دلایل افزایش نرخ ارز و تاثیر آن بر اقتصاد

۱۳۹۶/۱۱/۰۵ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۱۵۶۲۹
دلایل افزایش نرخ ارز و تاثیر آن بر اقتصاد

 داریوش صارمی    

تحلیلگر ارشد اقتصادی

طی دو هفته گذشته قیمت دلار و به تبع آن قیمت ارزهای عمده در بازار آزاد ارز کشور افزایش یافت به‌طوری که در روز دوشنبه قیمت هر دلار امریکا در بازار آزاد به 4700تومان هم رسید. هر چند که این قیمت به دنبال سخنان ریاست‌جمهوری کاهش یافت اما هنوز نسبت به ابتدای سال و پایان نیمه اول امسال همچنان بالاست، حدود 1000تومان. در نگاهی کارشناسانه می‌توان دلایل مختلفی را برای افزایش نرخ ارز در چند روز اخیر برشمرد.

اول، کاهش دستوری نرخ سود بانکی و آزاد شدن حجم وسیعی از نقدینگی: زمان زیادی از هشدارهای کارشناسان اقتصادی مبنی بر کاهش دستوری نرخ ارز توسط دولت نمی‌گذرد که پیش‌بینی آنها در مورد هجوم سرمایه‌های سرگردان به بازار ارز به وقوع پیوست. بارها کارشناسان اقتصادی در هشدارهای خود به این نکته اشاره کرده‌اند، چنانچه نرخ سود بانکی به صورت دستوری توسط دولت به بازار دیکته شود، نه تنها اتفاق قابل توجهی در تولید و رونق اقتصادی به وجود نمی‌آید، بلکه خسارات جبران‌ناپذیری را به دلیل افزایش سطح عمومی قیمت‌ها، نرخ پس‌انداز، خروج نقدینگی از بانک‌ها و تشکیل کلنی بزرگی از سرمایه‌های سرگردان موجب می‌شود. بدیهی است، صاحبان سرمایه‌های سرگردان به دنبال حداکثر کردن سود هستند، بنابراین به وضوح می‌توان رد پای آنها را در بازارهای سکه و طلا، مسکن و هم‌اکنون بازار ارز مشاهده کرد.

دوم، ‌دستوری و چندنرخی بودن ارز: سیاست ارزی اعلام شده از سوی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران سیاست نرخ ارز شناور مدیریت شده است اما در عمل می‌بینیم که نه تنها این سیاست کارایی لازم را نداشته بلکه بازار ارز دچار یک دور باطل آزمون و خطا شده است.

سوم، ‌تحریم اقتصادی: تحریم‌های جامعه جهانی به‌طور مشخص بر شاخص‌های کلان اقتصاد ایران موثر واقع شده به نحوی که منجر به کاهش قابل توجهی از درآمدهای ارزی شده است.

چهارم، حجم بالای نقدینگی: همچنین می‌توان از افزایش نقدینگی در دوره قبل به عنوان یکی از دلایل عمده نوسانات نرخ ارز نام برد. افزایش نقدینگی، نیروی مخرب عظیمی را ایجاد کرد که در حال حاضر پس از یک دوره کوتاه‌مدت تاثیرات آن را بر اقتصاد ایران می‌توان مشاهده کرد. گرچه بانک مرکزی در مقاطعی با فروش سکه، افزایش نرخ بهره بانکی و گاهی با فروش ارز سعی در جمع‌آوری نقدینگی داشت، اما حجم عظیم نقدینگی بخشی از فرآیند مخرب خود را طی کرده بود و اقدامات دولت به مثابه مسکنی بود که در دوره‌های مختلف بر پیکر بیمار اقتصاد تزریق می‌شد.

پنجم، رکود بی‌سابقه بخش تولید و انتقال سرمایه تولید به بخش سفته‌بازی: شاید بتوان متصور شد، مهم‌ترین بخشی که می‌تواند از آن به عنوان ریشه مشکلات اقتصادی ایران نام برد، بخش تولید است. بی‌شک اگر بخش تولید از پویایی‌های لازم برخوردار بود نه تنها سرمایه‌های در اختیار را همچنان در خدمت تولید حفظ و هدایت می‌کرد بلکه قادر بود نقدینگی موجود را جذب و مشکل کمبود نقدینگی در بخش تولید را حل کند، همچنین سد محکمی در مقابل حرکت سرمایه‌های سرگردان به بخش‌های مختلف اقتصاد ایجاد می‌کرد.

در پایان شاید بتوان برای افزایش نرخ ارز فوایدی همچون افزایش رقابت‌پذیری جهانی و افزایش صادرات را برشمرد، ولی در شرایط فعلی اقتصاد ایران نوسانات و حباب نرخ ارز برای اقتصاد بیمار ایران نه تنها هیچ مزیتی ندارد بلکه با ایجاد نوسانات در داخل و نوسانات تجاری بین‌المللی برای صادرات ایران ضربه‌های غیرقابل جبرانی را به همراه خواهد داشت.