5 مولفه برای مقاوم کردن اقتصاد

۱۳۹۶/۱۲/۰۹ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۱۷۷۸۰
5 مولفه برای مقاوم کردن اقتصاد

سید محمدجواد قربی  

برخی صاحب‌نظران از نظریه تاب‌آوری برای مدل‌سازی اقتصاد مقاومتی بهره گرفته‌اند. در این نوشتار کوتاه سعی داریم تا تاب‌آور بودن اقتصاد را مورد مداقه قرار دهیم. بعد از مطرح شدن نظریه اقتصاد مقاومتی در جمهوری اسلامی ایران برای برون‌رفت از چالش‌ها و تهدیدات درونی و بیرونی اقتصاد ملی، نوشتارهای کوتاه، مقالات علمی و ژورنالیستی، کتاب و پایان‌نامه‌های فراوانی برای تبیین مفهومی و نظری اقتصاد مقاومتی از سوی محققان و پژوهشگران داخلی تولید شد که هر یک به یکی از ابعاد و حوزه‌های اقتصاد مقاومتی پرداختند. در این مسیر برخی محققان با بهره‌گیری از نظریات اقتصادی مطرح‌شده در غرب تلاش داشتند تا مدلی نظری برای ایده اقتصاد مقاومتی بیایند و در برخی نوشتارهای تخصصی از نظریه تاب‌آوری برای مدل‌سازی اقتصاد مقاومتی بهره گرفتند، به همین منظور در این نوشتار کوتاه سعی داریم تا تاب‌آور بودن اقتصاد را مورد مداقه قرار دهیم.

 اقتصاد مقاوم و تاب‌آوری

اقتصاد تاب‌آور برای توصیف تاب‌آوری اقتصاد در نظام‌های اقتصادی غرب به‌ وفور مورد استفاده قرار می‌گیرد. بعد از طرح اقتصاد مقاومتی در ایران، برخی محققان ایرانی از این نظریه به دلیل قرابت‌های تئوریک استفاده کردند و تلاش دارند چارچوب نظری و مدل تئوریک اقتصاد مقاومتی را بر اساس اقتصاد تاب‌آور توصیف کنند. البته توجه به این نکته ضروری است که آگاهی از تجربیات سایر کشورها می‌تواند در اجرایی کردن و ارزیابی سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی مفید و موثر باشد.

وجه اشتراک اقتصاد مقاومتی به مفهوم «توانمندسازی اقتصاد ملی در مقابل تغییرات، مخاطرات و تهدیدهای داخلی و خارجی بر سر راه پیشرفت و دستیابی به اهداف چشم‌انداز کشور و استفاده از فرصت‌های آنها» با متون علمی رایج در حوزه اقتصاد، تاب‌آوری است. زمانی یک سیستم اجتماعی تاب‌آور است که بتواند مخاطرات موقت یا دایم را جذب کرده و خود را با شرایط به سرعت در حال تغییر انطباق دهد، بدون اینکه کارکرد خود را از دست بدهد.

باید توجه داشت که تاب‌آوری قابل‌مشاهده نیست و یک ساختار و سازه نظری است؛ یک ویژگی ماهوی و ساختاری است که به نحوه واکنش فرد یا نظام به وقایع احتمالی آینده مربوط است. برای درک بهتر مفهوم تاب‌آوری اقتصادی، توجه به مفهوم آسیب‌پذیری اقتصادی راهگشاست. آسیب‌پذیری می‌تواند به‌صورت احتمال خسارت یا ضرر در اثر عوامل خارجی تعریف شود. بیشتر مطالعات در خصوص آسیب‌پذیری اقتصادی، شواهد عینی از اقتصادهای کوچک و به‌ویژه از کشورهای جزیره‌یی ارائه می‌کنند که دارای درجه بالای باز بودن اقتصادی و تمرکز بر صادرات هستند که این ویژگی موجب می‌شود آنها در معرض شوک‌های برون‌زا، یعنی آسیب‌پذیری اقتصادی قرار گیرند که می‌تواند از طریق افزایش عامل ریسک در فرآیند رشد، موجب فقدان مزیتی برای توسعه اقتصادی آنها باشد. آسیب‌پذیری اقتصادی یک کشور می‌تواند به‌صورت ریسک یک کشور در مواجهه با شوک‌های خارجی و طبیعی تعریف شود که موجب اخلال و مانع توسعه آن کشور می‌شود. تاب‌آوری بیش از آنکه ساختاری باشد مربوط به سیاست‌های جاری است. البته می‌تواند عناصر ساختاری نیز در مولفه تاب‌آوری آسیب‌پذیری وجود داشته باشد. تاب‌آوری به توانایی یک کشور آسیب‌پذیر از نظر اقتصادی برای تعامل و مدیریت تکانه‌ها گفته می‌شود. بنابراین تاب‌آوری اقتصادی به اقدامات سیاست‌گذاران و بازیگران اقتصادی اطلاق می‌شود که یک کشور را قادر می‌کند در برابر آثار منفی شوک‌ها مقاومت کرده، بازیابی شود.

