از درخواستی گروهی تا مطالبه عمومی
نرگس آذری معصومه تقیزادگان
حضور زنان در ورزشگاهها به موضوعی حساس در عرصه فرهنگی و ورزشی جامعه تبدیل شده و بخش زیادی از منازعات سیاسی در ایران را پیرامون خود شکل داده است. سابقه ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاهها در ایران به سالهای بعد از انقلاب اسلامی میرسد، در آن سالها در راستای سیاستهای حکومت جمهوری اسلامی مبنیبر جداسازی زن و مرد و دیدگاههای مراجع تقلید شیعه در این باره، ورود زنان به ورزشگاهها محدود شد. در سالهای دهه هفتاد و هشتاد این موضوع با درخواست زنان برای دیدن بازیهای ورزشی خصوصا فوتبال جدیتر شد و فشار کنفدراسیونهای ورزشی آسیایی و جهانی برای پایان دادن به این ممنوعیت ابعاد تازهتری به این موضوع داد. تبدیل خواست «ورود به ورزشگاهها» از مطالبه گروهی به مطالبه عمومی و مدنی در ایران به همراه فشارهای بینالمللی که خود را در قالب از دست دادن فرصت میزبانی مسابقات بینالمللی نشان میدهد، سبب شده است تا روسای دولتهای متفاوت در ایران تلاش کنند تا راهکاری قانونی برای این امر بیابند.
تاریخ یک اتفاق
زنان ایرانی در طول سی و اندی سال گذشته باوجود تمام منازعات درباره حضور زنان در ورزشگاهها، حضورهای جستهوگریختهیی در ورزشگاهها داشتهاند؛ چه از طریق راهکارهای قانونی و چه با ترفندهایی نظیر مردپوشی یا تشویق تیم ملی با پرچم حریف!
نخستین تجربه حضور دختران در استادیوم و تماشای فوتبال در مقدماتی جام جهانی 2006 رقم خورد، زمانی که دختران «کمپین استادیوم» با روسریهای سفید کنار در ورودی استادیوم آزادی تجمع کردند تا شاید بتوانند بازی را تماشا کنند، هنگامی که رییسجمهور وقت ایران، سیدمحمد خاتمی با هیات همراه از در اصلی مجموعه ورزشی آزادی عبور کرد و با تجمع دختران روبهرو شد، اجازه حضور آنها در ورزشگاه را تنها برای یک مسابقه صادر کرد. همچنین چهار دختر ایرانی در قالب همبستگی با زنان کرهیی در سال 1378 توانستند وارد ورزشگاه آزادی شوند.
اما در کنار این حضورهای رسمی و اعلامشده «مردپوشی» ترفند دایمی ورود به ورزشگاههاست و تاکنون گزارشهای بسیاری مبنیبر حضور غیرمجاز دختران مردپوش در ورزشگاهها منتشر شده است، فیلمهایی نظیر فیلم «آفساید» نیز به بازنمایی این دختران پرداختهاند.
آخرین راهکار استفادهشده توسط زنان در خردادماه 1393 در جریان بازی والیبال ایران و برزیل رخ داد، زمانی که برخی زنان با خواهش و تمنا همراه خانوادههای برزیلی وارد سالن شدند و با لباس و پرچم برزیل تیم ملی والیبال را تشویق کردند. شبنم یکی از دخترهایی است که با این ترفند کنار برزیلیها بازی ایران را دید، گفت: «اگر بدون پرچم و لباس برزیل و این کارها مرا به سالن راه میدادند، چه میشد؟ چه اتفاقی میافتاد؟ اصلا مگر من که بین برزیلیها در سالن بازی را تماشا کردم، اتفاقی افتاد؟»
نخستین تلاش و چارهاندیشی سیاسی برای تبدیل صورتهای غیرقانونی و غیرقابل کنترل حضور زنان در ورزشگاهها به صورتهای قانونی در سال 1385 صورت گرفت. رییسجمهور وقت آن زمان با ارسال نامهیی به رییس سازمان تربیتبدنی خواستار فراهم کردن امکانات حضور زنان در وزرشگاهها شد؛ در این نامه اشاره شده بود که «برخلاف تصور و تبلیغ عدهیی تجربه نشان داده است که حضور انبوه خانوادهها و بانوان در محیطهای عمومی سلامت و اخلاق و عفاف را در آن محیطها حاکم کرده است.» این نامه با اظهارنظرهای متفاوتی در میان مسوولان کشور، نمایندگان مجلس و خبرگزاریهای خارجی همراه شد و با مخالفت صریح گروهی از روحانیون قم روبهرو شد. نهایتا در 19 اردیبهشت 1385 سخنگوی دولت، در پاسخ به خبرنگاری گفت: «رهبر معظم انقلاب در این خصوص فرمودهاند که بهمنظور احترام به نظر مراجع عظام مبنی بر عدم حضور بانوان در ورزشگاهها، دولت در دیدگاه خود نسبت به حضور زنان در ورزشگاهها تجدیدنظر کند. لذا در این خصوص طبق دستور رهبری عمل خواهد شد».
