مشکل انرژی ایران چیست؟
محمود خاقانی کارشناس بینالمللی انرژی
بنا بر برخی گزارشها در آمار سالانه شرکت بیپی که در ماه آینده میلادی منتشر خواهد شد از میزان ذخایر گاز طبیعی ایران به عنوان بزرگترین و نخستین نام برده شده است. بنابراین، این نکته مورد توجه قرارداده میشود که جمهوری اسلامی ایران دارای بزرگترین ذخایر گاز طبیعی در جهان هست.
تغییر ساختار شرکتهای چند ملیتی برای کاهش هزینه تولید:
شرکتهای چند ملیتی نفتی مانند Shell, ExxonMobil, Total و... به سرعت در ساختار خود تجدیدنظر و جایگاه ویژهیی به «گازی طبیعی» اختصاص میدهند. از سوی دیگر شرکتهای مهم تولید برق اروپایی مانندEon,RWE,Enell,EDF,GDF-Sues درگیر مذاکرات برای مشارکت در تولید و انتقال گاز طبیعی شدهاند و در احداث خطوط لوله گاز و خرید گاز طبیعی مایع (LNG) با کشورهای عمده صادرکننده گاز در حال مذاکره هستند. بنابراین با توجه به عقبنشینی صنعت تولید برق اتمی (به ویژه در آلمان) و ضرورت کاهش گازهای گلخانهیی (COP 21 پاریس) تولید برق توسط نیروگاههای گازی در حال توسعه هستند.
ضرورت جلب و جذب سرمایهگذاری در صنعت تولید و توزیع گاز طبیعی ایران:
سوال این است که تریلیونها یورو یا دلار سرمایهگذاری مورد نیاز در تولید و انتقال گاز به بازار مصرف از کجا تامین خواهد شد؟ در دولت هفتم و هشتم، اتحادیه اروپا برای تامین امینت عرضه گاز به بازار اروپا با وزارت نفت جمهوری اسلامی ایران یادداشت تفاهمی امضا کرد که بر اساس آن «مرکز مطالعات همکاریهای انرژی ایران و اروپا» در محل موسسه مطالعات بینالمللی انرژی (وابسته به وزارت نفت) تاسیس شد. در چارچوب دیپلماسی انرژی آن زمان ایران و طبق توافق به عمل آمده با اتحادیه اروپا طرف ایرانی سختافزار مرکز مذکور را فراهم آورد و قرار بود که برای تهیه نرمافزار مرکز یاد شده اتحادیه اروپا حدود 2میلیون یورو تامین مالی کند. مرکز مذکور بهطور رسمی با حضور مدیران ارشد ذیربط اتحادیه اروپا در تهران توسط وزیر نفت وقت در آن زمان (مهندس زنگنه) افتتاح شد. اما متاسفانه اتحادیه اروپا به امضا و توافقی که به عمل آورده بود، پایبند نماند و مبلغ مورد نظر را اختصاص نداد. اما یادداشت تفاهم امضا شده هم ابطال نشد و هنوز میتواند فعال شود. در هر حال اروپا قبول داشت و هنوز دارد که بدون گاز ایران تامین امنیت عرضه گاز طبیعی به بازار اروپا میسر نخواهد بود.
