روسیه از فاز نظامی به قدرت نرم تغییر هژمونی میدهد
گروه جهان|
روسیه سال پر فراز و نشیبی را در خاورمیانه پشت سر گذاشت و سال سرنوشتسازی را نیز پیش رو دارد. این کشور ظرف 2سال گذشته بازیگر اصلی در صحنه نبرد در سوریه بوده است. میتوان گفت، مسکو بزرگترین سرمایهگذاری را در سوریه کرده که با مخاطراتی برای کرملین همراه بوده است.
آنتوان مارداسوف، کارشناس روس معتقد است که روابط نزدیک مسکو با دولت سوریه باعث شده بحث درباره نفت، انرژی، زیرساختها و همکاری اقتصادی بین دو کشور آغاز شود. ساچکوف در المانیتور نوشت: «به لحاظ عملیاتی کارزار سوریه آزمونی برای اصلاحات انجام شده در ارتش روسیه محسوب میشود. حدود ۲۰۰سلاح جدید و مدرن در سوریه آزمایش شدند. مقامات ارشد ارتش سوریه تقاضای بسیار بالاتری برای سلاحهای روسی در سطح جهان میبینند.»
مسکو میتواند مدعی شود که میانجی اصلی آتشبس در سوریه بر مبنای تشکیل مناطق کاهش تنش با همکاری ایران و ترکیه بوده است. این آتشبس به میزان قابل توجهی خشونتها را کاهش داد و زمینه مناسبی برای مذاکرات آستانه و سوچی بین دولت سوریه و احزاب مخالف فراهم آورد. مارداسوف افزود: «طرح کرملین برای دعوت از اعضای کنگره گفتوگوی ملی سوریه به سوچی و پس از آن جا دادن نتایج این اجلاس در مذاکرات ژنو کاملا براساس 4منطقه کاهش تنش در نظر گرفته شده بود. این درحالی است که انتظار میرود، منطقه کردنشین عفرین نیز به یک منطقه کاهش تنش تبدیل شود. با این وجود برای پایدار ماندن این مناطق باید ارتباطی مداوم بین نیروهای دولت بشار اسد، رییسجمهوری سوریه و اپوزیسیون وجود داشته باشد. در شرایط موجود که تنها در صورت تخطی نیروهای اپوزیسیون از آتشبس علیه آنها اقدام میشود، دمشق میتواند هر گونه گفتوگوی سیاسی با مخالفان را به تاخیر بیندازد. به ویژه اینکه جامعه جهانی اصول دوره انتقالی که قرار است به اصلاحات در دولت اسد منجر شود را مشخص نکرده است. به نظر میرسد که دولت سوریه برای گفتوگو با اپوزیسیون یا حتی ادغام با آن در صورتی که تحت شرایط تعیین شده خلع سلاح شوند، آماده است.»
در این میان یکی از موانع اصلی برگزاری کنفرانس گفتوگوی ملی سوریه در روزهای ۲۹و ۳۰ژانویه در سوچی، شرکت حزب اتحاد دموکراتیک و شاخه نظامی آن یعنی یگانهای دفاع مردمی کردهای سوریه(YPG) است. شاید تصادفی نباشد که همزمان با تلاشهای مسکو برای دعوت گروههای کرد سوری به سوچی، رجب طیب اردوغان، رییسجمهوری ترکیه بار دیگر به بشار اسد حمله کرد و مدعی شد که نمیتوان با او همکاری کرد. به گزارش فهیم تاستکین کارشناس ترک، روسیه به دنبال راههایی برای نمایندگی کردهاست بدون اینکه قول خود به ایران و ترکیه برای توافق همه جانبه درباره طرفین مدعو به سوچی را بشکند. با این کار مسکو این ذهنیت را ایجاد میکند که به خط قرمزهای آنکارا احترام میگذارد ولی از نشان دادن روابط خوبش با کردها هم ابایی ندارد. آخرین نمایش اینچنینی روسیه، دعوت چند هفته پیش از سیپان همو، فرمانده کل YPG به مسکو بود.
