مچاندازی با دستان نامریی
گروه اقتصادکلان |
امکان شکلگیری گفتوگو در میان دیدگاههای کاملا متضاد بسیار به ندرت شکل میگیرد، عدم امکانی که عمدتا از تفاوتهای ریشهیی در مبانی هستی، انسان و معرفت شناختی نشات میگیرد. در اقتصاد مصداق این گزاره را در میان دو طیف نهادگرایی و بازار آزاد میتوان بهطور عینی مشاهده کرد؛ امکان گفتوگویی که برخی با امید شکلگیری یک رویکرد میانی و تفاهمی نظری و عملیاتی از آن حمایت میکنند. فارغ از امکان شکلگیری این رویکرد متعادل خروجیهای دیالکتیک این مسیر میتواند بسیار پیش برنده باشد. روز گذشته این امکان فراهم شد که دو طیف نهادگرا و لیبرال اقتصادی در یک همنشینی به سخنان و نقدهای یکدیگر گوش فرا دهند. محور اصلی این نشست نقد دیدگاههای توسعهیی مسعود نیلی بود که از نظر منتقدان وی بسیار مرکزگرا، ضد فقر و خصوصیمحور است. نیلی طبق اصول بازار آزادی خود رفع مساله فقر را در گرو افزایش رشد میبیند در حالی که منتقدان این نگاه را مکانیکی، پوزیتیویستی و تک بعدی میدانند.
کم توجهی نیلی به مساله فقر
سومین نشست گفتوگوهای توسعه به نقد و بررسی آثار مشاور اقتصادی رییسجمهور، مسعود نیلی اختصاص داشت. این نشست که در محل پژوهشکده اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس تهران برگزار شد، با سخنرانی مسعود نیلی آغاز و با صحبتهای انتقادی اقتصاددانانی مانند بایزید مردوخی، علی دینیترکمانی، بحرینیان ادامه یافت. مدیریت علمی این جلسه را محسن رنانی عضو هیات علمی اقتصاد دانشگاه اصفهان بر عهده داشت.
مسعود نیلی پیرامون نفس گفتوگوها و ارزشمندی آن گفت: «گفتوگو باعث میشود که سوءتفاهمها بر طرف شده و اصطکاکاتی که در نتیجه عدم ارتباط شکل میگیرد، برطرف شود. هیچ اشکالی هم ندارد که در پایان گفتوگو معلوم شود که دو تفکر در این زمینهها با یکدیگر متفاوتند. ولی مادامی که گفتوگو شکل نگیرد، باعث میشود که سوءتفاهمها و اصطکاکها جایگزین شود. »
در ادامه این نشست بایزید مردوخی در نقد آثار مسعود نیلی به کم توجهی وی به موضوع «فقر» و «مرکزمداری» وی در بیان نظرات خود و تقریبا نادیده گرفتن نقش سایر استانها در حل مسائل کشور اشاره کرد و گفت: در نظرات نیلی کمتر به استانها و مناطق توجه شده است. نیلی از آغاز، بیشتر یک اقتصاددان مرکزی و مرکزمدار بوده و من بسیار کم در آثارش دیدهام که به مساله مشارکت استانها چه در برنامهریزی و چه در بودجهریزی به مساله فقر بهطور گذرا پرداخته باشد. دلیل آن هم روشن است، چون گفتمان اصلیاش، اقتصادی است که برای فعالان بخش غیردولتی آزاد باشد و بر اثر توسعه اقتصادی است که فقر از بین میرود؛ نه اینکه ما مستقلا منابع را صرف سیاستهای رفع فقر از طریق یارانه یا سایر اقدامات کنیم.
وی در ادامه توجه به «مشارکت مردمی» را حایز اهمیت دانست و اشاره کرد: «اگر ما بتوانیم بیشتر بر مشارکت مردم به ویژه مشارکت مناطق و مشارکت روستاییان و مشارکت فقرا در تصمیمگیریهای اقتصادی دولتی توجه کنیم، میتواند مکمل نظارت نیلی برای نیل به یک توسعه مناسب باشد.»