گاز تولیدی از سنگ گاز (Shale Gas):
تکنولوژی جدید حفاری موسوم به FRACKING برای شکستن سنگهای رسی «Shale» در چاههای عمیق گازی در امریکا تولید گاز طبیعی و نفت خام در امریکا را بهطور چشمگیری افزایش داد و امریکا امروز به عنوان یک صادرکننده گاز طبیعی مایع و نفت خام خود را در بازار بینالمللی انرژی مطرح کرده است. اما به کارگیری این تکنولوژی جدید حفاری در اروپا صدمات زیست محیطی و مشکلات عدیدهیی به همراه داشت و مردم را متوجه خطرات آتی کرد. در نتیجه در آلمان و فرانسه ممنوع ودر انگلیس و سایر کشورهای اروپایی فعلا متوقف شد. در نتیجه جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری که بزرگترین ذخایر گاز طبیعی را دارد مجددا مورد توجه قرار گرفت و برای زیر فشار گذاشتن و جلوگیری از همکاری اروپا و سایر کشورها با ایران و به شکست کشاندن برجام در چارچوب یک اتحاد سهجانبه با همکاری برخی در ایران خانواده آل سعود (تامینکننده مالی)، اسراییل (تعریفکننده تبلیغات ایران هراسی) و امریکا (سیاستهای تحریم «شدیدترین») تلاش قابل توجهی برای منزوی کردن ایران را شروع و حملات تبلیغی جدیدی را آغاز کردهاند.
دورنمای سرمایهگذاری در صنعت نفت و گاز؟ پاتک ایران؟
در صنعت نفت و گاز برنامهریزی، سرمایهگذاری و اتخاذ تصمیم برای طراحی و اجرا یک طرح بالادستی یا پاییندستی و به تولید رساندن طرحها 5یا 10سال یا بیشتر طول میکشد. به همین دلیل همواره دورنمای تصمیمسازی و تصمیمگیری در صنایع نفت و گاز بلندمدت است.
در واقع چنانچه برنامه هایی که در زمان دولت های قبل از دولت نهم و دهم برای پارس جنوبی و تولید نفت و گاز در دریای خزر طراحی شده بودند، اجرایی و عملی میشدند و در دولت نهم و دهم دستخوش تغییر مدیریتها و سلیقهیی عمل کردن نمیشدند، جمهوری اسلامی ایران امروز یکی از صادرکنندگان عمده گاز طبیعی مایع (LNG) در جهان محسوب میشد و در حوزه دریای خزر نیز تولید نفت و گاز از چند سال پیش و در زمانی که اقتصاد تولید آن توجیه داشت، شروع شده بود. اما حالا چه باید کرد؟
بهطور کلی مصرفکنندگان انرژی به ویژه برای تولید برق نگران تامین امنیت نفت خام نیستند ولی نگران تامین امنیت گاز طبیعی هستند. روسیه با توجه دقیق به این موضوع از چند سال پیش «دیپلماسی انرژی گاز» را در سیاست خارجیاش تعریف کرد و توانست موفقیتهای مهمی نیز در روابط خارجیاش با اروپا به دست آورد. البته همانطور که همگان میدانند از زمان فروپاشی شوروی سابق در چارچوب سیاستهای برون مرزی وزارت نفت جمهوری اسلامی ایران «دیپلماسی انرژی» تعریف شده بود و به همین دلیل در اجلاسهای اوپک و مجمع کشورهای صادرکننده گاز (GECF) بانضمام سرمایهگذاریها و معاملات معاوضه (Swap) نفت خام و طرحهای اکتشاف و تولید در حوزه دریای خزر؛ اقدامات و پیگیریهای مرتبط با دیپلماسی انرژی نفت و گاز مثبت ارزیابی میشد که خوشبختانه در دولت یازدهم به خوبی مورد توجه قرار داشت و پیگیری شد و در دولت دوازدهم هنوز باید منتظر تداوم و اعلام برنامههای مناسب باشیم. در برنامه ششم توسعه نیز موضوع محور قرار گرفتن ایران برای تبدیل گاز به برق و صادرات برق به بازارهای مورد نظر نظیر اروپا و کشورهای همسایه و نیز تعریف کریدور شبکه انرژی شمال به جنوب برای صادرات برق حوزه آسیای مرکزی، دریای خزر و قفقاز از مسیر جمهوری اسلامی ایران به بازارهایی نظیر عراق، سوریه و جنوب خلیجفارس مطرح است.
