عراق؛ ١۵ سال بدون صدام
جرج دبلیو بوش رییسجمهوری وقت امریکا، نهم آوریل ٢٠٠٣ کمتر از یک ماه پس از آغاز حمله به عراق پیروزی ایالات متحده و متحدان نه چندان پرشمارش را در دومین جنگ خلیج فارس اعلام کرد. ١۵ سال بعد پس از عملیات آزادسازی عراق، این کشور به هیچوجه حال و روز خوبی ندارد: این گزاره یک داده پیشینی است و احتمالا خلاف سالهای نخست پس از «آزادسازی عراق» احتیاجی به توضیح و تفسیر ندارد. به گزارش دویچهوله، جنگهای افغانستان و عراق در سالهای ٢٠٠١ و ٢٠٠٣ میلادی احتمالا مرحله نخست اجرای طرحی بود که بعدها به «خاورمیانه بزرگ» مشهور شد. پروژه جناح نومحافظهکار جمهوریخواهان امریکا برای «دموکراتیزه» کردن شمال آفریقا و جنوب غرب آسیا و ادغام این منطقه همشیه ناآرام در نظام پایدار مالی و سیاسی جهان بود. پروژه خاورمیانه بزرگ آنطور که میدانیم با انتخاب باراک اوباما و خروج نیروهای امریکایی از عراق و پس از آن تحولات موسوم به بهار عربی، فرجامی پیدا نکرد. اما اشغال عراق و فروپاشی عملی این کشور، تبعات زیادی برای منطقه داشت.
حمله به عراق با دو ادعای دروغ آغاز شد؛ رژیم صدام تسلیحات کشتار جمعی (شیمیایی و بیولوژیک) دارد و با القاعده در ارتباط است. ماهها پیش از حمله اما واشنگتن و لندن میزبان مخالفان بیش از سه دهه دیکتاتوری رژیم بعث و شخص صدام بودند، از احزاب کرد گرفته تا شیعیان. قرار بود عراق دموکراتیک و مرفه پس از سرنگونی صدام، الگویی باشد برای باقی منطقه و نمونهیی باشد از گذار هرچند پرهزینه از یک کشور یاغی و غیرمتعارف به یک دولت عادی. هدف بعد از عراق، احتمالا جمهوری اسلامی ایران بود. اما دولت غیرنظامی پل برمر و پس از وی دولت موقت ایاد علاوی و حتی تدوین قانون اساسی فدرال هم نتوانست جلوی نفوذ ایران در عراق را بگیرد. ایالات متحده و جمهوری اسلامی برای نخستینبار در سالهای پس از گروگانگیری سفارت، در میدان عراق و برای کاهش شمار قربانیان این جنگ با یکدیگر مذاکره کردند. سعود الفیصل وزیر خارجه پیشین سعودی، با انتقاد از سیاستهای امریکا در عراق گفته: «واشنگتن عراق را در سینی طلایی گذاشت و به ایران تقدیم کرد.»
با سقوط حکومت صدام و پیگیری سیاست بعثیزدایی در عراق و همزمان با متلاشی شدن دستگاه سرکوب در این کشور، تنشهای قومی و مذهبی بالا گرفت: اسلامگرایان که برای دههها امکان کوچکترین تحرکی را نداشتند، به بازیگر عمده میدان نبردهای عراق تبدیل شدند، القاعده به این کشور پای گذاشت و ابومصعب زرقاوی و پیروان پرشمارش با تاسیس به اصطلاح «دولت اسلامی در عراق» شالوده تشکیل خلافت داعش را در سالهای بعد پی ریختند.
سلسه بمبگذاریهای عملا بیپایان در مناطق عمدتا شیعهنشین حومه بغداد و کربلا و نجف، سالها به خبر ثابت و عملا عادی رسانههای جهان تبدیل شد. در سوی دیگر میدان، نارضایتیهای گسترده از دولتهای ابراهیم جعفری و بهویژه نوری مالکی باعث شد تا بخش عمدهیی از شهروندان عراقی به حاشیه رانده شده این کشور در سال ٢٠١۴ آغوش خود را در برابر توحش داعش گشودند. کردستان عراق که سابقه یک دهه خودمختاری دوفاکتو از دولت مرکزی عراق را داشت، با وجود برخورداری از جایگاه دولت خودمختار در قانون اساسی جدید، هیچگاه نتوانست حسابهایش را با بغداد تسویه کند. با وجود شکست کامل همهپرسی قانون اساسی در سپتامبر ٢٠١٧، ابراز اراده بیش از ٩٠ درصد شهروندان ساکن در اقلیم و کرکوک نشان داد که تمایل به جدایی از دولت مرکزی کماکان به عنوان یک عامل بحرانزا، هرچند سرکوب شده، در سپهر سیاسی عراق زنده خواهد ماند. امروزه گرچه به نظر میرسد که پروژه استقرار دموکراسی وارداتی شکست خورده اما امیدواریهایی نیز دیده میشود. به اعتقاد ناظران، پنج ویژگی وجود دارد که میتوان به عنوان ویژگیهای عراق جدید از آن یاد کرد.
1- عراق که در زمان صدام تحریم اقتصادی بینالمللی شده بود حالا به عرصه تجارت جهانی بازگشته و شروع به استفاده از ذخایر نفتی خود کرده است. این کشور از سال 2003 تاکنون 800 میلیارد دلار نفت فروخته است. هر چند براساس گزارش خبرگزاری فرانسه، فساد اقتصادی در این کشور، خزانه دولت را از حدود 312 میلیارد دلار یعنی بیش از یکسوم این درآمد محروم کرد.
2- آنچه که به اصطلاح نمایندگی تناسبی نامیده میشود در انتخابات عراق اجرایی شد؛ به شکلی که مقامهای ارشد دولتی، از نمایندگان همه بافتهای جامعه عراق اعم از شیعه، سنی و کردها انتخاب میشوند.
3- ارتش عراق در زمان صدام دستگاهی برای سرکوب و کشتار در منطقه بود و اکنون به ارتشی وطنخواه و نیرویی موثر برای مبارزه با تروریسم تبدیل شده و پشتیبانی نیروهای مردمی مانند الحشدالشعبی را در کنار خود دارد.
4- تمایلات استقلالخواهانه درمیان برخی احزاب کرد در پی آشفتگی و ازهمگسیختگی که داعش به وجود آورد، سبب شد آنها دنبال به دست آوردن استقلال کامل از عراق باشند که البته بهدلیل فشارهای بینالمللی و مخالفتهای داخلی خود کردهای عراق به شکست انجامید.
5- شیعیان عراق که در زمان صدام از زیارت اماکن مقدس محروم بودند، آزادی لازم برای رفت و آمد به اماکن مقدس را به دست آوردند تا جایی که رفتن آزادانه به زیارت حرمهای مطهر در نجف، کربلا و سامرا نه تنها عراقیها بلکه شیعیان سراسر جهان را شامل میشود.