هزار راه نرفته سیاست

۱۳۹۷/۰۲/۰۸ - ۰۰:۳۴:۱۰
کد خبر: ۱۲۰۷۶۸
هزار راه نرفته سیاست

گروه جهان 

بهاره محبی

اینکه گذشتگان ما به‌واسطه زندگی در دوره‌های غیردموکراتیک با انتخاب‌های سیاسی کمتری روبه‌رو بوده و در نتیجه توانایی‌های سیاسی کمتری داشته‌اند، تصور نادرستی است که به‌راحتی می‌توان در دامش افتاد. درست است که در عصر امپراتوری‌ها، نام پادشاهان از صندوق‌ رای بیرون نمی‌آمده اما اگر سیاست را در مفهوم گسترده‌تر آن در نظر بگیریم ـ که شامل مجموع تعاملات متنوع میان یک دولت، کارکنان و مردمانش می‌شود ـ فورا در می‌یابیم که عموم مردم در گذشته در عرصه‌های پیچیده سیاسی حضور داشته و از این رهگذر مهارت‌های سیاسی پیچیده‌یی را هم فرا می‌گرفته‌اند.

خاندان «ژنگ» را در نظر بگیرید که اواخر قرن چهاردم در سواحل جنوب شرقی چین زندگی می‌کرد. این خاندان از خدمتگزاران سال‌های اولیه سلسله مینگ (1644- 1368) در چین بود. در سلسله مینگ خدمت سربازی اجباری بوده و یک عضو مرد از هر خانواده‌یی باید برای تمام عمر به خدمت ارتش درمی‌آمد؛ بر این اساس دو برادر در یک خانواده باید بر سر اینکه کدامیک به خدمت ارتش درآید با یکدیگر مذاکره می‌کردند؛ و راه‌حل آنها اغلب توافق بر سر شیوه تقسیم ارثیه فامیلی بود. در این موارد به جای اینکه ارثیه آن‌طور که قانون تعیین کرده بود به‌طور مساوی میان فرزندان تقسیم شود، برادری که قبول می‌کرد تا به خدمت ارتش درآید 75 درصد از ارث را دریافت می‌کرد. این توافق، توافقی دایمی در نظر گرفته می‌شد به این معنی که فرزندان برادری که به خدمت ارتش درآمده نیز باید به تعهدات پدرشان پایبند می‌ماندند و به خدمت ارتش درمی‌آمدند. یک نسل بعد، سه پسر این برادر مذاکرات جدیدی را مطرح کردند و این‌بار از روابط نسبی خانوادگی به عنوان ابزاری در مذاکرات استفاده کردند. به این معنی که در ازای پذیرفتن خدمت در ارتش، دومین برادر از سه برادر این حق را به دست می‌آورد که در صورت کشته شدن در میدان جنگ خانواده‌اش در آینده کاملا به لحاظ مالی تامین شوند.

ترتیب و مناسبات روابط خانواده ژنگ را نمی‌توان به‌راحتی از طریق تطبیق آن با الگوی متعارف سیاست مدرن امروزی درک کرد اما مشخص شده که آنها برای درک و تنظیم این مناسبات راه‌های موثری داشته‌اند. آنها به‌خوبی می‌دانستند که چگونه در قالب یک خانواده و با استفاده از مناسبات سببی و نسبی مذاکرات را پیش ببرند. سیاست اغلب در معنای سنتی و محدود آن به معنی رابطه مردم با دولت‌ها و قوانین آنهاست (و در قالب روابط بین‌الملل به معنی رابطه دولت‌ها با یکدیگر.) البته از نظر بسیاری از انسان‌شناسان مدرن، سیاست در معنای افراطی آن می‌تواند هرگونه تعامل ذاتی انسان باشد. اما در بیشتر جوامع انسانی و در اغلب موارد (گذشته یا حال) سیاست ساحتی است که در آن دولت و مردم عادی با یکدیگر در تعامل هستند.

