امام نظام سلطه را به لرزه در آورد
یک فعال سیاسی اصولگرا معتقد است: امروز دشمن با تمام توان تلاش میکند تا از میزان تاثیرگذاری امام بکاهد و تبلیغاتی وارونه کند. به نحوی که عوامل وابسته خود در ایران را تبلیغ و چهره امام را تخریب و مخدوش میکند.
پایگاه خبری جماران در آستانه بیست و نهمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(س)، سراغ عباس سلیمی نمین تاریخ نگار و یکی از تحلیلگران سیاسی اصولگرا رفته است و دیدگاههای وی را درباره امامخمینی (س)، ابعاد مختلف شخصیتی ایشان و چگونگی مقابله با تحریف اندیشههای بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران جویا شده است.
سلیمی نمین در پاسخ به این پرسش که آیا در راستای شناخت بیشتر حضرت امام پس از این همه سال، نگاهی جامع و بدون سانسور به شخصیت حضرت امام در جامعه وجود دارد؟ گفت: شناخت امام باتوجه به سیرهیی که از ایشان قبل و بعد از انقلاب در مکتوبات و آثاری که از ایشان به صورت منظوم باقی مانده، کاری دشوار نیست. امام با روشی کار خود را در عرصه مبارزه با بیگانگان مسلط بر ایران و استبدادی که آنها از آن حمایت میکردند، شروع کرد، که ممتاز بود. از این رو، نسبت به سایر رهبران سیاسی که آنها نیز دارای مشی و سیرهیی مستقل بودند، بسیار درخشید. به نحوی که سایر رهبران نیز ناچار شدند تا خود را به امام عرضه کرده و در کنار ایشان، موقعیتی برای خود در جامعه پیدا کنند.
بی تردید آنها نیز در عرض امام حرکت کرده بودند و اگر نگوییم موقعیت بهتری از امام داشتند، قطعاً در شرایط بدتری نبودند. امام بیشترین فشار را از سلطه بیگانگان و استبداد دریافت کردند؛ به نحوی که حکم اعدام دریافت کردند. در حالی که ما برای هیچکدام از رهبران سیاسی آن مقطع، چنین میزان از عقوبت را شاهد نیستیم.
اگر جانفشانی ملت و علما نبود، قطعا امریکاییها مصر بودند که امام اعدام شود. اما خروش ملت باعث شد که آنها به این نتیجه برسند که هزینه اعدام برایشان بسیار زیاد است و طبعاً به تبعید ایشان رضایت دادند. بنابراین، امام به گونهیی عمل کرده بود که نظام سلطه و استبداد را کاملا به لرزه درآورد و ضرباتی جدی به آن وارد ساخت. به همین دلیل هم بود که چنین عقوبتی را برای ایشان در نظر گرفته بودند.
رژیم گذشته، برای هیچکدام از رهبران سیاسی چنین مجازاتی را در نظر نگرفته بود. به عنوان نمونه، حداکثر مجازاتی که برای دکتر مصدق در نظر گرفته شد، سه سال زندان و تبعید در محل اقامتش بود. برخی رهبران دیگر نیز چندماهی متحمل حبس شده بودند. اما امام صادقانه در سختترین شرایط مبارزاتی که هزینه مبارزه نیز بالا رفته بود، ملت را رها نکرد. بدین معنا که هرگز شرایط سخت مبارزه، او را به سوی رها کردن ملت سوق نداد.
در هیچ شرایطی، پایبندی امام به عهدش سست نشد. همین نیز باعث شد تا روز به روز گرایش تودهها و تمامی سلایق به امام بیشتر شود. با آنکه نسل جوان امروز آن شرایط را درک نکرده، اما میتواند از طریق تصاویر و برخی اعترافات سران احزاب یا عملکردهایشان، به این مطلب دست پیدا کنند. وقتی تمامی سران احزاب سیاسی به پاریس رفتند و با امام بیعت کردند، نه به دلیل آن بود که ایشان را قبول داشتند، زیرا عملکردهای بعدی آنها، آنچنان با امام همخوانی نداشت.
بلکه علت پذیرفتن مبانی و اصول امام از سوی آنها این بود که راه دیگری برای موقعیت پیداکردن در جامعه نداشتند. بیتردید اگر مشی، دیدگاهها و سابقه مبارزاتی آنها به تنهایی کفایت میکرد، راه خود را میرفتند و مردم را تشویق به پیروی از منویات سیاسی خود میکردند. پس جوانان امروز میتوانند به راحتی دریابند، که امام از طریق یک صداقت فوقالعاده سیاسی، توانست در میان مردم جایگاه پیدا کند. بدون شک تمامی رهبران سیاسی دیگر که دیدگاهشان تقاوتی فاحش با امام داشت، معترف بودند که هیچ جایگاهی در جامعه ندارند. به همین دلیل است که این راه را در پیش گرفتند.
در تاریخ مشاهده میکنیم که امام با چه استقبال عظیمی وارد ایران میشوند و بعد از 10 سال مدیریت کلان در کشور، چگونه از سوی تودههای ملت بدرقه میشوند. هرچند این قیاس مع الفارق است، اما زمانی که پهلوی اول درگذشت، آنقدر فضا علیه رضاخان در کشور سنگین بود که جسد وی را چندین سال در مصر نگه داشتند تا ملت نسبت به او دچار فراموشی شود و از نفرت عمومی نسبت به وی کاسته شود. از این رو، بعد از 6سال وی را وارد ایران کردند.
پهلوی دوم نیز برای آنکه بتواند فضای شکل گرفته علیه پدرش را تعدیل کند، از سال 1320 الی 1324 دادگاههایی تشکیل داد که هدفش رسیدگی به شکایات کسانی بود که یا از جانب رضاخان مورد لطمه قرار گرفته بودند و اموالشان مصادره شده بود؛ یا پرداخت خسارت به بازماندگان کسانی که توسط رضاخان اعدام شده بودند را در دستور کار خود داشت. این اقدامات نیز تنها به این دلیل بود که از التهابات جامعه نسبت به رضاخان بکاهند. اما امام به دلیل صداقتی که داشت، در اوج به ایران آمد و در اوج هم رفت. بنابراین، شناخت ایشان چه به لحاظ تحلیلی و چه به لحاظ عمومی، کاری دشوار نیست.
لذا میتوان با الگو قرار دادن امام در عرصه عمل، آرمانها و مبانی این ملت را پیاده کرد. بنابراین امام همچنان چهرهیی تاثیرگذار در تاریخ جهان باقی خواهد ماند. ایشان میتواند برای آیندگان نیز الهام بخش باشد. از این رو، قدرتهای استعماری، کینههای زیادی از امام دارند. من این کینه را در کتاب آخرین رییس موساد در ایران مشاهده کردم.
امام درخشید؛ اما بسیاری از کسانی که امروز، غرب برای درخشیدن آنها تلاش میکند، همچون کفی به روی دریا یا مشابه موجهایی ناپایدار هستند. شخصیت امام قویتر از این است که سهلطلبی جناحهای داخلی یا دشمنی دشمنان قسم خوردهاش، بتواند چهرهیی مخدوش از ایشان بسازد.