کولبرهای بیبار
ریحانه جاویدی|
تیغ آفتاب صبح بر آسمان آبی شهر سردشت کشیده شده بود که رسیدیم تا میهمان روستاییهای منطقه باشیم، مردمی که اگرچه با بسته شدن مرزها و ممنوع شدن تردد کولبرها، کسب و کارشان کساد شده اما مهماننوازیشان، همچنان پابرجاست. طبیعت سردشت در استان آذربایجان غربی، آنقدر دست نخورده است که چشم را خیره میکند، دشتهای وسیع و سبز، کوههایی که بستر امن بلوطها شده و آسمان آبی با ابرهای سفیدش تنها بخشی از جاذبههای طبیعی این منطقه به شمار میرود. مردم گشاده روی روستا با لباسهای کردی و لبخندشان که دعوت میکنند برای چیدن گیاهان دارویی و سبزیهای کوهی همراهشان شویم، روستاهای سردشت را جذابتر میکنند، اما در تمام این سالها، اقتصاد روستا چنان به مرز و واردات و صادرات کالاها وابسته شده که توانایی این منطقه برای رونق گردشگری را به حاشیه رانده است. نه مردم روستا توان و ظرفیتشان را باور دارند و نه مسوولان تاکنون اقدامی برای رونق صنعت گردشگری در این منطقه انجام دادهاند. اقتصاد سردشت به یک مرز رسمی به نام «کیله» و 2 مرز غیر رسمی به نام «قاسم رش» و «اشکان» که کالاهای بازار بانه را تامین میکند، گره خورده است، گشت و گذار و صحبت با مردم روستایی سردشت بیش از هر چیز نشان میدهد که سختی با زندگی این مردم عجین شده، انگار قرار نیست طعم فراغت را بچشند. سه دهه از بمباران شیمیایی این شهر به وسیله رژیم بعث عراق میگذرد اما هنوز خاطرهاش برای مردم این شهر زنده است. مردمی که بمباران را پشت سر گذاشتهاند اما حالا بیکاری امانشان را بریده. اهالی سردشت، عموما کولبرند، اما با تصمیم جدیدی که برای بسته شدن مرزها و منع تردد کولبرها گرفته شده، سه ماهی میشود که مردان روستاها بیکارند، اسبها و قاطرهایشان در استراحت اجباری به سر میبرند و باراندازها خالی است. پنج هزار نفر که از راه کولبری امرار معاش میکردند، چشمشان به باز شدن مرزها دوخته شده و در انتظار رونق کسب و کار امروز و فردا میکنند. مسائل امنیتی و ملاحظات محیط زیستی، امکان دامداری و کشاورزی را هم برای مردم این منطقه محدود کرده و نتیجه چنین وضعیتی کار را به آنجا کشانده که کولبری تنها انتخابشان باشد در حالی که سردشت با روستاهای پلکانیش در دل کوههای زاگرس، با طبیعت بکر و دست نخورده، جنگلهای سبز بلوط و گردو و گلهای بابونه و شقایق که اردیبهشت این شهر را بهشتی کرده است، میتواند به یکی از مقاصد اصلی گردشگری در استان آذربایجان غربی تبدیل شود، اما ضعف زیرساختها این امکان را هم از مردم گرفته. روستاهای سرسبز این شهر برای کمتر کسی شناخته شده و آخرین تصویری که از سردشت در ذهنها مانده، به روزهای جنگ و بمباران بازمیگردد.
مرز بیکاری مردم
از میان مرزهای رسمی و غیر رسمی سردشت، مرز «قاسم رش» منبع درآمد اهالی روستاهای «مزرعه»، «بنیو خلف»، «کانی زرده»، «ورده»، «داودآباد» و «گل کنگ» بود که حالا با بسته شدنش، منبع درآمد اهالی روستاها تقریبا به حالت تعطیل درآمده است. خالد یکی از اهالی روستای مزرعه در سردشت است، کولبر بوده و در مرز «قاسم رش» تردد میکرد اما حالا چندماهی میشود که بیکار است. از وضعیت این روزهایش که تعریف میکند، صورتش در هم میرود. او میگوید: «مردمان این مرز و بوم همه کولبرند، باید یا دامداری کنیم یا کولبری، اما دامداری در این منطقه کار راحتی نیست، نمیتوانیم به مرز نزدیک شویم و زمین هنوز از مینهای زمان جنگ پاک نشده و امن نیست. از طرف دیگر منابع طبیعی به ما اجازه نمیدهد در زمینها کشاورزی کنیم، یا به عنوان مراتع استفاده کنیم. حتی از رودی که از اینجا میگذرد و به عراق میرود هم نمیتوانیم آب برداشت کنیم چون اداره منابع طبیعی اجازه نمیدهد. تنها راهی که میماند کولبری است که با بسته شدن مرزها آن هم ممکن نیست مگر به صورت پنهانی و قاچاقی.»