همچنین اقداماتی که یک کشور را قادر می‌کند از شوک‌های مثبت بهترین استفاده را ببرد، منجر به تاب‌آوری اقتصادی می‌شود. به‌عبارت‌دیگر تاب‌آوری اقتصادی قدرت سیاست‌گذاری و اجرای آن در یک اقتصاد برای مقاومت و بازگشت از آثار منفی یا تعدیل اثرات منفی شوک‌های برون‌زای نامساعد و بهره‌برداری و استفاده از شوک‌های مثبت است. همان‌گونه که در تعریف نیز آمده است، تاب‌آوری شامل اولا مقاومت و استحکام (یا تعدیل) در مقابل شوک‌ها و ثانیا بازگشت و بازیابی از آن شوک‌هاست. نکته حائز اهمیت دیگر تفاوت بین آسیب‌پذیری ساختاری و آسیب‌پذیری ناشی از سیاست‌گذاری است. آسیب‌پذیری ساختاری نتیجه عواملی است که از خواست و اراده سیاست‌گذاری موجود یک کشور مستقل است. آسیب‌پذیری ناشی از سیاست‌گذاری، حاصل انتخاب‌های قبلی سیاست‌گذاران است. هرچند در ادبیات رایج اقتصادی منظور از آسیب‌پذیری همان آسیب‌پذیری ساختاری است، ولی این تفکیک می‌تواند مفید باشد. ازاین رو، می‌توان نگاه مشابهی نیز به تاب‌آوری اقتصادی داشت و آن را نیز به دو گونه دسته‌بندی نمود: تاب‌آوری ذاتی و تاب‌آوری اکتسابی. آنچه به تاب‌آوری ذاتی تعبیر می‌شود قابلیت‌های ساختاری و طبیعی اقتصادهاست که به‌نوعی، مشابه آسیب‌پذیری ساختاری است و چندان قابل مدیریت نیست. برخلاف آن تاب‌آوری اکتسابی با توسعه و دقت در سیاست‌گذاری‌ها و ابزارهای سیاست‌گذاری قابل‌افزایش و توسعه است.