ترکیه نیز به نوبه خودش درحال تثبیت موقعیت خود برای کسب منافع اقتصادی و سیاسی از شرایط پس از جنگ است. خالد الخطیب از حلب گزارش میدهد، ترکیه گذرگاه مرزی الراعی را بازگشایی کرده است. وضعیت این گذرگاه مرزی پر جنب و جوش است. موقعیت این گذرگاه به خاطر نزدیکی به الباب بسیار مهم است. الباب یکی از بزرگترین شهرها از نظر مساحت و جمعیت است. این شهر منطقهیی استراتژیک در ناحیه رود فرات در شمال حلب محسوب میشود. ترکیه برای مدیریت این گذرگاه تجهیزات جدید و مدرن در اختیار دارد و این درحالی است که انتظار میرود، تعداد روزافزونی کامیونهای تجاری و حامل کمکهای اولیه برای پیشبرد روند بازسازی سوریه از این گذرگاه رد شوند.
درحالی که وظایف روسیه در سوریه برای کرملین جایگاه رهبری و احترام جدیدی را به ارمغان آورده است، سوچکوف معتقد است که این شرایط میتواند نشانه مسوولیت جدی و بلندمدت باشد و این همان مشکل بزرگ مسکو در سرمایهگذاری بر سوریه است. روسیه برای پاسخگویی به چالشهای سال ۲۰۱۸ از سرنوشت اسد گرفته تا کمکهای بشردوستانه و بازسازی سوریه به شکلی کافی و آبرومندانه احتمالا به همکاری نزدیکتری با سهامداران منطقهیی نیاز خواهد داشت. اینجا همانجایی است سهامهایی که روسیه از سال ۲۰۱۷ تاکنون انباشت کرده به کارش میآیند.
المیادین درباره نقش روسیه در سوریه نوشت: «روسیه طی 2سال بازیگر اصلی در سوریه بوده و در سال جاری نیز به عملیات نظامی در این کشور ادامه خواهد داد. این عملیات نسبت به گذشته کمتر خواهد بود و تلاشهای پوتین در عرصه دیپلماتیک که در آنجا اوضاع پیچیدهتر است، متمرکز خواهد شد؛ اما چرا؟ برخی از همپیمانان روسیه در جنگ به استراتژیهای خود ادامه خواهند داد که این استراتژیها همسو با سیاست مسکو نخواهد بود. به عنوان مثال ترکیه منافع خاص خود را دارد و الزاما روسیه از این منافع چه در سوریه یا در خاورمیانه به صورت کلی حمایت نمیکند. بازیگرانی که به طور مستقیم نقش نظامی برجستهیی در جنگ نداشتند، نقش گستردهتری خواهند داشت و یک عامل سیاسی مهم به حساب خواهند آمد. کشورهایی همچون عربستان، قطر، اردن یا حتی ایالات متحده هم هستند که به صورت محدود نقش نظامی ایفا کردهاند. امریکا زمانی که فرصت سازش سیاسی نهایی فرا برسد، نقش اساسی خواهد یافت. سوریه ویران شده و به بازسازی نیاز دارد. این مساله بدین معناست کسانی که پول دارند، بخش گستردهیی از این تلاشها را بر عهده میگیرند که ازجمله آنها اروپاییها، هندیها، چینیها، ژاپنیها و طرفهای دیگر هستند. در این میان روسیه بازیگر اساسی خواهد بود اما نقشش متفاوت میشود. به جای اینکه روسیه به عنوان قدرت نظامی چیره و قالب باقی بماند باید مسیر خود را از طریق نقش یک طرف کمکی هموار کند. روسیه روابطی با تمامی طرفهای کارآمد در منطقه ازجمله اسراییل دارد. موفقیتآمیز بودن نقش روسیه نشات گرفته از توانایی آن برای تعامل با طرفهای متناقض و مخالف است. این الزاما به این معنا نیست که راهحل نهایی و سازشی سیاسی وجود داشته باشد. شاید این امر رخ ندهد.»