اقتصاد انرژی و اهمیت آن:
پیشنهاد پیوستن کشورهای تولیدکننده و صادرکننده انرژی به سازمان کشورهای مصرفکننده انرژی از دیرزمان مطرح است، در واقع نمیتوان تامین امنیت نفت را مجزا از تامین امنیت گاز؛ بهینه مصرف کردن انرژی و تولید برق از انرژیهای فسیلی (تبدیل گاز به برق) در برنامهریزیها مدنظر قرارداد.
روش جدید برای حل مساله نفت، گاز و دلار:
مبتکران طرح شبکه انرژی خزر (موسسه پژوهش در مدیریت و برنامهریزی انرژی – دانشگاه تهران، موسسه آموزشی و پژوهشی اتاق بازرگانی ایران و یک شرکت اروپایی – پترواسکاتلند) این نکته را مورد توجه قرار داده و میدهند که همواره بین قیمت گاز و قیمت نفت به ویژه در مواردی که نفت خام و نفت کوره سنگین برای تولید برق مورد توجه هستند، رابطه نزدیکی برقرار بوده و هست. بهطور مثال قرارداد خرید گاز طبیعی اروپا از شرکت گازپروم از زمان قبل از فروپاشی شوروی سابق تاکنون به قیمت نفت مرتبط هست.
بهره بانکی دلار هنوز در سطحی قرار دارد که صاحبان سرمایه که برای حفظ قدرت خرید دلار مایلند هر نوع کالایی را بخرند و مالک شوند، به تبلیغات بانکی برای سپردهگذاری نقدی مردم در بانکهای سرمایهگذاری برای سرمایهگذاری بانکها در صنایع نفت و گاز توجه میکنند. مناسبت دارد همین روش نیز در ایران مدنظر قرار داده شود. از سال 2005 تولیدکنندگان نفت از طریق اجاره مالی نفت
(FINANCIAL OIL LEASING) به منابع مالی مورد نظرشان دسترسی پیدا کردند و هنوز هم دارند. در واقع صاحبان مخازن تولید انرژی از طریق نفت و گازی که بابت آن پولی پرداخت نکردهاند و در اعماق زمین ذخیره شده است به منابع پولی و مالی مورد نیازشان دسترسی پیدا میکنند. به عبارتی دیگر تولیدکنندگان نفت و گاز دلارهای صاحبان سرمایه را بدون بهره وام میگیرند و صاحبان دلارها با پولشان در عوض از تولیدکننده، نفت و گاز را به صورت وام یا اجاره دریافت کرده است. بنابراین از طریق این روش صاحبان دلار این آرامش فکری را دارند که در صورت سقوط ارزش دلار و کاهش قدرت خرید دلار ارزش سرمایه آنها به صورت نفت و گاز حفظ خواهد شد.
2 حالت همواره در بازار کالا تجربه شده است:
بازار متعلق به فروشندگان: تقاضا بیشتر از عرضه است و در نتیجه قیمت آن قدر بالا میرود تا اینکه تقاضا کم میشود.
بازار متعلق به خریداران: عرضه بیشتر از تقاضاست. در نتیجه تولید صرف نمیکند و قیمت آن قدر کاهش پیدا میکند که تولید از بازار خارج میشود.