نقد و بررسی تعابیر گوناگون از اقتصاد مقاومتی روشن ساخت که اقتصاد مقاومتی یک راهبرد اقتصادی برای مقاوم‌سازی به معنای فعالانه آن است. در این تعبیر، منظور از اقتصاد مقاومتی صرفا مقاوم‌سازی نقاط آسیب‌پذیر اقتصادی و با تاکید بر جنگ اقتصادی یا مقابله با تهدیدهای خارجی و به‌ویژه دشمنان جمهوری اسلامی ایران نیست. اقتصاد مقاومتی به این معنا، دارای دو جنبه است: کاهش آسیب‌پذیری و افزایش تاب‌آوری. برنامه‌ریزی در جهت کاهش آسیب‌پذیری که علاوه بر نقش اصیل خود، با تاثیر بر تاب‌آوری و افزایش آن شکل فعالانه‌تری به خود می‌گیرد و همچنین تلاش برای افزایش تاب‌آوری اقتصاد کشور می‌تواند منجر به اقتصادی مقاوم در کشور شود. نمونه بارز برنامه‌ریزی برای کاهش آسیب‌پذیری می‌تواند در سیاست‌گذاری‌های ناظر بر کاهش وابستگی بودجه عمومی و مخارج دولت به درآمدهای نفتی تبلور یابد. تاب‌آوری به عنوان جنبه دیگر اقتصاد مقاومتی به ‌صورت قابلیت‌های اقتصاد در شناسایی، ایجاد ظرفیت‌های بهره‌برداری و خلق راهبردهای بهره‌برداری متبلور می‌شود. در واقع، تاب‌آوری قابلیت نظام اقتصادی در مواجهه با اختلالات و تغییرات منفی است، به‌گونه‌یی که اولا بتواند آنها را پیش‌بینی کند. ثانیا ظرفیت لازم برای استفاده از جنبه‌های مثبت آنها را داشته باشد و در صورت نداشتن ایجاد کند. ثالثا راهبردهایی خلق کند که بتواند حداکثر بهره‌مندی از تغییرات را ببرد. با چنین قابلیتی، نظام اقتصادی نظامی تاب‌آور خواهد بود و خواهد توانست در صورت مواجهه با شوک‌های منفی، به‌راحتی از عهده حل تحمل برآید. لازم نیست اقتصادی که تاب‌آور است، بتواند دقیقا کارکردهای قبلی خود و به‌ویژه مشابه آنچه را قبلا انجام می‌داده است، انجام دهد. ممکن است بر اثر تغییرات ایجادشده، نظام کارکردهای جدیدی برای خود ایجاد نموده، از این رهگذر، کارآمدی بالاتری نیز کسب کند. آنچه مهم است اینکه اقتصاد تاب‌آور توان مدیریت تغییرات مثبت و منفی را دارد و می‌تواند از آنها در جهت اهداف خود بهره‌برداری کند. از این رو می‌توان اقتصاد مقاومتی را به‌صورت راهبردی تعریف کرد که به دنبال کاهش آسیب‌پذیری و افزایش تاب‌آوری است. به ‌عبارت‌ دیگر نتیجه اقتصاد مقاومتی یک نظام اقتصادی است که علاوه بر آسیب‌پذیری پایین ـ به‌ویژه آسیب‌پذیری ناشی از سیاست‌گذاری ـ قابلیت جذب، مدیریت و بهره‌برداری از شوک‌های مثبت و منفی ایجادشده بر اثر تحولات را دارد.

نخستین موارد استفاده از مفهوم تاب‌آوری توسط «استفان فلاین» در شورای روابط خارجی امریکا انجام گرفت. فلاین در کتابش با عنوان «آسیب‌پذیری امریکا: چگونه دولت در دفاع از ما در مقابل حملات تروریستی شکست خورد؟» این بحث را مطرح می‌کند که زیرساخت‌های حیاتی امریکا مانند پل‌ها، تونل‌ها، شبکه‌های برق، فرودگاه‌ها، کارخانه‌های تولید مواد شیمیایی و سیستم آب، یک هدف بالقوه برای تروریست‌هاست. با توجه به آنکه بیش از نود درصد زیرساخت‌های حیاتی در ایالات متحده امریکا در اختیار بخش خصوصی است، همکاری بین بخش خصوصی و دولتی و مقاوم‌سازی و افزایش تاب‌آوری آنها به عنوان یک نکته کلیدی مطرح شد. توجه به مساله آسیب‌پذیری یا مقاوم بودن، نه‌تنها در سطح ملی، بلکه در همان زمان در سطح بنگاه‌های اقتصادی نیز جدی گرفته شد. از سوی دیگر مقاله‌های «هامل» و «والیکانگاس» که در سال ٢٠٠٣ با عنوان «نیاز به مقاوم بودن» در نشریه دانشگاه هاروارد منتشر شد نمونه‌یی از این آگاهی است. در این مقاله نویسندگان نتیجه گرفتند که تاب‌آوری، راهبردی جهت پاسخ به یک بحران یا نجات از یک شکست نیست بلکه یک فعالیت مداوم جهت پیش‌بینی اختلالاتی است که کسب‌وکار را مختل می‌کند. این راهبرد زمانی آشکارتر می‌شود که به ایجاد ظرفیت قبل از وقوع تغییر، دقت شود. محاصره اقتصادی غزه در سال ٢٠٠٥ نیز موضوع دیگری بود تا مقاوم‌سازی اقتصاد در شرایط محاصره اقتصادی، به عنوان یک موضوع قابل‌تامل مطرح شود. در این خصوص می‌توان به مقاله «صلاح رمضان محمد آغا» در سال ٢٠١١ پیرامون «مدل مقاوم‌سازی اقتصاد غزه» اشاره کرد که در هشتمین کنفرانس بین‌المللی اقتصاد و مالیه اسلامی ارائه شد. هم‌اکنون نسبت به یک دهه گذشته نسبت به مقاوم‌سازی اقتصاد، آگاهی و حساسیت جهانی بیشتری وجود دارد. روشن است در خصوص کشورهایی که به دنبال پرداخت بهای استقلال سیاسی خود و پافشاری بر مواضع ضد هژمونی خود هستند، باید حساسیت مضاعفی وجود داشته باشد.

