روزهای دشوار یک دیپلمات
گروه جهان بهاره محبی
«ترامپ درست شبیه یک ولاسیرپتر (گونهیی دایناسور گوشتخوار) است. او باید رییس باشد و اگر نشان ندهید که تسلیم او هستید، شما را خواهد کشت.» این توصیف جان فیلی سفیر ایالات متحده در پاناما از رییسجمهوری امریکاست. فیلی در اعتراض به رویکرد سیاست خارجی دولت امریکا از سمتش کنارهگیری کرده است. نشریه نیویورکر در گزارشی مفصل به چرایی استعفای این دیپلمات کهنهکار و دیگر مقامهای ارشد وزارت خارجه پرداخته است که بخشهایی از آن را میخوانید:
جان فیلی سفیر ایالات متحده در پاناما و خلبان سابق نیروی دریایی، با زبان تند و تیز سیاستمداران بیگانه نیست اما نخستین مواجهه او با دونالد ترامپ رییسجمهور برایش بهتآور بوده است. ژوئن 2017 بود که به کاخ سفید فراخوانده شد تا گزارشی درباره عملکرد خود به دولت ارائه کند. هنوز وارد اتاق کار ترامپ نشده بود که پشت در دفتر بیضی این عبارت را شنید: «گور پدرش! بهش بگید بره از دولت شکایت کنه!» فیلی با اسکورت وارد اتاق شده و میبیند که مایک پنس (معاون رییسجمهور)، جان کلی (رییس ستاد کارکنان کاخ سفید) و چند نفر دیگر حضور دارند. ترامپ به محض نشستن از فیلی میپرسد: «خوب بگو ببینم— از پاناما چی برامون آوردی؟ اونجا چی برامون هست؟» فیلی اقدامات سفارت امریکا را فهرستوار ذکر میکند: «کمک به دولت پاناما برای مبارزه با موادمخدر و کنترل جمعیت، اقدامات تجاری در ارتباط با کانال پاناما، ایجاد روابط نزدیک و حسنه با خوان کارلوس وارلا رییسجمهوری فعلی پاناما.» زمانی که صحبتهایش تمام میشود ترامپ به شوخی میگوید: «کی میدونه بعدا چی میشه» او سپس صحبت به هتل بینالمللی و برج ترامپ در شهر پاناما میکشاند و میپرسد: «چه خبر از هتل؟ هنوز بلندترین ساختمون شهره؟»
جان فیلی 27 سال مامور وزارت خارجی بوده و تلاش داشته تا حین انجام وظیفه، رفتاری غیرحزبی داشته باشد. او گرچه در یک خانواده جمهوریخواه متولد شده اما هیچگاه عضو حزب نشد و در انتخاباتها به هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه رای داده است. گرچه از پیروزی ترامپ در انتخابات 2016 متعجب شد اما تصمیم گرفت تا اجازه ندهد که این احساس در کارش خللی ایجاد کند. شری همسر فیلی، که او هم سالها دیپلمات بوده، میگوید: «در سیاست خارجی ما خیلی نسبت به تحولات سیاسی زیادهخواه نیستیم. امیدمان این است کسی که در انتخابات پیروز میشود درک کند سیاست خارجی چقدر حساس و پیچیده است. سیاست خارجی گاهی کسلکننده و کند پیش میرود اما مهم این است که بتوانید در نهایت محصول خوبی داشته باشید.» با این حال فیلی از نخستین دیدارش با ترامپ سرخورده شده بود. او میگوید: «ترامپ در دیدارهای خصوصیاش هم درست همانطوری است که جلوی دوربینهای تلویزیونی؛ با این تفاوت که فحش نمیدهد.» فیلی احساس کرده که ترامپ هر ناشناسی را یک تهدید به حساب میآورد و غریزهاش به او میگوید که باید این تهدید نابود شود. فیلی میگوید: «او درست شبیه یک ولاسیرپتر (گونهیی دایناسور کوچک گوشتخوار) است. ترامپ باید رییس باشد و اگر نشان ندهید که تسلیم او هستید، شما را خواهد کشت.»
فیلی 56ساله با موهای خاکستری، کسی که اسپانیایی را خیلی خوب صحبت میکند و در اواخر عمر گابریل گارسیا مارکز رابطه دوستی نزدیکی با او داشته است. یکی از دوستانش میگوید: «او واقعا به چیزهایی مثل وظیفه و شرافت باور دارد.»