با توجه به دو حالت فوق مبتکران طرح شبکه انرژی خزر یادآوری میکنند که در اوایل سال 2009 قیمت نفت خام در بازار تا سطح بین هفتاد تا هشتاد دلار بالا رفت. عربستانسعودی اعلام کرد که قیمت بازار در این سطح قیمت مناسبی است و امریکا هم با عربستانسعودی در این زمینه توافق داشت. اما با شروع نهضتهای هشیاری و بیداری اسلامی اعراب برای به دست گرفتن سرنوشتشان و سقوط حکومتهای دیکتاتوری به ویژه از زمانی که تولید نفت لیبی از بازار بینالمللی اروپا خارج شد، شایعهسازان و بازاربازان و بازارسازان مشهور به سفتهبازان نقشی را که در سال 2008 در بازارهای بینالمللی انرژی داشتند، مجددا احیا کردند و با ایجاد ترس و نگرانی از آینده تامین امنیت عرضه نفت خام قیمتها را بالا بردند. متعاقبا در سالهای اخیر قیمتها را پایین آوردند و در سطح پایین نگه داشتند. در حال حاضر ترامپ از عربستان خواسته است که تولید را بالا ببرند تا قیمتها را کنترل کنند. اما باید منتظر بود که قیمتها کاهش پیدا خواهند کرد، اگرچه هنوز مشخص نیست که در چه قیمتی تقاضا برای نفت خام کاهش پیدا خواهد کرد. اما اتفاقی که توجه همگان را در بازارهای بینالمللی انرژی جلب کرده است، اصرار خریداران گاز طبیعی و ضرورت قطع ارتباط تاریخی قیمت نفت خام و گاز طبیعی است.
مشتریان اروپایی شرکت گازپروم روسیه که به منابع جایگزین خرید گاز از شرکت گازپروم روسیه نظیر خرید گاز طبیعی مایع (LNG) دسترسی دارند، برای تغییر قیمت خرید گاز و قطع رابطه آن با قیمت نفت خام که به نظر آنان گران است، اهتمام میورزند. بدیهی است که این تقاضای خریداران گاز طبیعی با مخالفت تولیدکنندگان و فروشندگان گاز طبیعی نظیر گازپروم و بقیه روبهرو باشد. اما در زمان حاضر با ورود امریکا به بازار عرضه گاز طبیعی مایع و اصرار امریکا به اروپا برای کاهش وابستگی به روسیه و چشم بستن برای واردات گاز از ایران و نیز اختلافات اقتصادی که در اجلاس اخیر سران هفت کشور تجربه شد باید منتظر بود و دید که بازار در چه مسیری حرکت میکند. بسیاری معتقدند که تبدیل گاز به برق و صادرات برق از ایران و منطقه خزر بهترین روش خواهد بود.
پولی شدن بازار انرژی؟
روش جاری جلب و جذب برای ورود و خروج پول در بازارهای سرمایه موجب پولی شدن بازار بدون توجه و دقت به واقعیتهای پایهیی و اصولی عرضه و تقاضا برای نفت و گاز شده و خواهد شد. روش جاری در بازار برای جلب و جذب سرمایه موجب ایجاد نوسانات قیمت و در نتیجه شرایط نامطمئن برای سرمایهگذار به ویژه برای توسعه و احداث بخشهای زیربنایی صنعت نفت و گاز شده است. در این میان فقط واسطهها و دلالان فعال در بازار نفت و گاز، سودهای کلانی نصیبشان میشود. بنابراین بازار نفت و گاز نیازمند شفافسازی، انعطافپذیری و پایدار بودن است. در قرن 21 تولیدکننده نفت وگاز نیازمند امنیت تقاضا و جلب و جذب سرمایه در احداث زیربناها و مصرفکننده نفت و گاز نیازمند تامین امنیت عرضه برای تجارت (خرید و فروش) نفت و گاز هستند. بنابراین باید شرایط جدیدی را توافق کنند.
شرایط جدید تجارت نفت و گاز
قطع ارتباط قیمت نفت و دلار:
تولیدکنندگان و مصرفکنندگان نفت و گاز چنانچه درباره قطع قیمت نفت خام با دلار امریکا و متعاقبا قطع ارتباط قیمت گاز با نفت توافق کنند، جلو بروز اختلاف در مذاکرات قرارداد خرید و فروش نظیر آنچه در مذاکرات اخیر برخی صادرکنندگان گاز طبیعی با مصرفکنندگان تجربه شد را خواهند گرفت.