این ایده که رابطه مردم عادی با دولت و کارکنان آن نوعی سیاست است، جدید نیست. مطالعه برجسته ای‌پی تامپسون و جیمز اسکات نشان می‌دهد که دهقانان انگلیسی و همتایان برمه‌یی و ویتنامی آنها در قرن بیست‌و‌یکم مردمان عادی بودند که وقتی احساس می‌کردند نخبگان سیاسی هنجارهای جامعه را نقض می‌کنند توانایی سازماندهی و هماهنگی برای اقدامات جمعی را داشتند. مجموعه‌ عظیمی از تحقیقات تاریخی و انسان‌شناسی پس از آن، نشان می‌دهد که مردم چطور از طریق راه‌های مختلف می‌توانستند در برابر کسانی که قدرتمندتر از خودشان بودند مقاومت کنند.

اما در تمام مطالعاتی که انجام شده، خط بسیار باریکی میان دوگانه «سازگاری» و «مقاومت» در مفهوم سیاسی آن دیده می‌شود. در روزگاران گذشته درست مثل عصری که ما در آن به سر می‌بریم، بیشترین کنش‌ها و واکنش‌ها با دولت در فضایی صورت می‌گرفته که تندروهایی در هر دو جبهه حضور داشته‌اند. اصطلاح «سیاست روزمره» شیوه مناسبی برای توصیف استراتژی‌های سیاسی، تقابل‌ها و مذاکرات در سطح وسیع است. سیاست روزمره آنطور که «بن کرکولیت» استاد علوم سیاسی سال 2009میلادی مطرح کرده، شامل کنش و واکنش مردمی است که هنجارها را پذیرفته، خود را با آنها تطبیق داده، تنظیم کرده یا آنها را محکوم می‌کنند. سیاست روزمره همچنین مربوط به اقتدار، تولید یا تخصیص منابع در فضایی آرام و مصالحه‌جویانه است. همین سیاست روزمره دقیقا چیزی است که خاندان ژنگ در چین به خوبی از آن استفاده کرده است.

سیاست روزمره را می‌توان همه جا پیدا کرد اما استفاده از آن در تعامل با خدمت اجباری در ارتش، جایی است که می‌توان آن را به عنوان یک ابزار کارآمد بررسی کرد. از آنجایی که بیشتر دولت‌ها در تاریخ بشری ارتش داشته‌اند، نگاهی به اینکه مردم در زمان‌ها و مکان‌های مختلف چطور بر سر این مساله با دولت‌ها تعامل کرده‌اند شباهت‌ها و تفاوت‌های ارزشمندی را آشکار می‌کند. مارگارت لوی استاد علوم سیاسی، از تاریخ چگونگی بسیج مردم در اروپای قرن نوزدهم برای نوع‌شناسی رژیم‌های نظامی استفاده می‌کند. او معتقد است که دولت‌ها چند گزینه اساسی برای تجهیز ارتش خود داشته‌اند: یک ارتش حرفه‌یی (ارتشی که معمولا شامل افسران برآمده از طبقه نخبه سنتی جامعه بوده، به علاوه مردان داوطلب و مزدوران نظامی)؛ سربازی اجباری؛ و خدمت اجباری با مقررات مربوط به معافیت به شرط یافتن جایگزین یا خرید خدمت اجباری.

در طول 200 سال گذشته، گزینه‌های دوم و سوم در بیشتر دولت‌های دموکراتیک برچیده شده است که البته به اعتقاد مارگارت لوی، دلیلش اولویت دادن به ارزش‌های دموکراتیک یا بالا بردن بهره‌وری نظامی نبوده بلکه به این دلیل بوده که شهروندان تمایل چندانی ندارد با نظامی همراهی کنند که به نظرشان غیرعادلانه و غیرمنصفانه رفتار می‌کند؛ و زمانی که شهروندان تمایلشان را به خدمت کردن در ارتش از دست می‌دهند، هزینه سر بار ارتش بالا می‌رود. ‌در این شرایط تلاش برای ترغیب مردم به خدمت در ارتش، موظف کردن آنان به انجام وظایفشان و جلوگیری از فرار سربازان هزینه‌های گزافی را به دولت‌ تحمیل می‌کند. دولت‌های اروپایی قرن نوزدهم متوجه شدند که کارآمدترین راه برای تجهیز ارتش استفاده از سیستمی مبتنی بر رضایت نسبی شهروندان است، راهکاری که برخی از گزینه‌های دولت‌های (غیردموکراتیک) پیشین را رد می‌کرد.