در دولت یازدهم نیز پس از ممانعت از ورود بانوان ایرانی در مسابقه میان تیمهای ایران و برزیل در لیگ جهانی 2014 و حضور برخی از آنها با همکاری برخی از برزیلیها و ایتالیاییها و نهایتا دستگیر شدن برخی، موضوع حضور زنان در ورزشگاهها به موضوعی سیاسی تبدیل شد. همان زمان معاون امور زنان ریاستجمهوری، شهیندخت مولاوردی در جلسه هیات دولت به این موضوع اعتراض کرد. پس از این اعتراض، رییسجمهور به معاون امور زنان و وزیر ورزش و جوانان ماموریت داد تا موضوع را از جهات مختلف بررسی کنند و نهایتا طرح پیشنهادی «حضور بانوان و خانوادهها در وزرشگاهها» توسط وزارت ورزش و جوانان به دولت ارائه شد.
موضوع حضور زنان در ورزشگاهها بر اساس رویکرد و منافع ذینفعان و ذیربطان به صورتهای متفاوتی مطرح میشود و تفاوت یا تعارض منافع گروهها، موجب شکلگیری تضادهایی در این عرصه میگردد، آنچه در ادامه میآید مروری بر دلایل موافقان و مخالفان حضور زنان در ورزشگاههاست.
مخالفان حضور زنان در ورزشگاهها
بیشتر مخالفتها درباره حضور زنان در ورزشگاهها حول فضای اخلاقی نامناسب ورزشگاهها شکلگرفته است و اینکه در چنین فضایی حرمت زنان از سوی جنس مخالف رعایت نمیشود؛ بر اساس این ادعا، جامعه سنتی در صف مخالفان حضور زنان در ورزشگاهها قرارگرفته و توانسته برخی مراجع تقلید را نیز با خود همراه کنند. این گروه از استدلالهایی دیگری نظیر اینکه ورود به ورزشگاهها مساله اصلی زنان در جامعه ایران نیست، بهره میگیرند. تعدادی از نمایندگان مجلس نیز با همین استدلال حضور در ورزشگاهها را درخواست یکسری از زنان دانسته و اعلام کردند نباید فریب بزرگنمایی رسانهیی را خورد.
موافقان حضور زنان در ورزشگاهها
سالهاست که گروهی از زنان و دختران میخواهند برای تماشای مسابقات ورزشی به ورزشگاه بروند، این گروه از زنان علاقهمند به دنبال کردن رویدادهای ورزشی به دلیل علاقه شخصی و بهمثابه یک نوع مصرف فرهنگی و فراغتی هستند. در این گروه، افرادی نیز حضور دارند که خود یا یکی از اعضای نزدیک خانوادهشان، فعالیت ورزشی خاصی را بهصورت حرفهیی دنبال میکنند و حضور در مسابقات زنده آن در سطوح مختلف به یکی از ضروریات حرفهیی و علایق شخصی آنان تبدیل شده است. برخی دیگر از این زنان نیز برای تشویق خانواده خود (بهویژه کودکان) برای حضور در میادین ورزشی و انجام یک تفریح سالم و پرهیجان خانوادگی علاقهمند هستند.