در ادامه نیلی درباره فقر گفت: «من راجع به رفع فقر تعریفی دارم که فکر میکنم روی آن وفاق داشته باشیم و آن هم این است که به نظر من رفع فقر از دو طریق حاصل میشود، یکی این است که برای برطرف کردن فقر، کیک اقتصاد باید بزرگ شود. اگر کسی بگوید که ما به کیک اقتصاد توجه نداریم و فقط راجع به توزیع فکر میکنیم؛ این همان توزیع عادلانه فقر میشود که هیچکس از آن دفاع نمیکند. وجه دوم رفع فقر، سیاستهای رفع فقر است. سیاستهایی که شما در جهت بازتوزیع در اقتصاد دخالت میکنید. بنابراین من کاملا قائل به وجه دوم هستم و برآن هم تاکید و فکر میکنم که اختلاف من با برخی همکاران بر سر ابزاری است که برای این هدف به کار گرفته میشود. من معتقد هستم که مالیات و پرداخت مواهب حاصل از مالیات به صورت هدفدار و مشخص به گروههای کم درآمد؛ آن هم در جهت توانمندسازی و نه در جهت صدقه دادن است که میتواند برای رفع فقر مناسب باشد. پس اگر کسی تصور کند که من میگویم با مکانیسم بازار، فقر برطرف میشود؛ دیدگاه من چنین نیست و اگر کسی بگوید که بدون کارکرد مکانیسم بازار میتواند فقر را برطرف کرد؛ این هم دیدگاه من نیست.
نیلی در پاسخ به موضوع «مرکزمداری» مطرح شده توسط مردوخی، ضمن تایید نقد وی گفت: مردوخی درست میگوید در نوشتهها و مطالب من کمتر به این موضوع پرداختهام. اما علت آن این نبوده است که فکر نمیکنم این مساله مهمی است. من اخیرا بیشتر به این موضوع توجه میکنم. ولی یک نکته هم وجود دارد و آن این است که تا قواعد مرکزی درست نشود، درست کردن قواعد در سطوح استانی خیلی کارایی نخواهد داشت. »
رویکرد اثباتگرایانه بازار آزاد
در ادامه علی دینیترکمانی از منظر نظری و روششناختی به نگاه اثباتگرایانه و پوزیتیویستی نیلی ایراد گرفت و از این منظر روشی به عنوان رویکردی «باریکبینانه» نام برد که بسیاری از متغیرهای توسعهیی (کیفی) را به نحوی کنار میگذارد. دینی معتقد است این دیدگاه باعث مرزبندی بین علوم انسانی شده که در دهههای اخیر نگاههای بینرشتهیی توسعه یافته است. همچنین دینی تاکید کرد که با وجود اینکه نیلی توسعه به معنای کلی را قبول ندارد، اما مباحث تمایز «دولت» و «حکومت»، مبحث تمایز «تحول سیاسی» و «توسعه سیاسی» و موضوع «تعارض نرم» را خود نیلی جدیدا مطرح کرده که از جنس توسعه است. دینیترکمانی در بخش بعدی انتقادات خود ضمن تایید ابهام در مفهوم و معنای توسعه (که ریشه در نگاه پوزیتیویستی نیلی دارد) به این موضوع پرداخت که رشد اقتصادی فراگیر و پایداری که نیلی آن را برای برونرفت از مشکلات یا همان «ابرچالشها» مطرح میکند نیز دارای ابهام است و از زاویه «کفایت مفهومی و نظری» خالی از نقد نیست و رضایت خاطر، شادمانی و لذت از زندگی تنها را رشد اقتصادی تامین نمیشود و باید به آنها نیز توجه کرد. دینی به مثلث آکادمیسین، سیاستمدار و بروکرات بیان شده توسط نیلی اشکال گرفت، به این خاطر که نیلی از منظر خود یعنی از «درون» به موضوع توجه دارد و جایی برای «روشنفکران» باقی نمیگذارد. وی درباره مساله رشد اقتصادی و تاثر آن بر فقرزدایی گفت: نکته مهم این است که رشد پایدار باید همراه با یک بازتوزیع باشد. یعنی اینکه وقتی کیک اقتصاد بزرگ میشود، مهم است که میوه آن را چه کسانی میچینند و از آن برخوردار میشوند. همچنین مولفههای سیاسی و مولفههای اجتماعی رشد هم مهم هستند. بنابراین الان وقتی تئوریهای رشد را مشاهده میکنیم، بسیار گسترش پیدا کرده است. »
نیلی در ادامه «استفاده صرف از اصول توسعه کشورهای غربی» اذعان داشت که طراحی نسخههای مختلف برای پدیدههای مختلف لازم، قطعی و امری بدیهی است. اما تجویز نسخه متفاوت برای کشورهای مختلف نشان از ضعف علم نیست و باعث نمیشود ما اصل علم را کنار گذاشته و از راهکارهای ابتکاری استفاده کنیم، بلکه خاصیت علم این است که با توجه به شرایط متفاوت کشورها (مشابه بیماران)، نسخههای متفاوتی را تجویز میکند، ولی خود علم ثابت است.