اما پرسش درباره اینکه یک دولت چطور می‌تواند به بهترین شکل ممکن مردمش را برای خدمت در ارتش بسیج کند و چگونگی اجرای سیاست روزمره، سیاستی که روابط روز به روز دولت و مردم را شکل می‌دهد مختص به دموکراسی‌های مدرن نیست. سلسله مینگ به‌دلیل گستردگی و پیچیدگی ارتش، آرشیو به جا مانده از نظام بوروکراتیک این سلسله و همچنین به‌دلیل منابع غنی و کمیاب تحقیقاتی درباره مردم عادی این دوره، یک مورد بسیار ویژه برای بررسی سیاست روزمره در عصر گذشته است.

تعداد دقیق نفرات ارتش سلسله مینگ مشخص نیست اما چیزی در حدود 2 میلیون نفر تخمین زده می‌شود که در عصر خود بزرگ‌ترین ارتش جهان بوده است. برای بیشتر سلسله‌ها، هسته اصلی ارتش برآمده از یک طبقه خاص و خانواده‌های شناخته شده بوده که اصطلاحا «جیونهو» (junhu) نامیده می‌شدند. برآورد شده که جیونهو حدود 10درصد از جمعیت سلسله مینگ در چین را تشکیل می‌داده است. خانواده‌ها می‌توانستند به روش‌های مختلفی به عنوان دی‌نفعان (سهامداران) ارتش ثبت نام کنند. نخستین حامیان «ژو یوان‌ژانگ» بنیانگذار سلسله مینگ و رقبای شکست خورده او جزو نخستین اعضای ارتش این سلسله شدند. گروه دوم در اواخر قرن چهاردهم میلادی طی مجموعه‌یی از پیش‌نویس‌ها و توافق‌‌نامه‌ها به ارتش پیوستند. بعدها مجازات برخی جرایم جدی نیز عضویت اجباری در ارتش اعلام شد.

تمام افرادی که در جیونهو بودند به عنوان سرباز به سلسله مینگ خدمت نمی‌کردند. در عوض هر خانواده‌یی که در ارتش عضو می‌شد باید یکی از اعضای خود را که به‌لحاظ جسمانی سالم بود به صورت تمام وقت به خدمت ارتش درمی‌آورد. خانواده‌های عضو ارتش مستلزم بودند که برای انجام حجم مشخصی از کار، و خدمت دایمی یکی از اعضای خود در ارتش تعهد بدهند. زمانی که یک خانواده به عنوان یکی از اعضای ارتش ثبت‌نام می‌کرد باید فارغ از شرایط و طبقه اجتماعی که داشت به تعهداتش عمل می‌کرد.

سنت قدیمی بوروکراسی چین و ثبت و آرشیو اسناد و مدارک باعث شده که اکنون بتوانیم حدس بزنیم یک سیستم نظامی ارث‌محور چگونه کار می‌کرده است. از سلسله مینگ چندین سند درباره جزییات نهادهایی که ایجاد شده بود به جا مانده است. مورخان با تکیه بر این اسناد توانسته‌اند اطلاعاتی را درباره قوانین نظام سیاسی مبتنی بر مشارکت خانواده‌ها در ارتش به دست بیاورند.