فیلی دسامبر گذشته، یک سال و نیم پس از دیدار با ترامپ در دفتر بیضی، استعفا کرد. دولت ترامپ از زمان آغاز به کار بسیاری را ناامید کرده بود و حدود 65 درصد از دیپلماتهای ارشد وزارت خارجه شغل خود را ترک کرده بودند. اما کنارهگیری فیلی یک تفاوت داشت. او با نوشتن یادداشتی در واشنگتنپست با عنوان «چرا دیگر نمیتوانم به این رییسجمهور خدمت کنم» دلایل کنارهگیریاش را آشکار کرد. فیلی نوشت که «ترامپ به تمام ارزشهای سنتی ایالات متحده خیانت کرده و امریکا را از مسیر خود منحرف کرده است.» فیلی با وجود سیاستهای نامتعارف ترامپ از جمله ممنوعیت سفر شهروندان کشورهای عمدتا مسلمان به امریکا، درخواست ساخت دیوار در مرز مکزیک، برخورد با هزاران مهاجری که در کودکی به امریکا آمدهاند، خروج از پیمان تجاری آسیا ـ پاسیفیک چندین ماه تلاش کرد تا تصویر همیشگی کشورش در جامعه جهانی را حفظ کند؛ اما در نهایت نوشت: «بیشک جهان امروز هیچ استقبالی از امریکا نمیکند.» نگرانی جدی فیلی تضعیف دیپلماسی و تمایل روزافزون به استفاده از قدرت بود. او در واشنگتنپست نوشت: «اگر به جای دیپلماسی، استفاده از زور را سرلوحه کار خود قرار دهیم، تجربه من میگوید که ضعیفتر خواهیم شد و موفقیت از ما رو برمیگرداند.» اما این تنها سیاستهای ترامپ نبوده که فیلی را به چالش کشیده است. خودش در این باره میگوید: «ارزشهای ما با یکدیگر تفاوت داشت.»
فیلی به نیویورکر میگوید: «شما سیاستهای خود را از خانوادهتان میگیرید یا بر اساس تجربههایی که در زندگی خانوادگی خود داشتهاید برخی سیاستها را رد میکنید. من اینها را به ارث بردهام.»
فیلی در بروکس به دنیا آمده و در حومه نیوجرسی بزرگ شده است. جد مادریاش ایتالیایی و جد پدریاش ایرلندی بودهاند. او میگوید: «خانواده جزو طبقه متوسط نیویورک بودند. از آن دست خانوادههای مسوولیتپذیر، قوی. عمیقا اعتقاد داشتند که تنها راه پیشرفت در آینده تحصیلات است.»
فرانک کاسولا پدربزرگ فیلی، آتشنشان و مامور سابق نیروی دریایی بوده که به پاس خدماتش در جنگ جهانی دوم نشان لیاقت دریافت کرده بود. خانوده فیلی همواره او را به مطالعه و ادامه تحصیل ترغیب میکردند. او پس از تحصیل در دبیرستان ریجس به دانشکده وزارت خارجه جورج تاون رفت و آنجا با همسرش شری آشنا شد. شری تاریخ روسیه میخواند. فیلی خیلی زود از قالب زندگی دانشجویی خارج شد و در سال 1983 به عنوان تفنگدار نیروی دریایی به دانشکده بازگشت. پس از فارغالتحصیلی، فیلی پرواز با بالگرد را آموخت و پنج سال در کمپ لژون در کارولینای شمالی خدمت کرد. اواخر دهه 80 میلادی، فیلی ازدواج کرد. فیلی با موفقیت آزمون وزارت خارجه را پشت سر گذاشت و به همراه چند نفر به امریکایلاتین اعزام شد: ابتدا جمهوری دومینیکن و سپس به کلمبیا.
فیلی سال 2009 میلادی به عنوان دیپلمات به مکزیک رفت، جایی که صداقتش در کار برایش دردسرآفرین شد. پس از افشای اسناد محرمانه وزارت خارجه در سایت ویکیلیکس که در آنها به سخنان و انتقادات دیپلماتهای امریکایی از جمله فیلی درباره نقش ارتش در مبارزه با موادمخدر اشاره شده بود. فیلیپه کالدرون رییسجمهوری مکزیک، از امریکا خواست تا سفیرش را تغییر دهد. واشنگتن پذیرفت اما به فیلی اجازه داده شد که در مکزیک بماند. خورخه گواجادرو سفیر سابق مکزیک در چین، میگوید: «فیلی تقریبا دست تنها این کار را پیش برد. پس از افشای اسناد روابط دو کشور بسیار شکننده شده بود اما فیلی خیلی خوب توانست که همهچیز را در دو طرف کنترل کند.»