ضرورت جلب و جذب تریلیونها دلار سرمایهگذاری برای صنعت تولید و انتقال گاز به عنوان سوختی که میتواند دوست محیط زیست باشد، این نکته را مورد توجه قرار میدهد که این حجم لازم پول و سرمایه را نظام پولی و اقتصادی فعلی که وابسته به دلار و مشکلات دلار هست و کاراییاش را به کلی از دست داده است، نمیتواند تامین کند. در واقع باید بپذیریم که نمیتوان مشکلات قرن 21 را با راهحلهای قرن بیستم حل و فصل کرد.
اتاق پایاپای تسویه گازی:
راهحل قرن 21 تشکیل اتحادیه تسویه گازGas Clearing Union-GCU است.در صورت تشکیل اتحادیه تسویه گاز GCU شاهد خواهیم بود که با سازمانهای عریض و طویل و غیرپاسخگو بینالمللی فعلی کاملا تفاوت خواهد داشت، زیرا این سازمان بینالمللی جدید به سادگی در برگیرنده توافق همگانی میان مصرف کنند گان مثلا اعضاINTERNATIONAL EMISSIONS TRADING ASSQCIATIAN-IETA و تولیدکنندگان، مجمع کشورهای صادرکننده گازGECF خواهد بود و تمام آنها عضو اتحادیه تسویه گازGCU خواهند شد.
در این اتحادیه قراردادها و معاملات گاز پیگیری و ثبت خواهند شد و شماره ثبتی تحت عنوان تسویه گاز به آنها تعلق خواهد یافت که توسط یکسوم شخص بیطرف امانتدار به عنوان قیم (Custodian) نگهداری خواهد شد و سیاستگذاریهای بازار گاز نیز توسط پیمانکاران توسعه، مدیریت و عملیاتی خواهند شد. در این راستا جمهوری اسلامی ایران میتواند دست به یک انقلاب در صنعت انرژی بزند و در چارچوب برنامه ششم توسعه بورس بینالمللی نفت ایران که در جزیره کیش پس از مطالعه در دولت هفتم و هشتم تاسیس شد و فعال نیست را به این منظور فعال کند و با تبدیل گاز به برق و شبکه انرژی خزر یک تکنولوژی نوین (سکه گازی یا سکه انرژی) را تعریف کند که ارزی مجازی نخواهد بود و پشتوانه واقعی دارد.
اجرای قرارداد در برگیرنده یک طرف قرارداد متمرکز (Central Counter Party-CCP) که تمام خطر بازار در یکجا جمع شود نخواهند بود، بلکه توسط یک ضمانت دوجانبه توافق و مورد حمایت قرار خواهد گرفت که میتوان یک چارچوب اعتماد
(a trust framework) نام داشته باشد.
بر اساس این روش جدید:
الف: ارزیابی را تامینکنندگان مالی یا ضمانت کنندگان که در مجموعه سازمان، تشکیلات و... قیم (Custodian) عضویت دارند، انجام خواهند داد.
ب: دقت در اجرای مقررات بهطور مثال محدودیتها، تعلیق یا فسخ حق ثبت معامله در بازار گاز توسط اتحادیه پایاپای تسویه گازGCU
ج: ضربالمثلی است که میگوید تابش نور آفتاب بهترین ضدعفونیکننده است در این روش جدید نیز شفافسازی بازار گاز (در نتیجه برق) را تجربه خواهیم کرد.
تولیدکنندگان گاز طبیعی عضو اتحادیه پایاپای تسویه گازGCU از مدیران اتحادیه مذکور درخواست میکنند که اوراق اعتباری بدون سررسید به صورت واحدهای سهام گازی Gas Units را ایجاد و صادر کنند که قابل مبادله برای پرداخت به صورت مقدار گاز ثابت و استاندارد- معادل انرژی - باشد.
