کابوس تکرار سانچی در تیرگی روابط پکن- توکیو
گروه انرژی حمید مظفر
سه هفته از سانحه غمبار نفتکش سانچی میگذرد. حادثهیی که 3کشته و 29مفقود از خود به جای گذاشت. این حادثه تاکنون از ابعاد مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است. اما رسیدگی به این حادثه از بعد بازیگران سیاسی آن چنان حلاجی نشد.
پایگاه سیاسی «دیپلمات» ژاپن که مسائل مربوط به منطقه آسیا-پاسیفیک را زیر ذرهبین دارد در تحلیلی که روز گذشته منتشر کرد به این موضوع پرداخت که اختلافات منطقهیی چین و ژاپن چه تاثیری در روند امدادرسانی به نفتکش سانچی داشته است. در این گزارش که به قلم «تام کوربن» به نگارش درآمده عنوان شده است که در ابتدای اعلام برخورد دو کشتی بزرگ در آبهای مرزی چین به نظر میرسید که جامعه جهانی و خصوصا بازیگران منطقهیی به صورت جمعی و موثر به آن واکنش نشان دهند. اما در عمل چنین رویهیی مشاهده نشد.
در تاریخ 22دی (6روز پس از آغاز حادثه) خبرگزاری رویترز به نقل از سخنگوی گارد ساحلی ژاپن خبر داد که مقامات چینی پیشنهاد کمک ژاپنیها را رد کردهاند. کوربن در این باره مینویسد: «چینیها، کرهییها و امریکاییها نخستین کشتیهایی بودند که برای کمک واکنش نشان دادند. نیروی دریایی ایران در تاریخ 20دی به تلاشها پیوست. ژاپنیها نیز پیشنهاد کمک دادند اما دولت چین ظاهرا برخلاف خواسته ایرانیها برای کمک خواستن از دو کشور چین و ژاپن برای یافتن دریانوردان مفقودی، این پیشنهاد را رد کرده است.» البته در همان زمان پکن به صورت عمومی از کمک دیگر طرفهای مرتبط با این حادثه استقبال کرد، نفتکش آتش گرفته سانچی به سمت جنوب و جنوب شرقی تغییر مسیر داده بود و نهایتا نیز در 315کیلومتری جزیره «آمامی اوشیما» یکی از سلسله جزایر ریوکیو و در منطقه انحصاری اقتصادی ژاپن به صورت کامل غرق شد.
در این مدت غالب جریانهای رسانهیی ایرانی و بینالمللی به صورت گسترده بر جستوجو برای یافتن ملوانان مفقودی و آثار محیط زیستی این حادثه متمرکز شدهاند. به عنوان مثال روزنامه گاردین در یک نمونه از گزارشهای خود به نگرانیها در رابطه با سلامت غذاهای دریایی تولید شده از آبهای شرق چین و گسترش آن به دیگر گونههای دریایی مهاجر به آبهای منطقه پرداخته است. پیشبینی میشود که آلودگی سانچی در یک ماه آینده به سواحل جنوب غرب ژاپن و جزایر بکر «ججو» در کرهجنوبی نیز سرایت کند. بر اساس برآوردهای صورت گرفته، لکه نفتی سانچی به صورت گستردهیی در حال بزرگتر شدن است. محموله سانچی میعانات گازی بوده که با چشم غیرمسلح قابل رویت نیست و قاتل میکروبهای موجود در آب اقیانوس است که معمولا لکههای نفتی را تجزیه میکنند.
غرق شدن سانچی نیز به صورت قابل ملاحظهیی تلاشها برای پاکسازی منطقه را دشوارتر کرده است، چرا که نه تنها دسترسی به محموله سانچی سختتر شده بلکه اکنون سوخت این نفتکش نیز از کف دریا در حال نشت کردن است. این یک فاجعه زیستمحیطی است که عواقب منطقهیی به همراه دارد.
پایگاه «دیپلمات» در گزارش خود عنوان کرده است که رفتارهای فردی و جمعی کشورهای شمال شرق آسیا در قبال حادثه سانچی نشان از روابط منطقهیی ضعیف و بدگمانی به یکدیگر بین توکیو، پکن و سئول در رابطه با مسائل محیطزیستی دارد. تام کوربن مینویسد: «شواهد بسیار کمی وجود دارد که چین و ژاپن در این سانحه اختلافات خود را کنار گذاشته باشند و در کنار یکدیگر در رابطه با یک موضوع منطقهیی همکاری کنند. محققان مدت زیادی است که در رابطه با ضرورت تعامل کشورها و اندیشمندان شمال شرق آسیا و در نظر گرفتن آبهای این منطقه به عنوان یک حوزه بالقوه برای همکاری سخن گفتهاند. با این حال چشماندازها در این رابطه کمترین انتظارها را برآورده کرده است.»