در پاناما هم مردم این کشور نسبت به حضور امریکا حساسیت زیادی دارند که البته برای این احساسشان دلایل خوبی هم دارند. پاناما سال 1903 با جدایی از کلمبیا تاسیس شد و امریکا در تمام سالهای بعد، همزمان با ساخت کانال پاناما، با ترفندها و توطئههای بسیار تلاش کرد تا دولت این کشور را در کنترل خود داشته باشد. شرایط از سال 1968 شروع به تغییر کرد، زمانی که عمر توریخوس قدرت را در دست گرفت و به تدریج تلاش کرد تا کنترل کانال پاناما را در دست بگیرد. ولی 21 سال بعد، ایالات متحده با تجاوز نظامی به پاناما درصدد برکناری مانوئل نوریگا جانشین توریخوس برآمد. سال 1999 امریکا بار دیگر کنترل کانال پاناما را به دست گرفت و از آن زمان تاکنون پایگاههای نظامی امریکا که اطراف کانال را اشغال کردهاند به مراکز خرید، هتلها و گردشگاههای تغییر کاربری دادهاند. دلار امریکا همچنان پول رسمی پاناما است و ورزش امریکایی بیسبال، ورزش ملی پاناما. در بسیاری از کشورها، سفرای امریکایی تلاش دارند که نفوذ زیادی داشته باشند اما در پاناما شرایط کمی متفاوت است؛ اغلب سفرای امریکا در پاناما ترجیح میدهند که یک عنوان نماینده امپراتوری دیده شوند.
شری میگوید که او و فیلی تلاش داشتند تا این الگوی قدیمی ایالات متحده را تغییر دهند. او توضیح میدهد که «دیپلماسی در دنیای امروز کسی را میخواهد که بتوند در خیابان به زبان مردم کشور میزبان صحبت کند، با آنها غذا بخورد و گپ بزند.» پس از رسیدن فیلی و همسرش به پاناما، سفیر جدید در جشنهای ملی شرکت میکند به دیدن مسابقات ورزشی میرود و کلاسهای آموزش زبان انگلیسی در محلههای فقیرنشین برگزار میکند، مناطقی که روزگاری نیروی هوایی امریکا مواضع نوریگا را در آنجا شدیدا بمباران میکرد.
این رویکرد فیلی در پاناما اما به مذاق تندروها در ایالات متحده خوش نمیآمد و رفتار سفیر امریکا را نوعی عذرخواهی این کشور از عملکرد گذشته واشنگتن در پاناما تفسیر میکردند. اما سختترین بخش کار فیلی، توجیه سیاستهای خشن امریکا بود. در ماههای نخست حضور فیلی در پاناما، وزارت خرانهداری امریکا سه تاجر بزرگ پانامایی از جمله عبدل واکد را به پولشویی درآمد حاصل از قاچاق موادمخدر متهم کرد. واشنگتن تحریمهای اقتصادی را علیه دارایی این فرد اعلام کرد که کسب و کارهایی زیادی را در پاناما هدف میگرفت. هزاران شغل در معرض خطر بود. فیلی که آشکارا عبدل واکد را یکی از بزرگترین پولشویهای جهان و جنایتکار خوانده بود از این تحریمها حمایت میکرد.
فیلی که وعده داده بود تا جایی که میتواند مشاغل را حفظ کند طی مذاکراتی عبدل واکد را قانع کرد تا 50.1درصد از داراییهای خود را در ازای رفع اتهامات به امور غیرانتفاعی اختصاص دهد. سفیر وقت امریکا اما نتوانست تمامی کسب و کارهای مرتبط با واکد را نجات دهد بنابراین صدها نفر شغل خود را از دست دادند.