سنت چینی‌ها در جمع‌آوری شجره‌نامه‌های مکتوب بدان معنی است که آنها احتمالا متوجه شده بودند یک نظام سیاسی و نظامی واقعا چطور کار می‌کند و این چیزی است که مورخان کمتر به آن توجه کرده‌اند. همانطور که از معنی اصطلاح پیداست هداف اصلی شجره‌نامه‌نویسی، کشف و شناخت نسب‌های خویشاوندی است. اما شجره‌نامه‌های چینی ـ که شکل‌های مختلفی دارد از نسخه‎های دست‌نوشته تا نسخه‌های چاپی پرزرق و برق ـ اغلب موارد متنوعی را شامل می‌شود، از جمله نسبت‌های خویشاوندی، محل مقبره‌های اجدادی، زندگی‌نامه اعضای برجسته و قوانین مربوط به مدیریت اموال مشترک. حتی امروزه هم شجره‌نامه‌های زیادی را می‌توان در اقصی نقاط چین پیدا کرد که در آنها به اطلاعاتی درباره خدمات نظامی گذشتگان یک خانواده به سلسله مینگ اشاره شده است. در برخی موارد، شجره‌نامه‌های جیونهو حتی نسخه‌های از قرارداد رسمی را دارد که در آن به جزییات مذاکرات بر سر اینکه چه کسی از خانواده باید به خدمت ارتش درآید، اشاره شده است.

این بدان معنی است که هم یک آرشیو رسمی غنی مشخصا، درباره قوانین ارتش وجود دارد و هم یک آرشیو عمومی. این آرشیو عمومی که اسکات آن را «رونوشت مخفی» می‎خواند، به تصور می‌کشد که چگونه مردم عادی تلاش کرده‌اند تعهدات خود را نسبت به دولت وقت با درنظر گرفتن منافعشان مدیریت کنند.

سیاست عمومی سلسله مینگ این بود: هر سربازی که به نمایندگی از یک خانواده در ارتش خدمت می‌کرد در نهایت جای خود را به پسرانش می‌داد. در نگاه اول این سیاست آغازگر یک چرخه ساده و بی‌پایان خدمت اجباری سربازی بود اما در واقعیت، خانواده‌ها به روش‌های مختلفی الگوی انتخاب فردی را که قرار بود تمام عمر در ارتش خدمت را توسعه داده و پیچیده کرده بودند. در بسیاری از خانواده‌ها که با ارتش مینگ قرارداد امضا کرده بودند چندین فرزند وجود داشت و برخی از خانواده‌ها اصلا فرزندی نداشتند. دولت به امید اینکه هزینه‌های سر بار خود را کاهش دهد، تصمیم‌گیری درباره اینکه چه کسی باید در ارتش خدمت کند و تعهدات خانواده را انجام دهد به خود خانواده‌ها واگذار کرده بود؛ و خانواده‌ها هم با روش‌های مختلفی با این چالش روبه‌رو می‌شدند.

خانواده‌ها مجموعه‌یی از استراتژی‌ها را برای پر کردن شکاف میان شرایط حاکم بر خانواده و تعهداتی که دولت خواستار انجام آنها بود به کار گرفته و توسعه دادند. یک روش مرسوم در خانواده‌هایی که بیش از یک فرزند پسر داشتند این بود که مسوولیت خدمت در ارتش بطور چرخشی به فرزندان محول می‌شد و با کامل شدن چرخه، دور جدیدی آغاز می‌شد. این سیستم می‌توانست برای چند نسل ادامه پیدا کند؛ روشی که خانواده «کایی» از کوانگ‌ژو از آن استفاده می‌کردند.

