فرار شاه؛ پایان پهلوی
محمدرضا پهلوی و همسرش در سفری بدون بازگشت و درحالی که میگریستند، ایران را ترک کردند و در نخستین مرحله وارد آسوان مصر شدند به همین مناسبت مردم سراسر کشور به جشن و پایکوبی پرداختند. روزنامه اطلاعات با تیتر مشهور «شاه رفت» در دست مردمی بود که از رفتن شاه خشنود بودند.
خروج یا فرار شاه از ایران، دفتر سلطنت پهلویها و زندگی مردم ایران زیر سلطه قدرتهای استکباری جهان را برای همیشه بست. این نخستین باری نبود که پهلوی دوم فرار را بر قرار ترجیح میداد اما اگر در سال 1332 با کودتا به قدرت بازگشت در سال 57 دیگر نه جامعه پذیرای سلطنت بود و نه محمدرضا پهلوی و یارانش توان رویارویی با موج خروشان انقلابیون را داشتند. فرار شاه آغاز فصلی جدید در حیات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران بود.
اردشیر زاهدی در کتاب «25سال در کنار پادشاه» مینویسد:«تقریبا 10روز قبل از رفتن امام خمینی به ایران، پاکروان رییس اسبق ساواک به من اطلاع داد که شاه میخواهد مملکت را ترک کند. او با اصرار از من میخواست تا شاه را تشویق به ماندن در ایران کنم و میگفت اگر شاه برود، ارتش ماجرای 28مرداد 32 را تکرار نخواهد کرد. من این مطلب را به شاه گفتم و او گفت:«ارتش! ارتش ممکن نیست به من خیانت کند! بعد که در خارج شنید، قرهباغی اعلامیه بیطرفی ارتش را امضا کرده است فوقالعاده عصبانی شد و تا مدتی قرهباغی را فحش میداد.»
پهلوی دوم قبل از سوار شدن بر هواپیما که او را برای همیشه از ایران دور میکرد در مصاحبهیی کوتاه به خبرنگاران گفت:«مدتی است احساس خستگی میکنم و احتیاج به استراحت دارم. ضمنا گفته بودم پس از اینکه خیالم راحت شود و دولت مستقر گردد به مسافرت خواهم رفت. این سفر اکنون آغاز میشود و تهران را به سوی آسوان در مصر ترک میکنم. امروز با رأی مجلس شورا ملی که پس از رأی سنا داده شد، امیدوارم که دولت بتواند هم به جبران گذشته و هم پایهگذار آیندهیی موفق شود.»