پاناماییها تجربه مختص به خودشان از زمامداری پوپولیستها را دارند. ریکاردو مارتینلی رییسجمهوری پیشین، متهم شد که از شهروندان با نفوذ جاسوسی کرده و 45 میلیون دلار از بودجه مربوط به ناهار مدارس را بالا کشیده است، اتهاماتی که مارتینلی انکار میکند. او در سال 2015 به میامی رفت و از دولت امریکا درخواست پناهندگی سیاسی کرد، در حالی که پاناما شدیدا به دنبال استرداد او بود. پاناماییها زمانی به حمایت امریکا از مارتینلی مشکوک شدند که او آزادانه در منطقهیی به نام کورال گبلز عمارت بزرگی را برای خود ساخت. در ماه می2017، درباره این شک مردم پاناما از فیلی پرسیده شد اما او مصرانه تاکید کرد که دولت پرونده فساد و اختلاس مارتینلی را پیگیری میکند. چند هفته بعد ماریتنلی با حکم دستگاه قضایی بازداشت شد. فیلی تایید کرد که با پیگیریهای او رییسجمهوری سابق پاناما دستگیر شده است. گرچه فیلی تصور میکرد این اقدامش در واقع نوعی همکاری با دولت پاناما است اما کسانی در این کشور بودند که پیگیریهای سفیر امریکا برای دستگیری رییسجمهوری سابق کشورشان را دخالت در امور داخلی خود ارزیابی میکردند، شرایطی که دشواری کار یک دیپلمات را به خوبی نشان میدهد. فیلی به عنوان یک دیپلمات کهنهکار که معاونت کالین پاول وزیر سابق امور خارجه را هم در کارنامه خود دارد با علم به این پیچیدگیها از آسیبهای جدی سیاستهای ترامپ به دیپلماسی ایالات متحده عمیقا نگران است.
شرایط وزارت خارجه امریکا این روزها بسیار مبهم است. رکس تیلرسون به عنوان وزیر خارجه تایید کرد که 31 درصد از بودجه این وزارتخانه کاسته شده و استخدام دیپلماتها تقریبا به صفر رسیده است. در ماه اوت، تقریبا 71 کرسی سفارتخانهها و پستهای دیگر وزارت خارجه خالی مانده است. فیلی مخصوصا نگران روابط ایالات متحده و مکزیک است. زمانی که در اوایل ریاستجمهوری ترامپ با او صحبت میکردیم، اغلب کانالهای ارتباطی دو کشور به روابط معمول میان جرد کوشنر (داماد ترامپ) و وزیر خارجه مکزیک محدود شده بود. فیلی گفت: «الان همهچیز به رابطه این دو نفر محدود شده است. در واقع الان هیچ روابط اداری و رسمی بین دو کشور وجود ندارد.»
زمانی که رکس تیلرسون در ماه مارس اخراج شد، هشت پست از هر 10 پست کلیدی وزارت خارجه خالی بود و هیچ فردی مسوول بخش کنترل تسلیحات، حقوق بشر، سیاستهای تجاری یا امور محیط زیستی نبود. برای دیپلماتهای متخصص در این امور، تبعات چنین سیاستهایی کاملا روشن بود. دیوید هاردن یکی از مقامهای ارشد وزارت خارجه در سال 2017 مسوول کمک به قربانیان جنگ یمن بود، یکی از بدترین فجایع انسانی جهان. او میگوید: «ما در یک اتاق سه تختهخوابه کار میکردیم. هیچ سیاست مشخص و حمایت دولتی وجود ندارد، سیستم بهطرز فاجهباری ناکارآمد است.» هاردن سرانجام ماه گذشته از سمت خود استعفا داد.
فیلی هم پیش از ترک پست خود به نیویورکر گفت: «ما هیچ دستورالعملی از طرف دولت امریکا دریافت نمیکنیم.» او بیانیه دونالد ترامپ در دسامبر 2017 را یادآوری میکند که در آن رییسجمهوری امریکا اعلام کرد واشنگتن بیتالمقدس را به عنوان پایتخت اسراییل به رسمیت میشناسد. همزمان که سازمان ملل با توجه به طرح تشکیل دو دولت برای رفع بحران خاورمیانه این اقدام دولت ترامپ را محکوم میکرد، نیکی هیلی نماینده ترامپ در سازمان ملل، با انتشار یک نامه تهدیدآمیز گفت که ترامپ نام کشورهایی را که این طرح رای دادهاند را فراموش نخواهد کرد. فیلی میگوید که دولت پیش از این اقدام، به دیپلماتهای خود در این باره هیچ چیز نگفته است. او میگوید: «فکر میکنید به ما اطلاع داده بودند تا خودمان را برای این کار و تبعات احتمالی بعدی آن آماده کنیم؟ اصلا، هیچی.»