مدافعان و مطالبهگران حضور زنان در ورزشگاهها، در پاسخ به دغدغهها و استدلالهای مخالفان از تغییر فضا در هنگام حضور زنان صحبت میکنند، نظری که شواهد میدانی نیز آن را تایید میکنند. کافی است پای حرف برخی از تماشاگران مرد بنشینید تا از خاطرات خود از استادیوم صحبت کنند میتوانید با گوش خودتان بشنوید که چند مرتبه دختران را با لباسی پسرانه در صندلیهای کنار خود در ورزشگاه شناسایی کردند و البته مواظب بودند دستگیر نشوند. «و. م» یکی از تماشاگران مخفی بازی استقلال و برق شیراز درباره تجربه حضور در استادیوم آزادی میگوید:
«دو طرفش را خویشاوندانش پر میکنند تا کسی متوجه حضور او نشود؛ اما دیالوگهایی که بین او و پسران شکل میگیرد و تن صدایش باعث میشود چند نفر از تماشاگران غریبه بفهمند که او دختر است و مخفیانه به ورزشگاه آمده است. پس از آنکه فهمیدند من دخترم اصلا اتفاق خاصی نیفتاد. البته پیش از اینکه بفهمند من پسر نیستم بهراحتی فحاشی میکردند ولی پس از آن احترام من را نگه میداشتند و اگر کسی هم از سکوهای آن طرفتر فحاشی میکرد، یک جوری ساکتش میکردند» (روزنامه اعتماد).
منافع این گروه، شخصی و حرفهیی توصیف میشود و از آنجا که گروه کوچکی از زنان هستند، معمولا صدایشان شنیده نمیشود و به اصرار بر دستیابی به هدفی غیرضروری متهم میگردند. از سوی دیگر همین گروه، هدف غایی مخالفتهای شدید یا پیگیری مطالبات گروههای دیگر هستند.
بسیاری نیز بر این باورند که مساله اساسا مربوط به زنان نمیشود، «زن» مجاز از یک امر جدید است که هنجارهای پیشین را نفی میکند و از همین دیدگاه است که میتوان مقابله سیاسی با آن را توجیه کرد. این امر موضوع جدیدی است که گروههای فشار را فعالتر کرده و ابزاری برای ابراز وجود و مخالفت با دولت در دست آنان گذاشته است.
وزارت ورزش و جوانان نیز در صف ذینفعان حضور زنان در ورزشگاهها قرار دارد. رییس فدراسیون والیبال کشور در این باره گفته است: «اگر زنها به ورزشگاه نروند، بهاحتمال زیاد، سال آینده میزبانی بازیهای مهمی مانند فینال لیگ جهانی یا رقابتهای جهانی در ردههای مختلف سنی را به ما نمیدهند»
بنابراین این نهاد دولتی از یک طرف وظیفه ترویج ورزش در میان اقشار مختلف مردم را برعهده دارد و از سوی دیگر، هزینه سنگینی در ابعاد بینالمللی به دلیل عدم حضور زنان در ورزشگاهها خواهد پرداخت، در صف موافقان ورود زنان به ورزشگاهها قرار دارد.
اما از دو گروه گفته شده که بگذریم، اکنون حضور زنان در ورزشگاهها تبدیل به مطالبهیی عمومی شده است.
حضور در ورزشگاه به عنوان مطالبهای عمومی
اکنون حضور زنان در ورزشگاهها تبدیل به مطالبهیی عمومی شده است، این گزاره، عموم جامعه را در جایگاه یکی از ذینفعان مهم در این زمینه مینشاند. شواهدی در این باره وجود دارد که در مراجعه به شبکههای اجتماعی و اظهارنظرهای عمومی که در این باره میشود، نمود مییابد. در بستر جامعه کنونی با ارتباطات گسترده جهانی، عدم حضور زنان در ورزشگاهها برای بخش زیادی از جامعه زنان توجیهی ندارد. این گروه شهروندان عمومی شاید خود، هرگز در هیچ ورزشگاهی به همراه خانواده خود حضور نیابند اما از منظر تلاش برای زیستن در جامعهیی مدنی که حقوق همه شهروندان آن بهصورت برابر رعایت میشود، منتقدان جدی نگاه واپسگرایانه نسبت به این موضوع هستند.