 آخرین حلقه از آگاهی جهانی درباره اقتصاد مقاوم مربوط به گزارش رسمی اجلاس مجمع جهانی اقتصاد در سال ٢٠١٣ است که با نام «ایجاد مقاومت ملی در برابر مخاطره‌های جهانی» منتشر شد. البته تعبیر این گزارش از مقاومت (تاب‌آوری)، شامل طیف وسیعی از مخاطره‌های جهانی (مانند بلایای طبیعی، حملات تروریستی و...) می‌شود که فراتر از اثر شوک‌های خارجی است. مفهوم تاب‌آوری در جهان متلاطم امروز که رقابت، بی‌ثباتی و عدم قطعیت به مفاهیمی ثابت بدل شده‌اند، به سرعت به عنوان یک پاسخ عملی به نیاز سازمان‌ها، بنگاه‌ها یا دولت‌ها برای رسیدگی موثر به مسائلی مانند امنیت، آمادگی، ریسک و بقا، در حال پیشرفت است. مقاوم‌سازی در تمام سطوح ملی، منطقه‌ای، سازمانی و بنگاه‌ها و شرکت‌های اقتصادی به کار می‌رود. در دنیای امروز سازمان‌ها به‌صورت بی‌سابقه و روبه رشد، با اختلال در فرصت‌ها و بهترین برنامه‌های راهبردی روبه‌رو هستند. سازمان‌های برجسته شکست خواهند خورد مگر آنکه مدیریت مدرن ریسک و مدل‌های نظام‌مندی تاب‌آور و مقیاس‌پذیر را به کار گیرند. برای بقا در این محیط پر از عدم قطعیت و تغییر، سازمان‌ها باید از مدل‌های سنتی ریسک و نظام‌مندی عبور کرده و روی مقاوم‌سازی تمرکز کنند.

 مولفه‌های تاب‌آوری در اقتصاد مقاوم

مولفه‌های تاب‌آوری در سیستم اقتصادی به قرار زیر هستند:

الف) پابرجایی (robustness)

پابرجایی به مفهوم قابلیت اطمینان و اعتبار یا قابل‌اتکا بودن است. به تحمل‌پذیری سیستم در مقابل مخاطرات و بحران‌ها نیز اطلاق می‌شود. زمانی یک سیستم از بعد پابرجایی در سطح بالایی است که عوامل ایمنی و محافظ در سیستم نسبت به مخاطرات وجود داشته و سیستم از قابلیت مناسبی برای تغییر در زنجیره تصمیم‌گیری که باعث می‌شود آسیب در یک بخش با احتمال کمتری به سایر بخش‌ها گسترش یابد، برخوردار است. از ابعاد این ویژگی، به سه مورد «وجود مکانیسمی برای پایش مستمر سلامت سیستم»، «ماژولار بودن» و «انعطاف در الگوهای تصمیم‌گیری» می‌توان اشاره نمود. پایش منظم و ارزیابی کیفیت زیرسامانه‌ها، قابلیت اعتماد آن را تضمین خواهد کرد. همچنین طراحی مکانیزم‌هایی برای جلوگیری از سرایت آثار بحران در یک بخش به بخش دیگر، می‌تواند اثرات مخاطره را موضعی کند و در نهایت بروز کردن و مطابقت‌پذیری سیستم تصمیم‌گیری با شرایط محیطی و قابل‌تغییر بودن وابستگی نهادهای اجرایی به ستاد مرکزی در مواقع بحران به کاهش اثرات ناشی از بحران کمک می‌کند.