با وجود شمار زیادی از حوادث دریایی و نشت مواد نفتی در آبهای منطقه، مقامات چینی اعلام کردند که حادثهیی مانند آنچه برای سانچی اتفاق افتاد، بیسابقه بوده است. البته از لحاظ ابعاد و تلفات، حادثه سانچی منحصربهفرد است. اما تاکنون آمارهای قابل توجهی در رابطه با حوادث دریایی در این منطقه منتشر شده و درخواستهای زیادی از دولتهای چین، ژاپن و کرهجنوبی شده است تا با ایجاد پروتکلهایی در زمینه حمل و نقل دریایی، واکنش به فجایع و ارزیابیهای محیطزیستی از بروز چنین بحرانهایی ممانعت کنند یا ابعاد آن را کاهش دهند.
تام کوربن در تحلیل خود عنوان میکند که چنین پروتکلهایی موجود است اما مشکل این است که قسمت عمده این پروتکلها ناکارآمد و بیاثر هستند. تاکنون موافقتهای چندجانبهیی در زمینه امنیت دریایی و محیطزیستی در شمال شرق آسیا به امضا رسیده است که از جمله آنها میتوان به پیمان (NOWPAP) یا همان «برنامه اقدام شمال-غرب پاسیفیک» و نشست سهجانبه وزرای محیطزیست ژاپن، چین و کرهجنوبی اشاره کرد. چنین مکانیسمهایی با هدف ایجاد واکنشهای منطقهیی هماهنگ به حوادث صنعتی-زیستمحیطی دریایی همچون بحران سانچی منجر شدهاند. کوربن معتقد است که پیمان NOWPAP را میتوان به عنوان موثرترین رژیم برای فراخواندن در چنین شرایطی به حساب آورد. این پیمان در سال 1994 بین کشورهای چین، ژاپن، کرهجنوبی و روسیه منعقد شد و هدف آن ایجاد ساز و کارهای پیشگیرانه و واکنشی در رابطه با لکههای نفتی است. این کشورها در سال 2004 و در سطح وزرا، برنامهیی برای مواجهه با نشتهای نفتی احتمالی در منطقه ایجاد کردند. با این حال تاکنون هیچ اشارهیی به این توافقنامه حداقل در اعلامهای عمومی نشده است.
کوربن معتقد است که پیمان NOWPAP را میتوان به عنوان یک ناکارآمدی بزرگ در زمینه ارائه اهداف مشخص و دستیافتنی دانست که میتوانست بین همسایگانی که به یکدیگر اعتماد ندارند، فرصت همکاری ایجاد کند. مسوولیتهای این کشورها در پیمان NOWPAP در حوزههای خارجی و محیطزیستی متناقض و ناسازگار است. علاوه بر این، این رژیم حقوقی دو دبیرخانه در توکوهاما ژاپن و بوسان کرهجنوبی دارد. همین امر منعکسکننده ناکارآمدی کشورهای عضو این رژیم در ایجاد ساز و کار بلندمدت در روابط خود است.
عدم همخوانی اولویت کشورهای عضو، خصوصا در زمینه مراقبت از محیط زیست و استخراج منابع نیز تبدیل به مانعی برای پیشرفتهای محسوس شده است. اگر بدبینانه بنگریم، به نظر میرسد پیمان NOWPAP یکیدیگر از گفتوگوهای پوچ شمال شرق آسیاست.
جدا از همکاریهای چندجانبه، واکنشهای بسیار کند پکن و توکیو (در حادثه سانچی) این شائبه را به وجود آورد که اختلافات مرزی جاری بین ژاپن و چین مانع از تلاشهای مشترک دو کشور شده است. خصوصا اینکه غیاب یک شناور مانیتورینگ علمی که میتوانست، ارزیابیهای موثری از آلودگیهای ایجاد شده در اقیانوس ایجاد کند، سند دیگری از دشمنی موجود بین دو کشور است.
کوربن در بخشی از تحلیل خود عنوان میکند که هرچند غرق شدن سانچی فاجعهیی بزرگ است اما حرکت این نفتکش به سمت جنوب و مناطق مورد مناقشه چین و ژاپن همچون جزایر «سنکاکو» و «دیائویو» شاید نوعی خوشاقبالی برای وضعیت آن منطقه باشد. اگر همکاری بین این دو کشور آنطوری که به نظر میرسد دشوار باشد، نمیتوان گفت که یک فاجعه محیطزیستی در آبهای مورد مناقشه، با توجه به تنشهای نظامی فعلی بین پکن و توکیو میتوانست چه عواقب ژئوپلیتیکی در آن بخش از اقیانوس ایجاد کند. بسیار غیرمحتمل خواهد بود که تصور کنیم توکیو به سادگی به مقامات چینی اجازه بدهد که فرماندهی عملیات پاکسازی در حوالی جزیرههای مورد مناقشه را به دست بگیرند، چرا که چنین اقدامی به منزله واگذاری یکی از المانهای قضایی حاکمیتی و تضعیف مواضع سرسختانه شینزو آبه نخستوزیر ژاپن در رابطه با دفاع ملی، امنیت منطقهیی و تمامیت ارضی است.
این نکته را نباید از یاد برد که اختلافات دو کشور چین و ژاپن میتواند منافع ایران را نیز تحت تاثیر قرار دهد چراکه هنوز هم نفتکشهای ایرانی در مسیر حرکت خود به سمت مشتریان آسیای شرقی نفت ایران از آبهای این منطقه عبور میکنند.