مردی که به عنوان نخستین نفر به خدمت اجباری فراخوانده شد شش پسر داشت. بعدها پسران موافقت کردند که به شش گروه تقسیم شوند و هر پسر عهده‌دار یک شاخه باشد. همچنین توافق شد که هر شاخه مسوولیت خدمت اجباری در ارتش را برای یک دوره 10 ساله برعهده بگیرد و در پایان چرخه بار دیگر، دور جدیدی از خانواده پسر بزرگ‌تر شروع شود. آنها این توافق را به صورت قراردادی کتبی درآوردند که شش نسخه از آن تهیه شده بود. در سال 1484 میلادی فرزندان توافق کردند که مدت خدمت اجباری را از دوره 10 ساله به 30 سال افزایش دهند. بعدها با افزایش شمار نوادگان و احتمال سرکشی برخی از نوه‌ها در برابر توافق‌ پیشینیان، خانواده تصمیم گرفت که روشی دیگری را برای انجام تعهدات خود در برابر دولت در پیش بگیرد.

جیونهو یا خانواده‌هایی که عضو ارتش بودند می‌توانستند برای تامین نیروی انسانی ارتش، تعهدات خود را از طریق سپردن تمام مسوولیت عضویت در ارتش به یک عضو خانواده به انجام برسانند. خانواده «جیو» از منطقه فوژو که در چند صد مایلی گوانگ‌ژو قرار داشت پس از اینکه قرارداد عضویت در ارتش را امضا کرد «جیو جیان‌لانگ» که مسوولیت‌ خدمت اجباری در ارتش را به عهده گرفته بود درگذشت. بنا براین مسوولیت او باید به بازماندگانش محول می‌شد اما از آنجایی که پسرش هنوز یک کودک بود برای خدمت کردن در ارتش بسیار کوچک بود خویشان جیو در پی حل این مساله برآمدند که چه کسی باید مسوولیت‌های جیو را بپذیرد. خویشاوندان در مجموع پذیرفتند که تعهدات جیو در ارتش را از این پس یکی از خودشان بپذیرد.

اما راه‌کارها همیشه چنین ساده نبوده است. یافتن جایگزین برای کسی که عضو یک خانواده نبود کار دشواری بود. در یکی از جالب‌ترین موارد، خانواده «وانگ» در منطقه ونژو مردی را که پیشتر یک راهب بودایی بود را به عنوان جایگزین فردی که باید در ارتش خدمت می‌کرد، ثبت نام کردند. در اتفاقاتی پیچیده و مرموز، توافق شده بود که فرزندان و نوادگان این راهب با استفاده از نام خانوادگی وانگ، تمام تعهدات این خانواده را در ارتش بطور دایمی بپذیرند.

درست است که خدمت در ارتش فرصتی برای تغییر رتبه اجتماعی یا منتفع شدن از برخی مزایای ویژه بود اما در مقابل با توجه به درگیری‌های مداوم نظامی خطرات بسیاری را نیز در پی داشت. اکثر خانواده‌ها با وجود مزایایی پیوستن به ارتش، تلاش می‌کردند که تا حد امکان از این حرفه دوری کنند. بااینحال چه چیز یک راهب بودایی را ترغیب کرده بود که از طرف خانواده وانگ به ارتش ملحق شود؟ یا چه چیز خویشاوندان جیو را قانع کرده بود که در نهایت مسوولیت انجام تعهدات او را در ارتش برعهده بگیرند؟ قطعا که پای پول در میان بود. آنطور که شجرنامه خانواده جیو نشان می‌دهد: تمام اعضای خانواده قدردان اقدامات خود او بودند؛ پس آیا برای ترغیب او به این کار، پاداش‌هایی را در نظر گرفته بودند؟ در مورد راهب چطور؟ در شجره‌نامه وانگ آمده است که یکی از اعضای ثروتمند ملکی را برای امور خیریه اهدا کرده است. زمین اجاره داده شده و از درآمد آن برای جبران خدمات راهب و فرزندانش استفاده می‌شده است.

