وزن معیارهای انتخاب شهردار
عباس ریاضت
کارشناس شهرسازی
انتخاب شهردار برای یک شهر همیشه مهم و سرنوشتساز بوده و شورای شهر نیز برای انتخاب شهردار جدید شاخصها و معیارهایی را در نظر گرفته است، ولی سوال اینجاست چه وزنی برای هر شاخص در نظر گرفته شده و اگر این شاخصها تاکنون درست بوده است، چرا شوراهای جدید همواره شهردار قبلی را زیرسوال میبرند.
چرا هوای شهرهای ما هر روز آلودهتر و سیمای شهری ما هر روز آشفتهتر و مدیریت شهری ما پیشرفت بسیار کندی دارد؟ به نظر من، این وزن شاخصها و معیارهاست که باید مورد بازبینی قرار بگیرد. برای مثال شورای شهر تهران شاخصهای متعددی را برای انتخاب شهردار در نظر گرفته است ولی هیچگاه جسارت و فرصت لازم را به متخصصان جوان و نخبه نداده و انتخاب خود را فقط به مدیران و مسوولان دارای تجربه و اعضای احزاب سیاسی داده است.
معتقدم این دسته از افراد فقط به عنوان مشاور شهردار میتوانند در کنار ایشان خدمت کنند و از روابط و تجارب خود برای برقراری ارتباط و تعامل با سایر ارگانها و دستگاهها استفاده نمایند. بنابراین بیشترین وزن باید به تخصص شهردار داده شود و بعد شاخصهای دیگر بررسی شوند.
مردم باید تغییر در سیستم مدیریت شهری و به واسطه آن تغییر در شهر و مدیریت شهری را احساس کنند تا بتوانند بعد از شنیدن اخبار انواع تحریمهای خارجی و متاسفانه داخلی، شاهد تدبیر مسوولان و امید به آیندهیی روشن داشته باشند.
لازم است شهردار با علم و هنر مدیریت شهری و شهرسازی و برنامهریزی و طراحی شهری آشنا باشد و تخصصهای لازم در این زمینه را کسب کرده باشد تا بتواند طبق علم روز، تهران را به یک پایتخت نمونه تبدیل کند. شهردار تهران باید قدرت ریسک زیاد داشته باشد و بستری را برای مشارکت فکری جوانان نخبه فراهم کند و البته برای حل مسائل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی از مشاوره اساتید و نخبگان بهره جوید.
شهردار تهران اول باید از حمایت مردم برخوردار باشد، زیرا اگر مردم از شهردار حمایت کنند، اعضای شورای شهر و مسوولان نیز از وی حمایت میکنند. برای برخورداری از حمایت مردم، باید ابتدا مشکلات شهر شناسایی شود.
این مشکلات باید با تشکیل تیمهایی از خود مردم و به صورت داوطلبانه انجام شود. هم اکنون مدیریت شهری یک علم و جزو یکی از رشتههای دانشگاهی است ولی هرگاه صحبت از مدیریت شهری میشود، با سمت مدیریت در شهر و شهرداری اشتباه گرفته میشود و به همین دلیل گزینههای شهرداری در اکثر موارد جزو مدیران و معاونان سازمان و دستگاه دولتی خاص بودهاند و برخورد کلیشهیی و بدون ریسک آنها باعث میشود شهرداری چابکی و انگیزه لازم برای یک خیز بزرگ را نداشته باشد.
شهردار باید برنامههای کوتاهمدت و میانمدت و بلندمدت خود را مشخص کرده و برنامه لازم برای ادامه کار شهردار بعدی را فراهم کند و سعیاش بر این باشد که پروژهها و برنامههای درست شهردار قبلی را ادامه دهد. برای مثال یکی از کارهای خوبی که در دوران شهردارهای قبلی انجام شد بحث راهاندازی سراهای محله بود که میتواند منجر به انسجام و مشاورت و هماهنگی بیشتر مردم آن محل شود. علاوه بر این معتقدم شهردار باید به هیچ حزب و گروهی وابسته نبوده و تصمیمی برای رسیدن به ریاستجمهوری نداشته باشد و بحث سیاست را از مباحث علمی و هنری شهرداری جدا کند.
متاسفانه در سالهای اخیر مسائل و مشکلات کلانشهر تهران افزایش یافته است و راهکار و پاسخ مناسبی به آن از طرف مدیران شهری داده نشده است. ما نیاز به مدیرانی داریم که در پی اثبات خودشان نباشند بلکه در پی رضایت و حل مشکلات مردم باشند.
در این روزها به دلایل مختلف از جمله بیکاری و نبود شایستهسالاری و تعدیل نیروهای شرکتهای شهرسازی، شاهد فرار مغزها هستیم و این روند هماکنون به بدنه نخبگان مدیریت شهری و شهرسازان رسیده است. بنابراین در حال از دست دادن نیروی علمی مناسب برای مدیریت شهری هستیم و شهردار باید با بهکارگیری این نیروها، انگیزه لازم برای ماندن و خدمت به کشور را فراهم نماید.
یک شهردار خوب باید در ایجاد فضای سبز، پارکها، اماکن عمومی و تفریحی سطح شهر رضایت و آرامش مردم را مورد توجه قرار دهد. با توجه به زلزلههای اخیر در ایران، یکی از مهمترین مسائل، بحث تابآوری شهری و پیشگیری و مدیریت بحران است تا از بروز حوادثی شبیه پلاسکو جلوگیری شود. همچنین باید سیاستها و راهکارهای درست و قابل اجرا در مورد بافت فرسوده را جمعآوری و مورد سنجش قرار داده و به صورت کامل اجرا کنیم. در پایان امیدوارم شهردار بعدی تهران اگر تخصص دانشگاهی مدیریت شهری و شهرسازی ندارد، حداقل از جوانان و متخصصان شهرسازی و علوم شهری در بدنه مدیریت شهری استفاده کند.