فیلی میگوید که ساعاتی بعد از اعلام به رسمیت شناختن بیتالمقدس به عنوان پایتخت اسراییل، از طرف رییسجمهور و معاون اول او تماس تلفنی خشمگیانهیی داشته است. فیلی میگوید که معاون اول رییسجمهوری پاناما با صدای پر از خشم به او گفته که «جان، دوستان چنین رفتاری با یکدیگر ندارند.» و تمام آنچه او در پاسخ توانسته بگوید این بوده که «نمیدانستم. متاسفم.» فیلی میگوید: «هر دوی ما میدانستیم که این روند به روابط شخصی و سازمانی ما صدمات جدی میزند ولی کاری از دست من ساخته نبود.»
فیلی میگوید: «از زمان انتخاب ترامپ ما گامهای رو به عقب زیادی در امریکای لاتین داشتهایم. » جان کری وزیر خارجه دولت اوباما، تلاش زیادی داشت تا دکترین مونرو را کنار بگذارد. او 2013 در نشست کشورهای امریکایی وعده داد که ایالات متحده به سیاستهای مداخلهگرایانه خود در امریکای لاتین پایان خواهد داد. اما اوایل سال جاری رکس تیلرسون این دکترین را کاملا موفقیتآمیز خواند. فیلی میگوید که لحن دولت ترامپ باعث شده تا رهبران امریکای لاتین به این نتیجه برسند که ترامپ و مقامهای ارشد او هیچ منافع جدی در منطقه ندارند، جز تشدید فشارها بر مکزیک، کوبا و ونزوئلا. (دکترین مونرو یک دکترین سیاسی امریکایی بود که دوم دسامبر ۱۸۲۳ توسط جیمز مونرو رییسجمهور وقت امریکا اعلام شد. این دکترین مخالف استعمار یا دخالت قدرتهای اروپایی در کشورهای تازه استقلال یافته قاره امریکا بود. بر اساس این دکترین، دولت امریکا تصمیم گرفت که از دخالت در جنگهای بین قدرتهای اروپایی و مستعمرات آنها خودداری و وقوع جنگ یا فعالیت استعماری در قاره امریکا را به عنوان حرکتی خصمانه تلقی کند.)
به اعتقاد فیلی، دولت ترامپ در مورد کوبا با کاستن از شمار کارکنان سفارت امریکا در هاوانا بار دیگر مواضع خصمانه دوران جنگ سرد را در پیش گرفته است. حالا دوباره شهروندان کوبایی که میخواهند ویزای امریکا را بگیرند باید به کشور جمهوری گویان بروند. در ونزوئلا هم طرح گفتوگوهای دو کشور در دولت اوباما، حالا جای خود را به تلاش کاخ سفید برای تهییج ارتش ونزوئلا به کودتا علیه نیکلاس مادورو داده است.
همزمان با عقبنشینی ایالات متحده از امریکای لاتین، نفوذ چین در این منطقه در حال افزایش است. بانکهای مرتبط با پکن از سال 2005 بیش از 150 میلیارد دلار وام در منطقه پرداخت کردهاند که در برخی از سالهای بیش از کمکها و تعهدات بانک جهانی و بانک مشترک توسعه درون امریکایی بوده است. تجارت چین و امریکای لاتیم در کمتر از دو دهه 27برابر شده است. فیلی میگوید تلاش کرده تا نسبت به دستاندازی چین به منطقه به واشنگتن هشدار دهد اما دولت ترامپ آشکارا نسبت به امریکای لاتین و تحولات این منطقه بیتفاوت بوده و هیچ علاقهیی از خود نشان نمیدهد. او میگوید: «شما نمیتوانید با دست خالی به مقابله با کسی بروید و ما الان دستمان واقعا خالی است.»
