بودجه 97 شهرداری تهران در ترازوی نقد
عباس ریاضت
کارشناس ارشد مدیریت شهری
برنامه اجرایی و مالی یکساله شهرداری تهران که توسط شهردار ارائه شده، از نظر بنده دارای نکاتی است که در این نوشته به آن میپردازیم.
در ابتدا به این نکته اشاره کردهاند که «گام نخست تدوین هر برنامه، شناخت و تحلیل وضع موجود است که با بررسی نقاط قوت و ضعف، راهکارهایی را برای نیل به اهداف ارائه میکند». از نظر مهندسان شهرساز نیز گام نخست، شناخت وتحلیل وضع موجود است ولی سوال اینجاست این شناخت توسط چه کسانی و با چه ابزاری صورت میگیرد ؟ برای مثال هنگامی که بیماری به پزشک مراجعه میکند، توقع دارد پزشک ابتدا توسط ابزار آزمایشگاهی، آزمایشی از بیمار بگیرد و سپس با استفاده از دانش و تجربیات خود جواب آن آزمایش را تحلیل کند و سپس داروی مناسب را تجویز کند. از آنجایی که شهر نیز مانند یک موجود زنده است باید ابتدا توسط ابزارهای مناسب و بهروز، وضع موجود اسکن شود و شناخت کافی و درست و دقیق در سریعترین زمان ممکن از وضع موجود حاصل شود و سپس این شناخت به دست متخصصین واقعی سپرده شود تا مورد تحلیل قرار بگیرد و راهکار برای حل مسائل و برطرف کردن مشکلات را ارائه کنند.
یکی از مسائل در این رابطه، این است که متاسفانه هنوز هم ابزار مناسب برای شناخت وضع موجود در شهرداری و شرکتهای وابسته وجود ندارد و مرحله شناخت وضع موجود به قدری طولانی میشود که دیگر نمیتوان برای برنامهریزی به آن اعتماد کرد و هنگامی که مردم از شهرداری توقع دارند راهحلی برای مشکل ارائه کند، شهرداری در حال شروع برای شناسایی مشکل است و روند طولانی ارائه و اجرای طرح و حل مشکل، باعث نارضایتی مردم از شهرداری میشود.
مثلا در بحث شهرسازی و در مرحله شناخت وضع موجود ما باید ابتدا برداشتهای میدانی داشته باشیم. این برداشتها هماکنون توسط دانشجویانی که در شرکتهای مهندس مشاور هستند و به صورت دستی روی نقشهها و فرمهای کاغذی انجام میشود که در این نوع برداشت به دلیل زمانبر بودن تکمیل فرمها و پیدا کردن عوارض زمین و عدم استفاده از GPS، زمان زیادی صرف خواهد شد در صورتی که میتوان با استفاده از نرمافزارهای مربوطه و استفاده از دانش برنامهنویسی، اطلاعات را روی نقشه وارد کرد و اطلاعات بلافاصله برای اپراتور در مرکز ارسال شود و کار تحلیل همراه با برداشت همزمان شروع شود. متاسفانه به دلیل استفاده از نیروهای غیر تخصصی در بخشهای تخصصی، امکان ارائه و اجرا اینگونه ایدهها وجود ندارد و به همین دلیل است که با وجود دست و پا زدنهای زیاد در هر دوره از شهرداری، ما تغییر چشمگیری در مدیریت شهری احساس نکردیم. در گزارش شهرداری به افزایش بیرویه و یکباره حدود از 13 هزار نفر به مجموع نیروی انسانی در انتهای سال 1395 و ابتدای سال جاری (و کسری اعتبار ناشی از آن) اشاره شده بود که در این رابطه نیز میتوان گفت که نیروی انسانی در هر سازمانی، رکن اصلی آن سازمان محسوب میشود ولی نیروی انسانی مناسب دارای شاخصهایی است که باید قبل از استخدام بررسی و گزینش علمی و کاربردی شوند. برای مثال، در حال حاضر اگر بخواهیم برای بخش شهرسازی یک شهرداری نیرو استخدام کنیم ابتدا شرط مدرک و سن و معدل میگذاریم ولی به نظر شما آیا تا به حال با این نوع گزینش به جایی رسیدهایم ؟ باید نوع گزینش ما تغییر کند و به من نظر من گزینش باید در ابتدا با توجه به مطالعات تحقیقاتی آن فرد و سپس با توجه به رشته کارشناسی ایشان انجام شود زیرا همه ما میدانیم که در مقطع کارشناسی ارشد، افراد دانش کافی در آن رشته را به دست نمیآورند و معمولا برای ارتقای شغل فعلی، مدرک میگیرند که این خود باعث استخدام تخصصهای پوشالی در آن سازمان میشود. یکی از راهکارها میتواند تهیه لیست رسالهها و پایان نامهها و پژوهشها از کل دانشگاههای کشور باشد و از محققین و دانشجویان دعوت به مصاحبه و همکاری شود. ولی مشکل اساسی اینجاست که در برنامهیی که توسط شهردار ارائه شده، استخدام 13000 نیرو را جزو چالشها و مسائل پیش روی تهیه و تنظیم بودجه سال 1397 شهرداری تهران مطرح کرده است و شاید این بدین معنی باشد که از این پس دیگر استخدام نخواهند داشت که این خود میتواند چالش نبود متخصص واقعی در شهرداری را تشدید کند. زیرا این نیروی متخصص است که میتواند با خلاقیت خود در مواقع بحرانی راهکارهای کاربردی ارائه دهد ولی نیروی غیرمتخصص، پیوسته در حال یادگیری آن شغل است و فرصتی برای ارائه ایده ندارد زیرا دامنه آموختههای ایشان بسیار کم است و فقط به کارهای کلیشهیی اطراف خود محدود میشود. در بخش معاونت شهرسازی و معماری که در برنامه اجرایی و مالی یکساله شهرداری تهران مطرح شده است، توجه ویژهیی به بافت فرسوده شده است که بهنظر بنده هم یکی از تصمیمات درست این برنامه است. زیرا با توجه به اینکه تهران روی کمربند زلزله قرار دارد، مردم از شهرداری توقع دارند راهکارهایی برای پیشگیری و مدیریت و خروج از بحران ارائه دهد و بودجه کافی را برای این منظور در نظر گرفته باشد. به همین دلیل، شهرداری باید همکاری خود را با سازمان مدیریت بحران و سازمان پدافند غیرعامل گسترش دهد و پروژههای کاربردی مشترک تعریف کنند و در بحث تابآوری در طراحی و برنامهریزی شهری توجه ویژهیی داشته باشند. اگر چه در بخش مصارف در این برنامه نیز به بحث تابآوری اشاره شده است ولی نیاز است توجه ویژهیی به این موضوع داشته باشد و در شرح خدمات پروژههای شهری، به صورت جدی تابآوری شهری را وارد نماید و از شرکتهای مهندسین مشاور معماری و شهرسازی و عمران بخواهد در پروژههای خود بحث تابآوری و پیشگیری و مدیریت و خروج از بحران را در نظر بگیرند. همچنین شهرداری باید از متخصصین و محققین شهرسازی آشنا و فعال در بحث مدیریت بحران و پدافند غیرعامل دعوت به همکاری نماید زیرا این بخش در شهرداری در حال حاضر فعالیت کاربردی و تخصصی مفیدی ندارد. شهرداری باید در جذب سرمایههای مردمی و مشارکت خانوادهها در پروژههای شهری برنامهریزی ویژهیی داشته باشد زیرا هر خانواده یک نهاد اجتماعی است که میتواند از سرمایه خود در پروژههای شهری کوچک کمک نماید و آن را مدیریت کند. این امر منجر به اشتغال زایی برای اعضای خانواده و در نتیجه برای جوانان شهر تهران خواهد شد. بخش حقوقی شهرداری باید ساز و کار حقوقی مناسبی برای ورود خانوادهها برای سرمایهگذاری و مدیریت پروژههای کوچک مقیاس را آماده نماید. این موضوع میتواند به عنوان ایدهیی جدید برای افزایش درآمد شهرداریها مطرح شود و جایگزین فروش تراکم و فروش شهر شود.