واحدهای سهام مورد نظر رقمی در برگیرنده حجم استاندارد گاز یعنی مترمکعب نخواهند داشت. بلکه به صورت استاندارد انرژی نظیر یک میلیون بیتییو 1MMBtu خواهد بود که تولیدکنندگان گاز طبیعی آن را قبول میکنند و گاز طبیعی را به صورت فیزیکی به مصرفکنندگان عضو اتحادیه پایاپای تسویه گازGCU به هر قیمتی - به دلار یا هر چه طرفین توافق کنند- میفروشند و خریدار گاز واحدهای سهام گازی –Gas Units- را به عنوان ثمن معامله به فروشنده تحویل مینماید. این روش قیمت برق را هم تعیین میکند.
نتیجه این روش کار وام گازی- GAS LOAN- خوانده میشود. برای تولید برق هم همینطور.
کنسرسیومی که توسط بورس تهران تشکیل شد و بازار بورس بینالمللی نفت ایران در جزیره کیش را مطالعه و ساختار آن را تعریف کرد در این راستا میتواند مجددا فعال شود. بسیاری از کارشناسان انرژی با توجه به پیشنهاد دبیرکل سابق سازمان همکاری اقتصادی - اکو معتقدند که در این شرایط خاص میتوان تاسیس سازمان همکاریهای اقتصادی کشورهای صادرکننده و واردکننده پترولیومEconomic Cooperation Organization of Petroleum Exporting & Importing Countries –ECOPEIC به ابتکار سازمان همکاری اقتصادی اکو که چهار کشور عضو سازمان مذکور از جمله کشورهای ساحلی دریای خزر هستند را بهطور جدی پیگیری کرد و در چارچوب آن سازمان اتحادیه پایاپای تسویه گازGCU را برای شبکه انرژی دریای خزر- اکو و تعریف ارز جدید سکه گازی یا سکه انرژی را تعریف کرد.
نتیجهگیری:
دولت ترامپ قصد دارد به هرطریق ممکن جلو رشد اقتصادی و افزایش توان و ظرفیت تولید نفت وگاز ایران گرفته شود، زیرا از یک سو با جلوگیری از توان و افزایش ظرفیت تولید نفت وگاز در ایران موجب ادامه مشکلات اقتصادی فعلی ایران هست و متحدان داخلی امریکا در ایران که با بازارسازیهای مجازی و بالا و پایین بردن نرخ دلا و سکه طلا برنامههای اقتصادی دولت را متزلزل میکنند، قدرت را در دست خواهند گرفت و از سوی دیگر متحدان امریکا در منطقه و صنعت نفت و گاز امریکا از منزوی کردن نظام جمهوری اسلامی ایران منتفع خواهند شد. در شرایط فعلی بازار بینالمللی نفت و گاز طبیعی (تبدیل گاز به برق) احداث خطوط لوله انتقال نفت و گازحوزه دریای خزر از هر مسیر غیر از مسیر جمهوری اسلامی ایران یا احداث تاسیسات و کارخانههای تبدیل گاز به گاز مایع (LNG) و... از نظر اقتصادی بودن مورد سوال هستند، اما توافق با ایران و مشارکت با صنعت نفت و انرژی ایران از طریق آورده تکنولوژی برای تبدیل حاملهای اولیه انرژی به انرژی برق در شرایطی که آلودگی هوا موضوع مطرح روز است و استفاده از برق در شبکه حمل و نقل عمومی و سرمایهگذاری در این صنعت از نظر اقتصادی توجیه دارد.
کارشناسان معتقدند که در صورت توجه به ایجاد شبکه انرژی خزر و محور قرار گرفتن ایران نه فقط نفت و گاز منطقه میتوانند به برق تبدیل شوند و از طریق شبکه بسیار موثر اچویدیسی (HVDC) خطوط انتقال برق مستقیم با ولتاژ بالا - انتقال یابند بلکه شرایط برای تولید هرگونه انرژی بادی، خورشیدی (تجدید پذیر) و غیره نیز مهیا خواهد بود تا برای برق تولید شده از انرژیهای تجدیدپذیر از همین شبکه انتقال یابند. تعریف اینگونه طرحها مورد حمایت بانک جهانی نیز هست و در ایران نیز ماده ۱۲ قانون رفع موانع تولید رقابتپذیر و ارتقای نظام مالی کشور پتانسیلهای بالایی به منظور تعریف طرحهای ملی در این حوزه و جلب و جذب سرمایههای داخلی و خارجی فراهم آورده است.
