قتل امیرکبیر
بیستم دی 1230، میرزامحمدتقی خان امیرکبیر صدراعظم باتدبیر حکومت قاجار در کاشان به دستور ناصرالدین شاه در 43 سالگی به قتل رسید. مبارزه با فساد، تاسیس دارالفنون، کاهش مخارج دولت، نظمدهی به امور مالیه، تاسیس روزنامه وقایع اتفاقیه، و... اصلاحاتی بود که امیرکبیر در دوره صدارت اعظمش در زمان ناصرالدین شاه صورت داد؛ اصلاحاتی که منافع بسیاری را در دربار به خطر انداخته بود. یکی دیگر از کارهای امیر شکستن بست بود. در آن زمان در ایران معمول بود عناصر شرور و آشوبطلب و جانی برای فرار از مجازات به سفارتخانههای خارجی یا به خانه مجتهدین یا حضرت عبدالعظیم و قم پناهنده میشدند، امیرکبیر با صدور فرمانی در 1266ق اساس بستنشینی را از بین برد و به عمال دولت دستور داد هر مجرمی را در هر جا که باشد دستگیر کرده و به مجازات برسانند. در میان دشمنان و بدخواهان امیرکبیر یک نام از دیگران پررنگتر و برجستهتر است؛ مهدعلیا مادر ناصرالدینشاه و مادرزن امیرکبیر که سرسختانه و مجدانه در راه سقوط امیر کوشید تا بالاخره موفق به عزل و پس از چندی قتل او شد. با ادامه این روند، شاه دستور عزل امیرکبیر و سپس تبعید او و خانوادهاش به قم را صادر کرد. ناصرالدین شاه سپس با خواست مادرش مهدعلیا دستور قتل محمدتقی خان را صادر کرد؛ دستوری که گفته میشود بعد از مرگ امیرکبیر از آن پشیمان شد. امیرکبیر که در روز اجرای حکم در حمام بود، بهناگاه شاهد ورود جلادان شاه به محوطه حمام شد و پس از طی صحبتهایی بین امیر و فرستاده شاه، سرانجام علیخان از امیر خواست که بدون یک لحظه فوت وقت آماده مرگ شود و تنها تقاضایی که از امیر قبول شد، این بود که نحوه اجرای حکم را خودش تعیین کند. امیر از جا بلند شد و غسل کرد و در وسط گرمخانه نشست و چون عادت به رگ زدن و خون گرفتن داشت، دستور داد که دو رگ بازوی او را قطع کردند.