جبران خسارت تقریبا همیشه بخشی از این استراتژی‌ها بوده است اما به نظر می‌رسد در شجره‌نامه‌های خانواده‌هایی که از استراتژی چرخشی استفاده می‌کردند نیز ردپای پول و جبران خسارت دیده می‌شود. زیرا اگر فردی در مجموع استراتژی چرخشی خدمت به ارتش از انجام تعهدات خود سر باز می‌زد نظم مجموع چرخه به هم می‌خورد و دولت می‌توانست بدون در نظر گرفتن هرگونه ملاحظاتی هر یک از اعضای خانواده را که توانایی بدنی کافی داشته برای خدمت اجباری به جای فرد خاطی ببرد. بنا براین تمام اعضای خانواده می‌خواستند که فرد انتخاب شده مسوولیت خود را پذیرفته و آن را به سرانجام برساند. خانواده‌ها راه‌های متفاوتی را برای جبران خسارت داشتند. مثلا از طریق پرداخت هزینه سالانه درآمد فردی را که در خدمت ارتش بود را افزایش می‌دادند؛ املاکی را در نظر می‌گرفتند که درآمد حاصل از آنها صرف تامین هزینه عضو در خدمت ارتش یا خانواده وی می‌شد؛ یا املاکی را برای مدت زمانی که فرد در خدمت ارتش بوده برای استفاده شخصی در اختیار او و خانواده‌اش قرار می‌دادند.

در کنار استراتژی‌هایی که هدفش حل این چالش بود که چه کسی از اعضای خانواده باید به خدمت ارتش درآید، اعضای جیونهو (خانواده‌هایی که سلسله مینگ توافق همکاری داشتند) استراتژی‌های سیاسی بسیار دیگری نیز داشتند که هدفش بهینه‌سازی روابط خانواده و حفظ منافعشان در این روابط بود. برای مثال، خویشاوندان ماموران نیروی دریایی در سواحل جنوب شرقی اغلب از این روابط خود استفاده می‌کردند تا کالاهای قاچاق وارد کرده و حتی به دزدی دریایی دست بزنند. این منافع از آن جهت نصیب آنها می‌شد که ارتباط خوب و نزدیکی با گارد ساحلی داشتند و همین مساله باعث شده بود تا منافع زیادی از این راه به جیب بزنند.

همچنین یکی دیگر از اهداف این استراتژی‌ها، راحت‌تر شدن فرآیند خدمت در ارتش و کاهش احتمال فراخوانده شدن ناگهانی به میدان جنگ بود. جیونهو همچنین گاهی خرید خدمت می‌کرد، یعنی در ازای خدمت نامحدود یکی از اعضای خانواده در ارتش مبلغ مشخصی را طبق یک قرارداد به دولت پرداخت می‌کرد. چنین استراتژی‌هایی مشابه تکنیک‌هایی است که مردم در موارد بسیاری از آن استفاده می‌کنند؛ به‌ویژه در اقتصاد و زمانی که باید با عدم اطمینان و ریسک‌های بازار مقابله کرد. این مساله یک پرسش جدی را درباره تاریخ سلسله مینگ به وجود می‌آورد. چین در اواسط قرن شانزدهم میلادی یکی از بازارهای مهم جهان و محل معاملات تجاری و اقتصادی بزرگ بود. انواع نهادهای مالی و اقتصادی ـ که اقتصاددان‌های مارکسیست آنها را ریشه‌های سرمایه‌داری می‌نامند ـ ظاهر شدند. آیا مردم کوچه و بازار چین از توانایی و تجربه خود در بازار استفاده کرده و آن را در سیاست روزمره و تعامل با دولت نیز به کار گرفتند؟ و دیگر این‌که، آیا امکان دارد با رشد اقتصادی بازار فواید استراتژی‌هایی که خانواده‌ها برای تعامل با دولت داشتند بیش از پیش اثبات شده و نفوذ بیشتری پیدا کرده باشند؟

تمام این استراتژی‌ها هدفش بهینه‌سازی روابط خانواده‌ها با دولت، به حداکثر رساندن مزایا و به حداقل رساندن هزینه خانواده‌ها در بخش تعامل با نظام دولتی بوده است، آن هم به‌صورتی که قوانین دولتی نادیده گرفته نشوند.

