود. اما یک خلط مبحث تاریخی درباره نرخ ارز وجود دارد. مدیریت نرخ ارز به معنی ثابت نگه داشتن نرخ ارز نیست. وقتی درباره ثبات در بازار ارز صحبت می‌کنیم به این معنی نیست که قرار است برای چند سال نرخ ارز روی یک رقم مشخص باقی بماند.

در حقیقت نرخ ارز باید با ساختار اقتصاد همخوانی کامل داشته باشد ولی کمتر این سوال مطرح می‌شود که وقتی سایر پارامترهای اقتصاد ایران در حال تغییر است چرا باید اصرار به ثابت نگه داشتن نرخ ارز داشته باشیم. وقتی تراز تجاری مثبت یا منفی می‌شود یا بازار نفت شرایطی را طی می‌کند که درآمدهای نفتی افزایش یا کاهش پیدا می‌کند، چرا نباید نرخ ارز را براساس آن تغییر داد. هرچند دلارهای نفتی در بسیاری از سال‌ها به دولت اجازه داده است که نرخ ارز ثابت نگه داشته شود اما نباید فراموش کرد که اولا این کار هزینه‌های زیادی برای دولت دارد و از سوی دیگر گران یا ارزان بودن ارز باعث سیگنال‌های غلط به فعالان اقتصادی می‌شود.

اگر نرخ ارز قرار باشد براساس نرخ بهینه و در خدمت توسعه اقتصاد ایران مدیریت شود باید اجازه داد که در هر دوره بنا به شرایط ارز تغییرات طبیعی خود را طی کند و اگر این مساله به شکل عادی در هر دوره رخ دهد شاهد این نخواهیم بود که در یک دوره که دولت با کمبود ارز روبه‌رو است ناگهان فنر جمع شده به جای خود برگردد.  با وجود این، نگاه به نرخ ارز معمولا بنا به ماهیت و کارکرد واقعی آن نبوده است. برای مثال عدم استقلال بانک مرکزی باعث می‌شود که در بسیاری از مواقع بانک مرکزی مجبور به خرید ارز حاصل از نفت باشد که همین موضوع تورم را تشدید می‌کند. در همین برهه‌ها در مقابل نرخ ارز پایین نگه داشته می‌شود که به وسیله واردات از تورم جلوگیری شود. در حالی که ماهیت نرخ ارز برای کنترل نرخ تورم نیست. در مقابل همین سیاست باعث سیگنال اشتباه برای صادرات غیرنفتی می‌شود و طبیعتا وضعیت اقتصاد و نرخ ارز به دلیل منفی شدن تراز تجاری پیچیده‌تر می‌شود.

یکی دیگر از دلایلی که باعث می‌شود دولت به جای مدیریت نرخ ارز به سمت تثبیت نرخ ارز روی آورد فشار روانی روی دولت‌ها است. اصولا در سنجش کارنامه اقتصادی دولت‌ها به اشتباه تغییرات نرخ ارز به عنوان عملکرد دولت در نظر گرفته می‌شود در حالی که نرخ ارز خود باید تابع از شرایط اقتصادی باشد. اگر این تابو که افزایش نرخ ارز الزاما به معنی نقطه منفی در کارنامه یک دولت نیست می‌توان انتظار داشت که در آینده دولت‌ها به سمت مدیریت صحیح نرخ ارز به جای ثابت نگه داشتن آن بروند.