درکارگاهی (سیام خردادماه از ساعت 9 الی 11 صبح) در دوازدهمین همایش بینالمللی انرژی 29و30 خردادماه 97 – تهران توسط مبتکران طرح شبکه انرژی خزر http://irannec.com/Home.aspx مطرح خواهد شد:
1- با همکاری شرکاء بالقوه اقتصادی ایران میتواند زیرساختهای فنی و تجاری لازم برای تبدیل حاملهای اولیه انرژی (گاز طبیعی) به برق با قیمتی که مصرفکننده توان پرداخت بهای آن را داشته باشد و در تولید و انتقال برق نیز سهامدار باشد را فراهم و نقش ویژهیی ایفا کند (توجه به برنامه ششم توسعه کشور). مصرفکننده ایرانی نیز به جای دریافت یارانه نقدی با سرمایهگذاری این یارانهها در اینگونه پروژهها سود سهام انرژی یا سکه گازی و سکه انرژی دریافت خواهند کرد که میتوانند برای خرید انرژی مورد نیازشان در زمان آینده به تولیدکننده انرژی بازپرداخت کنند (یادآوری – انرژی ارز خارجی است و طلا نیز محسوب هست). طبیعی است که قبول این نظریه موجب خواهد شد که میلیاردها دلار پول نقد و سکه طلا که در متکا و تشک مردم در خانهها نگهداری میشوند برای سرمایهگذاری در صنعت نفت و گاز و برق (صنایع پاییندستی صنعت انرژی) به کار گرفته شوند. این نکته هم مهم است که بدانیم برق را به راحتی در مسیر صادرات به مصرفکننده غیرایرانی نمیتوان تحریم کرد درحالی که گاز و نفت را میتوان تحریم کرد.
2- وزارت نفت و وزارت نیرو باید لایحههای لازم برای تقدیم به مجلس شورای اسلامی برای تبدیل به قانون و مقررات تازهیی برای تجارت انرژی را پس از مطالعات مشترک تعریف کنند. این قوانین و مقررات تازه تامین امنیت عرضه انرژی برای مصرفکننده و تامین امنیت تقاضا برای تولیدکننده را در داخل و خارج از کشور تضمین خواهد کرد.
3- این بحث مطرح است که چگونه همکاری مردم برای حل مشکل کمبود آب و برق جلب شود؟ تجربه اخیر آفریقایجنوبی را باید مدنظر قرارداد، زیرا فقط تعریف مکانیسمهای بهنیه /کاهش مصرف همانطور که در کیپتاون آفریقایجنوبی جواب داد، کارساز خواهد بود. در طول برگزاری دوازدهمین همایش بینالمللی انرژی در تهران با مشارکت شرکتهای خصوصی و نمایندگان مجلس در کارگاه مورد نظر میتوان درباره ضرورت ایجاد اتاق تسویه پایاپای گاز GCU یا درصورت تبدیل گاز به برق اتاق تسویه پایاپای انرژی EnergyClear و آشناسازی افکار عمومی با تکنولوژیهای نوین مالی انرژی
- energy fintech – به شرح ذیل:
انرژی فراهم آورنده خدمات است و نه یک کالا – مثال در این باره معاوضه نفت وگاز در حوزه دریای خزر و معاوضه گاز با برق با جمهوری ارمنستان و...
