اروپا باید برای مسوولیتپذیری در مرکز دیپلماسی باشد
سیداحمد حسینی
کارشناس و تحلیلگر ارشد مسائل سیاسی و بینالمللی
سرانجام پس از هفتهها کشمکش و زورآزمایی، دونالد ترامپ نتوانست هدف تبلیغاتی دوران ریاستجمهوری خود مبنی بر خروج این کشور از برجام را عملی کند و مجددا برجام را برای یک دوره دیگر تمدید کرد، هر چند طبق عادت، همزمان، تعدادی از افراد و شرکتها را در فهرست تحریمهای خود وارد کرد.
هر چند رییسجمهور امریکا با یک فرمان ساده میتوانست تکلیف ایالات متحده با این توافق را روشن کند و از زیر بار تعهدات خارج شود اما روندی که منجر به نگهداشتن امریکا در این موضع شد، حاوی نکتهها و ابعاد مهمی است که باید نسبت به آنها، هوشیاری داشت و نسبت به طراحی دقیق سیاست خارجی کشورمان اقدام کرد. نظر به اهمیت و حساسیت موضوع و با توجه به اینکه سروصداها و شرط و شروط ترامپ برای مواجهه با برجام برای دوره دیگر نشان از تداوم کارشکنیها و زیاده خواهیها دارد، در این فرصت تلاش میشود، نکاتی در خصوص شرایط حاکم بر سیاست خارجی امریکا، ملاحظات کشورها به خصوص اروپا نسبت به این تحولات و نیز ملاحظاتی که باید از سوی جمهوری اسلامی ایران رعایت شود، مورد اشاره قرار گیرد:
مسیری که امریکا میپیماید
همانطور که از ابتدای روی کار آمدن دونالد ترامپ پیش بینی میشد، ایالات متحده در سیاست خارجی خود، خط مشیای در پیش گرفته که نه تنها هیچ حامی بیرونی غیر از رژیم صهیونیستی و آل سعود ندارد بلکه در داخل نیز، با سختترین انتقادها و مخالفتها مواجه است.
شخصیت ترامپ، ترکیب تیم سیاست خارجی وی و رویکردی که در پیش گرفته، قدرت جریانسازی و ائتلافسازی را از این کشور گرفته و برخلاف دوران اوباما، این کشور در عرصه دیپلماسی بصورت پیاپی با ناکامیها و سرخوردگی هایی مواجه میشود که در تاریخ سیاست خارجی دهههای اخیر این کشور کم سابقه بوده و قدرت نرم این کشور را بهشدت دچار فرسایش ساخته است. این وضع نشان از پیدایش نقاط ضعف در سیاست خارجی ایالات متحده دارد که برای همگان از جمله ایران، فرصت مغتنمی است تا همگان ماهیت سیاسی، زیاده خواهیها و برخوردهای غیراخلاقی این کشور با جهان را ببینند و برای مواجهه با آن، فکری کنند.
رفتار اروپا در برابر ترامپ
چنان که اشاره شد رفتار ترامپ، نزدیکترین متحدان این کشور در اروپا را نیز نگران کرده و آنان متوجه این امر شدهاند که اگر در برابر ماجراجوئیهای این کشور ایستادگی نکنند، بر اساس تجربههای تاریخی، باید هزینه بسیاری در آینده بپردازند. اکنون کشورهای اروپایی دریافتهاند حفظ برجام نه تنها به عنوان یک توافق چندجانبه بلکه اهرمی که امنیت و پرستیژ اروپا در مواجهه با چالشها و مشکلات فراروی به خصوص در منطقه خاورمیانه به آن وابسته است. همین عناصر باعث شد که اروپا اینبار، رفتاری متفاوت از گذشته بروز داده و از تمام توان و ظرفیت خود برای متوقف کردن ماشین ویرانگر امریکای ترامپ استفاده کند. اما در پس این خطری که اروپا احساس میکند، انگیزه هایی نیز برای برخی کشورهای این قاره همانند فرانسه ایجاد شده که یک فرصت طلایی نصیب آنان شده تا نقش خود را به عنوان بازیگری تعیینکننده بالا ببرند و کانون این نقش آفرینی منطقه خاورمیانه و آن هم به بهانه ایران است.