اواخر سال 2016 بود که جان فیلی نسبت به مذاکرات مقامهای پانامایی و همتایان چینی آنها بر سر تایوان نگران شد. فیلی میگوید: «ما مشکوک بودیم که آنها سرگرم کارهایی هستند که اعلام نمیکنند. من چند بار درباره این مساله از رییسجمهور وارلا پرسیدم. او همهچیز را انکار کرد و من این مساله را به واشنگتن گزارش دادم. من به تمام منابع اطلاعاتی در واشنگتن نیز خبر دادم و از آنها خواستم که در این باره تحقق کنند اما آنجا هم چیزی به دست نیامد. » سرانجام ژوئن سال گذشته پاناما اعلام کرد که دیگر تایوان را به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت نمیشناسد. فیلی این مساله را چند ساعت پیش از انتشار بیانیه دولت پاناما متوجه میشود و تلاش میکند با رییسجمهوری پاناما در این باره صحبت کند که نتیجهیی نداشته است. جان فیلی متوجه میشود که دولت پاناما و چین مذاکرات خود در این باره را محرمانه در مادرید و پکن برگزار کردهاند. حدودا در همان زمان بود که شرکت بزرگ مهندسی دریایی چین کار خود را در پاناما آغاز کرد. فیلی میگوید: «واقعیت این است که برای پاناما منطقی است که چین را به رسمیت بشناسد، درست همانطوری که ما این کار را کردیم. تاثیر چین در روابط تجاری روز به روز در حال افزایش است. حضورش اینجا در پاناما واقعی است و برای این کار هم ابزارش را دارد و هم انگیزهاش را. » پاناما میتواند قطب طرح یک کمربند، یک جاده چین در امریکای لاتین باشد. پکن که همکاری نزدیکی با دولت وارلا دارد قصد دارد یک راهاهن نیز از شهر پاناما تا نزدیکی مرز کاستاریکا احداث کند.
اما جان فیلی تنها کسی نبوده که از سمت خود استعفا کرده است. با به گل نشستن کشتی وزارت خارجه امریکا، بسیار از دیپلماتهای ارشد و کهنهکار امریکایی در حال ترک این کشتی هستند. دیوید رنک دیپلمات ارشد امریکایی در چین، ژوئن گذشته، پس از اینکه ترامپ از پیمان آب و هوایی پاریس خارج شد از سمت خود استعفا کرد. رنک اخیر گفته است: «تصمیماتی گرفته میشود که جامعه جهانی بطور بنیادین با آن مخالف است. » او با یادآوری 11 ستامبر 2001 میگوید: «تنها چند دقیقه پس از حمله از سفارت یکی از متحدان امریکا تماس تلفنی داشتم. شخص موردنظر گفت که «هر چه که خواستید، میتوانید روی ما حساب کنید». «اما حالا ما از توافقهای پاریس و برجام خارج شدیم و برای تمام جهان تعرفه وضع میکنیم. بعید میدانم که دیگر چنین تماسها (و حمایتهایی) داشته باشیم.»
شدت از میان رفتن نفوذ ایالات متحده در امریکای لاتین بسیار زیاد است. ویلیام براونفیلد معاون وزیر خارجه که به عنوان سفیر امریکا در کلمبیا و ونزوئلا کار میکرد، تصمیم گرفت که پستش را ترک کند و فوریه نیز تام شانون دیپلمات ارشد که سابقه چند دهه فعالیت در بخش ونزوئلا را داشت، استعفا داد. جفری دلورنتیس که 2016 به عنوان سفیر احتمالی امریکا در کوبا پس از نیم قرن معرفی شده بود نیز وزارت خارجه را ترک کرد. یکی از همکاران فیلی توضیح میدهد که سطح ناامیدی در وزارت خارجه و دیپلماتهای امریکایی بسیار وصفناشدنی است. او میگوید: «هیچگاه در زندگیام چنین چیزی ندیده بودم.»
ماه مارس روبرتا جانسون پس از یک دهه فعالیت در وزارت خارجه از کارش استعفا کرد. جانسون در سال 2015 به عنوان سفیر امریکا در مکزیک انتخاب شده بود. جانسون در استعفانامه دلایل خود را برای این کار توضیح نداده اما به نیویورکر گفته تنها چیزی که برای دولت ترامپ اهمیت دارد منافع یک طرفه است.
فیلی میگوید: «دونالد ترامپ مرد ضعیفی است، بسیار ضعیفتر از تمام روسایجمهوری که تاکنون به آنها خدمت کردهام. جهان به اندازه کافی ناپایدار و پیچیده است و رییسجمهوری امریکا نباید باعث هرج و مرج بیشتر شود. اما من نمیخواهم درباره یک خائن اظهارنظر کنم. چون خیانت مساله کوچکی نیست.»