سکه انرژی (در صورت تبدیل گاز به برق) و سکه گاز (در صورت مدنظر قراردادن گاز بهطور مستقل). این نکته را توجه کنید که نوع پول چه ریال، چه دلار، چه یورو و غیره فقط یک قول هستند به این معنی که با ارائه آن کاغذ یا سکه به بانک مرکزی یا تولیدکننده و عرضهکننده آن ارز معادل آن چیزی که به عنوان استاندارد پشتوانه قرار دادهاند را میدهند. بنابراین تولیدکننده سکه گاز میتواند وزارت نفت و سکه انرژی میتواند وزارت نیرو با نظارت بانک مرکزی و امکان مبادله از طریق اتاق پایاپای تسویه گاز یا اتاق پایاپای تسویه انرژی مورد نظر باشد.
این موضوع میتواند توسط مبتکران طرح شبکه انرژی خزر با حمایت وزارت نیرو و وزارت نفت مطالعه شود و پیشنهاد برای این مطالعه قبلا توسط موسسه پژوهش در مدیریت و برنامهریزی انرژی دانشگاه تهران در دولت یازدهم به وزارت نیرو داده شده است.
چنانچه این نظریه قبول شود و به اجرا درآید و موفق شویم تحولی در بازار انرژی داخلی و برون مرزی ایجاد خواهد شد. در واقع بازار خردهفروشی و عمدهفروشی انرژی دستخوش دگرگونی خواهند شد. ما میتوانیم بازار عمدهفروشی انرژی را از نگاه به انرژی به عنوان یک کالا و فروش یک کالا تغییر بدهیم و به انرژی به عنوان فراهم آورنده خدمات (از سرچاه نفت و گاز تا پریز برق در دیوار) نگاه کنند و به جای فروش انرژی آن را عرضه کنند. بدیهی است این تغییر نگاه دانش بسیار بالایی از بازار، صنایع، روشهای حقوقی مبتکرانه برای تبدیل انرژی به جای اینکه به عنوان یک کالا فروخته شود به عنوان فراهم آورنده خدمات نظیر سیانجی که اتومبیل را به حرکت در میآورد، برق (قطار برقی و غیره جابهجایی مسافر و بار، راهاندازی پمپ و موتور و غیره) عرضه شود. در واقع تولیدکننده انرژی به جای فروش انرژی با عرضه انرژی فراهم آورنده خدمات میشود و انرژی را با ارزش افزوده و بهطور مشارکت با مصرفکننده در ارائه خدمات به بازار عرضه میکند.
خب چنانچه موفق شویم به جای دور زدن تحریمها یک واحد جدید برای تجارت انرژی جایگزین دلار و یورو و غیره میکنیم. به این معنی که واحد تجارت انواع انرژی میزان ارزش حرارتی آنها خواهد بود: مثلا بیتی یو به این ترتیب با بالا و پایین رفتن نرخ برابری ارزها قیمت انرژی دچار نوسانات نخواهد شد. البته همانطور که در بالا مورد تاکید قرار گرفت، این موضوع پس از مطالعه و نهایی شدن گزارش پژوهش مورد نظر بهتر قابل فهم خواهد بود.
یک نظریه غلطی در جامعه مطرح است که یک ارز باید کمیاب و دسترسی به آن سخت باشد تا با ارزش شود. اما واقعیت این است که یک ارز باید قابل استفاده باشد تا ارزش گردش در اقتصاد را داشته باشد (مثلا ارزی که بشود با آن انرژی یا دارایی مثل زمین و خدمات و کالاهای مختلف خرید) با در نظر گرفتن این موضوع میتوانیم این بحث را مطرح کنیم که ارز تعریف شده بر مبنای انرژی میتواند برای خرید مایحتاج عمومی و در اقتصاد خرد وکلان کشور مورد استفاده قرار گیرد، زیرا یک ابزار اعتباری (نظیر ارز) هست.
نهایتا تبدیل گاز به برق و توسعه صنعت پاییندستی انرژی مشارکت در تولید با تکنولوژی را در صنعت پاییندستی انرژی کشور تشویق و میسر خواهد کرد.