اکنون تفاوتی که در سیاست مجموعه غرب دیده میشود که بر خلاف دوران اوباما، اروپا با محوریت فرانسه در تکاپوست که نگرانهای مربوط به ایران را برجسته ساخته و اینبار از عنصر امریکا برای هم افزایی در مسیر وارد کردن فشار بر ایران استفاده کند.
ائتلاف نیروهای ماجراجو
در کنار شرایطی که بازیگران پیدا کردهاند باید به وجود ائتلاف: امریکا، اسراییل و رژیم سعودی اشاره کرد. این همگرایی ایجاد شده هم خود منشأ خطر است که نمونه اخیر آن را در اغتشاشات در برخی شهرهای ایران دیدیم و هم اینکه در اصل وارد کردن فشار بر ایران با کشورهای اروپایی، هم سو هستند و لذا باید توجه جدی به آن صورت گیرد.
ملاحظات و پیشنهادها
شرایطی که در امریکا با روی کار آمدن ترامپ پیش آمده، قدرت مانور و توان ائتلافسازی این کشور را کاهش داده و به چهره امریکا، آسیب جدی زده است. جمهوری اسلامی ایران تاکنون توانسته است با خویشتنداری و ابتکارات صورت گرفته، صحنه بینالمللی را رصد نموده و با مجموعه اقداماتی، گسلها و شکافهای مورد اشاره را شناسایی و با تمرکز بر آنها، سناریوهای دشمنان را عقیم سازد. با اطمینان به الطاف الهی، اصالت حرکت انقلاب اسلامی، خونهای پاک شهیدان و هوشیاری و درک خوبی که در جامعه ایرانی وجود دارد، این مسیر عزتمندانه را به پیش خواهد برد اما با این حال شایسته است تدابیری اندیشیده شود که ذیلا به اهم آنها اشاره میشود.
ابزارهای قدرت ایران در منطقه
ایران در سالهای اخیر از طریق درک درست روندهای منطقهای، استقامت اسطورهیی و برخورداری از عنصر رهبری آگاه به عمق و ماهیت این تحولات توانسته است به قدرتی اثربخش و تاثیرگذار در محیط پیرامونی خود تبدیل شود. این جایگاهی است که به لطف الهی و مجاهدتهای بسیار وبا وجود دشمنیها و سنگاندازیهای بسیار کسب کردهایم و اکنون در مرحله مدیریت و تثبیت آن قرار داریم. این وضعیت نیاز به یک چتر حمایتی گسترده از سوی همه ملت دارد و باید بدرستی آن را به جهان بشناسانیم و ماهیتش را که در جهت مقابله با بینظمیها و تهدیدها و افراط گراییهاست، نشان دهیم. بصورت مشخص باید با اروپا، روسیه و چین صحبت کنیم و همسایگان را در مدار دیپلماسی خود داشته باشیم. علاوه بر موضوع منطقهیی باید در مورد توان نظامی و موشکی خود، از یک طرف محکم موضوع بگیریم و آن را به دژ تسخیرناپذیری تبدیل کینم اما در عین حال باید الزامات آن از جمله: عدم تحریک دیگران، بهکار بردن ادبیات درست و اطمینان بخش و نیز تلاش جهت کیفی شدن این ظرفیت را بهکار بریم.
در این خصوص لازم است، مکانیسمهای گفتوگو با کشورهای مهم اروپایی برقرار کنیم و منطق و دیدگاه خود را در این موارد برای آنان بازگو کنیم.