اکنون جمعیت بزرگی از شهروندان، حضور زنان با پاسپورت خارجی را توهینی آشکار به زنان ایرانی میدانند و حقوق اولیه انسانی زنان برای حضور در ورزشگاهها را از حکومت طلب میکنند.
طرحهای ارائه شده در معاونت زنان ریاستجمهوری، وزارت ورزش و جوانان یا نهادهای مشابه، به پشتوانه حضور این مطالبه فراگیر در عرصه عمومی ارائه میشود. گروهی از منتقدان بر این باورند که «مطالبه عمومی» تنها دستاویزی است برای بهرهکشی از یک خواسته عمومی برای گذر از تنگنایی که فدراسیون والیبال با برگزاری مسابقات زیرنظر FIVB پیدا کرده است. اگرچه مطالبه حضور زنان در ورزشگاهها در جامعه وجود دارد اما دلیل توجه به آن، فشارهای خارجی است و نه توجه مسوولان به این مطالبات عمومی و مردمی.
راهکارهای سیاستی
راهکارهای زیر میتوانند در حل این مناقشه سودمند باشند:
مناسبتر است که بهجای تاکید بر واژه «بانوان» در این طرح روی واژه «خانواده» تاکید شود و از تخصیص جایگاهی «خانوادگی» صحبت به میان آید، همانطور که در گذر تاریخی تماشای فیلم توسط زنان در سینماها، جایگاه خانوادگی تعریف شده بود.
تشکیل «باشگاه بانوان هوادار ورزش» میتواند زمینههای مناسبی را برای حضور بانوان در ورزشگاهها و استادیومها فراهم آورد، چرا که قوانین باشگاهی و هواداری میتواند زمینه قانونمندی مورد نیاز در این زمینه را فراهم آورد.
علاوه بر این باید به این نکته توجه کرد که حضور زنان در ورزشگاهها مانند بسیاری از موارد فرهنگی کشور درگیر مناقشات سیاسی شده و بیش از هر چیز نیازمند عادیسازی است، چرا که در باب حضور زنان در مسابقات والیبال تجربه نشان میدهد که تا چندی پیش زنان میتوانستند در سالنهای والیبال و بسکتبال حاضر شوند و رقابت مردان را از نزدیک شاهد باشند، اما پس از کسب موفقیتهای جدید از سوی تیم ملی والیبال کشورمان و حضور در رقابتهای لیگ جهانی حضور بانوان در سالن والیبال حساسیتبرانگیز شد. منع قانونی نیز برای ورود زنان به استادیومها وجود ندارد و کشور هیچ نص صریح قانونی برای عدم ورود زنان به استادیومها و ورزشگاهها را ندارد. لذا این مساله مسالهیی غیرقابلحل نیست و حتی میتواند در سالمسازی فضای ورزشگاهها و استادیومها مفید باشد. نظر رییس هیات والیبال تهران، محمد نوری نیز این است که «حضور بانوان فضای سالنهای والیبال را تعدیل میکند و وجود بانوان در سالن خیلی تاثیرگذار است و به مسابقات نظم میدهد. به نظرم در بازیهایی که حساسیت کار زیاد است و ممکن است تنش هم روی دهد حضور خانمها موجب میشود که فضا تعدیل شود.»
همچنین باید در نظر داشت، تصمیمگیری درباره این موضوع نیازمند همگرایی میان نهادها و سازمانهای مختلف در کشور است و تنها نمیتوان با تکیه بر نیروی قوه مجریه این مساله را حل کرد و باید قوای دیگر نیز در حل این مساله سهیم شوند تا همراهی آنها سبب همدلی و نزدیکی آرا شود.
منبع: شمس