باز شدن دوباره مرزها، تقریبا خواسته تمام افراد این روستاهاست. مردمی که بطور دقیق نمیدانند چرا مرز بسته شده. قادر قادری، یکی از اهالی روستای مزرعه است که تاکنون تلاشهای بسیاری برای حل مشکل بیکاری کولبرهای روستاهای این منطقه کرده، او میگوید: «قبل از اینکه مرزها بسته شود، به صورت کاملا مشخص و شفاف تردد کولبرها در مرز انجام میشد، نیروهای انتظامی بر آنها نظارت داشتند و بارها همه کنترل میشود اما بدون اینکه به اهالی روستاها اطلاع دهند، مرزها را بستند و این همه آدم بیکار شدند. اگر قرار است کولبری وجود نداشته باشد، باید برای مردمی که اینجا زندگی میکنند، شغل درست شود اما در سالهای اخیر هیچ صنعتی، هیچ کارخانهیی و هیچ فضای شغلی در اطراف سردشت مستقر نشد که مردم در آن مشغول کار شوند. دامداری هم سختیهای خودش را دارد، از یک طرف مساله وجود مینهای داخل زمین و از طرف دیگر محدودیتهایی که برای استفاده از مراتع وجود دارد، کار دامداری را مشکل میکند.»
او با تاکید بر مشکلاتی که گریبان مردم روستا را گرفته است، ادامه میدهد: «رزق و روزی این مردم از صادرات و واردات از کالا از مرز انجام تامین میشد، پیش از این هم اتفاق افتاده بود که برای چند ماه و به صورت موقتی، مرزها بسته شود اما بعد از مدتی باز شد و هیچوقت خللی در زندگی مردم ایجاد نشد اما اینبار اعلام کردهاند برای همیشه قرار است مرز بسته بماند، اگر قرار است این اتفاق رخ دهد باید فکری به حال بیکاری مردم این روستاها شود. کولبری شغلی است که مردم روستاهای سردشت از ناچاری انتخاب کردهاند، باری که گاه به 50 کیلو میرسد را روی دوش بگذاری و سه یا چهار بار در ماه نوبتت شود که بار جابهجا کنی و در نهایت برای هر دفعه بین 150 تا 200 تومان پول دریافت کنی. چه کسی حاضر است تن به این سختی دهد؟ اما ما در این منطقه زیرساختهای لازم را نداریم، وضعیت راهها و جاده هایمان، مناسب نیست. حتی در جادهیی که از سردشت به روستاهای ما میرسد، جاده چراغ هم ندارد، روستای نوکان حتی برق هم ندارد. سوال ما از مسوولان این است که اگر امکانات باشد، اگر درآمد و شغل باشد، چه کسی حاضر است کولبری کند؟ رودی که از روستاهای ما میگذرد و به عراق میرود، سد ندارد، کشاورزی نیاز به شبکه آب رسانی دارد اما هیچ کدام از مسوولان توجهی به این مشکلات نمیکنند.»
گردشگری؛ ظرفیت مغفول مانده در سردشت
پنج هزار روستایی در نتیجه بسته شدن مرز «قاسم رش» در روستاهای شهرستان سردشت بیکار شدند، در حالی که این منطقه میتواند به یکی از قطبهای گردشگری کشور تبدیل شود اما نه زیرساختهای اقامتی مناسبی دارد و نه زیرساختهای عمرانیاش مناسب است. سردشت با داشتن، 68 هزار و 162 نفر جمعیت شهری و 50 هزار و 687 نفر جمعیت روستایی، تنها یک هتل دارد و خبری از اقامتگاه بوم گردی هم در این منطقه نیست. نه برنامهریزی برای احیای صنایع دستی این شهر شده و نه برای توانمندی مردم در این منطقه آموزشهای لازم از سوی نهادهای مربوط به حوزه گردشگری صورت گرفته است، در حالی که در سالهای اخیر، مسوولان تاکید بسیاری بر ایجاد اشتغال از راه گردشگری داشتند. 25 اردیبهشت امسال، علی اصغر مونسان، رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری وعده ایجاد 145هزار شغل را در حوزه گردشگری مطرح کرد. سال گذشته هم مونسان صحبت از ایجاد 173 هزار شغل برای سال 97 کرده بود که جزئیاتش مشخص نشد. براساس آنچه در پروژههای سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری کشور تعریف شده است، تا پایان دولت تدبیر و امید قرار است، 1205پروژه گردشگری به بهرهبرداری رسد که طبق برآوردهای صورت گرفته، حجم سرمایهگذاری لازم برای بهرهبرداری از این تعداد پروژه گردشگری 17هزار میلیارد تومان است و آنطور که معاون دفتر تسهیلات سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری اعلام کرده بهرهبرداری از پروژههای اعلام شده بهصورت قطعی تا پایان دولت انجام میشود. این در حالی است که تناسب ایجاد اشتغال و پراکندگی زیرساختهای گردشگری در کشور، وضعیت مناسبی ندارد، در حالی که بزرگترین مشکل مردم در سردشت و روستاهای اطرافش، معضل بیکاری است اما خبری از حضور زیرساختهای گردشگری در این منطقه دیده نمیشود و کسب درآمد از راه گردشگری جایی در بین مردم این منطقه ندارد.