ب) افزونگی (redundancy)

به مفهوم داشتن ظرفیت مازاد و ذخیره احتیاطی است که کمک می‌کند تا کارکرد سیستم در شرایط حرانی حفظ شود. این جزو از تاب‌آوری بیان می‌کند در صورتی که زیرساخت‌ها و نهادهای اساسی یک کشور طوری طراحی شوند که برای دست‌یابی به اهداف و مقاصد، امکان استفاده از روش‌های متنوع وجود داشته باشد، احتمال فروپاشی سیستم در شرایط تنش یا از کار افتادن برخی زیرساخت‌ها، کاهش می‌یابد. بر این اساس از میان ابعاد این ویژگی می‌توان به داشتن ظرفیت مازاد در زیرساخت‌های حساس و مجهز بودن سیستم به انواع راه‌حل‌ها و راهبردها در حل یک مساله اشاره نمود.

پ) هوشیاری و تدبیر (resourcefulness)

توانایی مطابقت، داشتن انعطاف و در مواقع ممکن تبدیل اثرات منفی مخاطره به آثار مثبت است. این جزو از تاب‌آوری در یک سیستم از انعطاف‌پذیری ذاتی آن سیستم نشات می‌گیرد و زمانی محقق می‌شود که اجزای سیستم به هم اعتماد داشته باشند و قادر به خودسازماندهی باشند. اگر زیربخش‌های اقتصادی جوامع توانسته باشند در درون خود، اعتماد و خودسازماندهی را حفظ نمایند، با حذف شدن کارکرد برخی از نهادها ناشی از وقوع مخاطره، احتمال اینکه بقیه نهادها به‌طور خودجوش واکنش نشان داده و چالش‌های به وجود آمده را حل کنند، بالا خواهد رفت. ظرفیت خودسازمان‌دهی به عواملی از قبیل سرمایه انسانی، سرمایه اجتماعی و وجود نهادهایی که مشارکت و یکپارچگی بین افراد جامعه و دولت را ممکن می‌کند، بستگی دارد. این عوامل در شرایطی همانند شکستن دولت که نهادها به خودسازماندهی نیاز دارند، مهم خواهند بود.

ت) واکنش به مخاطره (response)

توانایی جامعه برای حرکت سریع در مقابله با بحران و مخاطرات است. این جزو از تاب‌آوری مشخص می‌کند که آیا سیستم اقتصادی و اجتماعی یک کشور رویکرد مناسب و سریعی را برای جمع‌آوری اطلاعات مرتبط، از همه قسمت‌های جامعه، ارتباط دادن آنها و تعمیم آنها به سایر قسمت‌ها و همچنینی توانایی تصمیم‌گیری برای سازماندهی مجدد را در زمان معین دارد یا خیر؟ در مواقع مخاطره یا بحران، داشتن ارتباطات موثر و قابل‌اعتماد، افراد جامعه و دولت را قادر به مشارکت سریع، مطمئن، درک واحد و صحیح از اثرات مخاطره نموده و آنها را در ارائه پاسخ واحد نسبت به مخاطره هماهنگ می‌کند. در این میان، تقویت سرمایه اجتماعی و مشارکت بیشتر مابین دولت و بخش خصوصی و سایر نهادها باعث می‌شود فهم مشترکی از عمق مخاطره در کشور به وجود ‌آید و این امر اعتماد آحاد جامعه نسبت به هم را نیز افزایش می‌دهد. لذا از ابعاد این جزو می‌توان به مخابره موثر و مشارکت فراگیر اشاره کرد.