امروزه بسیاری از این استراتژی‌ها را می‌توان تحت اصطلاح مدرن مالی «آربیتراژی تنظیمی» توضیح داد. ایده اولیه آربیتراژی تنظیمی بسیار ساده است. آربیتراژ یعنی سود بردن از اختلافات میان دو یا سه بازار؛ به این معنی که کالای مشابهی می‌تواند در بازارهای مختلف قیمت‌های متفاوتی داشته باشد. خرید این کالا در بازاری به قیمت پایین‌تر و فروش آن در بازار دیگری با قیمت بالاتر می‌تواند سود قابل توجهی را به دنبال داشته باشد. به عبارت دیگر خریدن ارزان در یک بازار و فروش گران‌تر آن در بازار دیگر، ایده اولیه و ساده شده آربیتراژی است. آربیتراژی تنظیمی در اقتصاد به معنی استفاده از تفاوت میان موقعیت نظارتی و محتوای اقتصادی است. به عبارت دیگر، استفاده از تفاوت میان رژیم‌های نظارتی مختلف و شرایط حاکم بر آن اقتصادها. استفاده از آربیتراژی تنظیمی یکی از فاکتورهای برجسته سیاست روزمره خانواده‌هایی بود که در ارتش سلسله مینگ عضویت داشتند.

سیاست روزمره را که می‌توان تلاش ظریف و دیرینه مردم عادی برای استفاده از مزیت‌های سیاسی در یک نظام دولتی خواند، تلاش‌هایی که شاید در نگاه اول چندان مهم به نظر نمی‌رسیده اما نتایج بسیار بزرگی داشته است. طغیان‌ها و سرکشی‌ها که یکی از موضوعات سنتی تاریخ نظامی جهان است، قطعا در ارتش مینگ هم اتفاق افتاده است. اما مهم‌تر از شورش‌ها و طغیان‌ها، آنچه باعث شد تا سلسله مینگ رو به زوال رفته و کیفیت و توان نظامی آن تحلیل رود، تبعات نوعی از همین سیاست روزمره بود که پیشتر به آن اشاره شد. سرانجام در میانه قرن‌های چهاردهم و هفدهم، توفیق جیونهو در محدود کردن تعهداتشان برای خدمت در ارتش، امپراتور را وادار کرد تا بیش از پیش به نیروهای مزدور در ارتش خود تکیه کند. این امر بار مالی بسیار سنگینی را بر سلسله مینگ تحمیل کرد که در نهایت منجر به فروپاشی آن شد.

البته مورخان هنوز هم درباره دلایل فروپاشی سلسله مینگ و ظهور «مانچو چینگ» جانشین آن، اتفاق‌نظر ندارند. اما یک چیز قطعی است. گرچه سلسله مینگ هیچ ارتباطی با دموکراسی‌های مدرن امروزی نداشته اما منابع مطالعاتی بسیار غنی را برای بررسی رفتارهای سازمانی و فرهنگی در اختیار ما قرار داده است، منابع غنی برای بررسی تجربه زیست انواع سیاست‌های پیچیده. آنها چند قرن گذشته توانستند فضای اجتماعی و در پی آن تاریخ خود را تغییر دهند. حضور مردم عادی (خانواده‌های جیونهو) در ارتش سلسله مینگ این اصل مهم را یادآوری می‌کند که سیاست می‌تواند شکل‌های مختلفی داشته باشد و به این شکل از سیاست که امروزه در دموکراسی مدرن و توسط سیاستمداران کارکشته مورد استفاده قرار می‌گیرد محدود نمی‌شود. حداقلش این است که استراتژی‌های سیاسی مورد استفاده از دولت‌هایی چون سلسله مینگ شاید بتواند برای برخی از سیاستمداران جهان امروز که باید با دولت‌های قدرتمند تعامل داشته باشند یا رفتارهای وحشیانه آنان را مهار کنند الهام‎بخش باشند.