دفاع چندلایه از برجام
در خصوص برجام، با توجه به اهداف ماجراجویانه ایالات متحده، باید اروپا را برای پذیرش مسوولیت بیشتر در سناریوهای مختلف در مرکز دیپلماسی خود نگه داریم و در قبال هر اقدامی که امریکا برای تهی ساختن این تعهد انجام میدهد راهکارهای مذاکرهای، حقوقی و بینالمللی را فعال کنیم.
باید به گونهیی چندلایه و نقطه به نقطه از این توافق مراقبت کنیم تا همه طرفها از مواضع غیرقابل عدول ایران در این تجربه بینالملل آگاه شوند و همانگونه که جنگ تحمیلی برای ایران در بخش تهدیدهای نظامی، بازدارندگی ایجاد کرد، این تجربه نیز باید در مقابل سناریوهای سیاسی علیه کشورمان ظرفیت بازدارندگی ایجاد کرده و برای دوره پس از سپری شدن دوره زمانی برجام، طراحیهای دقیق را از هماکنون انجام دهیم.
در این خصوص لازم است بر این اصل اساسی تاکید شود که ایران تا زمانی که این توافق منافع ملی و انجام عملی تعهدات طرفها را تضمین کند در آن باقی میمانیم و منتظر مشاهده آخرین رفتار و اقدام آنها شویم.
حفظ شرکای منطقهای و غیر اروپایی
اصل تنوع در روابط و داشتن شرکای سیاسی و اقتصادی گسترده، از عناصر قدرت هر کشوری از جمله جمهوری اسلامی ایران است که همواره در جهتگیریهای سیاست خارجی خود در دهههای گذشته، به این قاعده واقع بینانه عمل کرده است.
در موضوع هستهیی نیز همواره رایزنی، مشورت و به اشتراکگذاری مسائل و موضوعات با دو کشور چین و روسیه و سایر دوستان در منطقه و خارج از منطقه در دستور کار بوده است. متاسفانه دیده میشود اخیرا حرکتهای معنی داری برای تخریب روابط با این دو کشور با استفاده از فضاسازیهای منفی در شبکههای مجازی صورت گرفته و افکار عمومی مردم را بر علیه این کشورها، تخریب میکند. این در حالی است که کشورهایی همانند: ترکیه، عربستان سعودی، مصر و دیگران که در گذشته کاملا در بلوک غرب قرار داشتهاند، سیاست گسترش تعاملات با این کشورها و کاستن از تکیه بیش از حد به غرب را آغاز کردهاند.
توجه به عناصر قدرت در داخل کشور
یکی از مولفههای مهم حفظ قدرت ایران و نقش آفرینی آن در منطقه، توجه به شرایط داخلی و وضعیت عمومی مردم است. علائم بسیار و حوادث اخیر در شهرهای ایران، نشان از آن دارد که دشمن با تمام ابزارها و ظرفیت خود درصدد زدن به پشتوانههای داخلی قدرت ایران و جدا کرن مردم از سیستم است.
دقت نظری در برنامههای مختلف: شبکههای تلویزیونی، اینترنتی، شبکههای مجازی و فعال شدن گروههای مخالف نظام در بخش جنگ روانی، حکایت از طراحی گسترده در این زمینه دارد. رقبای ما بدرستی متوجه حضور و نقش آفرینی مردم و انسجام جامعه در مولفههای تشکیلدهنده قدرت ایران شده و برای آن خواب هایی دیدهاند. سخن در این زمینه بسیار است اما اجمالا بازسازی درونی جامعه و توجه جدی به نقاط ضعف و آسیب کشور از ضرورت هایی است که تمرکز بیش از پیش مقامات و نهادهای فکری، تحلیلی و پژوهشی کشور را میطلبد. باید بصورت واقعی، ظرفیتهای علوم انسانی را در این زمینه بهکار بست و تحولات را درست و هوشمندانه مدیریت و نقطه نفوذ و تخریب دشمن را گرفت.
منبع: دیپلماسی ایرانی