ث) احیاء (recover)

توانایی برای برگرداندن سیستم به کارکرد نرمال خود پس از وقوع بحران است و بر منعطف بودن و مطابقت‌پذیری و بهبود اوضاع در مواجه با تغییرات محیطی بعد از ظهور مخاطره دلالت دارد. این جزو از تاب‌آوری لازم است خلأهای دانشی کشف و سپس ساماندهی پژوهش‌ها با پر کردن خلأهای مذکور صورت گیرد. همچنین سازوکارهایی وجود داشته باشد که دانش ارتقا یافته عملی شود. اجزای تاب‌آوری شامل مولفه‌هایی همچون شدت نفت، ریسک سیاسی، تولید ملی، فساد، کیفیت عرصه داخلی، بلایای طبیعی و غیره می‌شوند. با این اوصاف، ادبیات تابآوری و خصوصا تاب‌آوری اقتصادی در چند دهه گذشته و با بروز بحران‌های اقتصادی و مالی مثبت و منفی، گستره نظری و کاربردی قابل‌توجهی یافته و انواع مدل‌ها و چارچوب‌های مفهومی در سطوح سازمانی، اجتماعی و ملی سعی در مقاومسازی اقتصادها داشته‌اند. اقتصاد ایران نیز در دو دهه اخیر حسب پویایی‌های درون‌زا و همچنین شوک‌های بیرونی وارده بر آن، بیش ‌از پیش رو به مقاوم‌سازی اقتصادی آورده که این مهم را با ابلاغ سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی شاهد هستیم.

اقتصاد تاب‌آور اشاره به ظرفیت تحمل مخاطرات بیشتر، بازگشت سریع پس از مخاطرات، کاهش تخریب بر اثر مقدار معینی از مخاطرات، ثبات اقتصاد کلان، کارایی بازارهای خرد، حکمرانی خوب، توسعه اجتماعی، صحت سیاست‌های مالی، صحت سیاست‌های پولی، اثربخشی دولت، نظارت همه‌جانبه، سلامت بانکی، تنوع صادرات، استقلال صادرات و... دارد. لذا ساختار و نظام اقتصادی کشور باید به‌گونه‌یی طراحی‌شده باشد که در برابر آسیب‌های احتمالی از خود مقاومت نشان داده و بتواند به سرعت خود را ترمیم کند. برخی راهبردهای تاب‌آور ساختن سیستم اقتصادی ایران در سطح کلان به شرح زیر است؛ برنامه‌ریزی در راستای توازن صادرات و واردات، آمادگی در برابر سوانح طبیعی و غیرطبیعی، حمایت از مشاغل دانش‌بنیان، رونق بخشیدن به اقتصاد دانش، دست‌یابی به علوم راهبردی و برترساز، کاهش وابستگی در کالاهای اساسی، توانمندسازی دیپلماسی اقتصادی کشور، مدیریت فساد مالی، جلوگیری از رانت‌خواری اقتصادی، تسهیل و آماده‌سازی سرمایه‌گذاری خارجی، ایجاد ثبات اقتصاد و کاهش دادن ریسک در حوزه سرمایه‌گذاری اقتصادی، ترمیم حوزه‌های آسیب‌پذیر اقتصاد کشور، اشتغال‌زایی و کاهش دادن درصد بیکاران جامعه، انضباط مالی در برنامه‌های کلان اقتصادی، ارتقای سطح رشد داخلی، حمایت از بخش کشاورزی و رونق بخشیدن به مشاغل روستایی، رفع تبعیض از روستاها و افزایش حمایت از فعالیت‌های اقتصادی روستاییان، حمایت مادی معنوی از نخبگان در حوزه صنایع مختلف، تسهیل در تاسیس و ثبت شرکت‌های فناور و دارای بازده اقتصادی فراوان، پیوند نخبگان با صنایع و غیره در سطح اقتصاد خرد نیز برخی از عملکردها توسط شهروندان نظیر؛ مصرف کالاهای تولید ملی، اصلاح سبک زندگی و دوری از تجمل‌گرایی، جلوگیری از اسراف انرژی، فعال‌سازی مشاغل خانگی و درآمدزا، صحت در عملکرد مالیاتی، توجه به راهبردهای کلان نظام در حوزه مصرف و... می‌تواند به تاب‌آوری سیستم اقتصادی کمک شایانی کند.

منبع:شمس