دستمزد استعداد‌های ناب فوتبال

۱۳۹۷/۰۴/۰۷ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۲۴۴۶۵
دستمزد استعداد‌های ناب فوتبال

مترجم: مجید اعزازی|

منبع: vox

بررسی دستمزد در ورزش مقدمه‌یی برای درک بیشتر بازار کار و انگیزه‌های فردی است. در این مطلب نگاهی به دستمزد در ورزش فوتبال می‌اندازیم تا آن دسته از دستمزدهایی که بهره‌وری حاشیه‌یی را بازتاب می‌دهند، مشخص کنیم. بررسی‌های ما نشان می‌دهد بازیکنانی که از هر دو پای خود برای دریبل کردن، شوت زدن و تکل رفتن در بازی استفاده می‌کنند(بازیکن دو پا) حقوق و دستمزد زیادی دریافت می‌کنند.

ورزش‌ها مهم هستند. ورزش حرفه‌یی صنعتی بزرگ است. در سال 2004 ورزش ارزش افزوده‌یی معادل 407میلیارد پوند، رقمی برابر با 3.7درصد تولید ناخالص داخلی اتحادیه اروپا خلق کرد. ورزش‌ها و فعالیت‌های مرتبط با آن برای 15میلیون نفر ازجمله 5.4 درصد از نیروی کار اتحادیه اروپا اشتغال ایجاد می‌کند. موفقیت‌های ورزشی در سطح ملی حس رضایت‌مندی شهروندان از زندگی را ارتقا می‌دهد. از این رو شگفت‌انگیز نیست که اقتصاددانان معاصر توجه ویژه‌یی به این صنعت دارند. در برخی مواقع اقتصاددانان بازار کار به دلیل اینکه عملکرد تیم‌ها و بازیکنان به راحتی قابل مشاهده است، شیفته بررسی مناسبات حاکم بر ورزش‌های حرفه‌یی شده‌اند. منتقدان با این استدلال که ورزشکاران حرفه‌یی، کارگرانی غیرمعمول با ویژگی‌هایی غیرمعمول و دستمزدهایی غیرمعمول هستند، ارزش مطالعات این دسته از اقتصاددانان را زیر سوال می‌برند. این درحالی است که سنتی دیرین در تمرکز روی موارد غیرمعمول و «مفرط‌ها» برای افزایش درک ما از انگیزه‌ها وجود دارد. به عنوان نمونه ادبیات علم اقتصاد رفتاری که روی فعالیت‌های مجرمانه تمرکز می‌کند را در نظر بگیرید تا این سنت دیرین را بهتر درک کنید.

درحال حاضر این نگرانی عمومی وجود دارد که برخی کارکنان- عمدتا مدیران ارشد شرکت‌ها و بانک‌های بحران‌زده- پاداش‌های مالی بزرگی را بابت عملکرد ظاهرا بسیار ضعیف خود دریافت می‌کنند. این نگرانی به این معنی است که این مدیران ارشد با حقوق‌های نجومی به سادگی متناسب با ارزش بازارشان دستمزد دریافت می‌کنند. اما این بازار تلاش می‌کند که به مدیران پرداختی کمتری داشته باشد، مساله‌یی که می‌تواند به بی‌انگیزه شدن آنها برای تلاش بیشتر منجر شود.

این بحث برای افراد دارای دانش اقتصاد ورزش آشناست. برخی ورزش‌های حرفه‌یی در ایالات متحده امریکا به طور خاص فوتبال امریکایی و هاکی روی یخ، حقوق و دستمزد تیمی دارند که به طور سفت و سخت در قرارداد کار منعکس می‌شود. با وجود این هنوز به طور کامل اثر این قوانین و مقررات روی انگیزه‌ها و عملکرد فردی همچنین عملکرد تیمی مشخص نیست. در اروپا، قاره‌یی که سنتی دیرین در عدم مداخله در دستمزد ورزشکاران حرفه‌یی وجود دارد، درآمدها بسیار قابل توجه است. به ویژه بازیکنان حرفه‌یی فوتبال درآمدهای قابل توجهی کسب می‌کنند. اگرچه چنین درآمدهایی ناشی از تایید و حمایت مالی شرکت‌های بزرگ اقتصادی است اما همزمان به دلیل ماهیت شغل آنان نیز هست. اگر از حامیان مالی بپرسید که آیا بازیکنان تیم مورد حمایتشان شایسته درآمدی که دارند، هستند یا خیر، برخی خواهند گفت که هیچ‌کس لیاقت داشتن درآمدی بیشتر از سایر افراد جامعه نیست(این استدلال در مورد بانکی‌ها، تجار و افراد مشابه آنان رد شد) اما اغلب خواهند گفت که «بستگی به این دارد که عملکرد آنها در میدان بازی چگونه باشد».

واقعا چطور می‌توانیم بفهمیم آیا دستمزدی که بازیکنان فوتبال دریافت می‌کنند با بهره‌وری حاشیه‌یی آنها برابر است؟ احتمالا جزییات قابل توجهی از عملکرد آنها در زمین بازی می‌دانیم- اینکه چند تا پاس دادند، چند تا گل زدند، چقدر خوب ظاهر شدند و...- که آشکارا به ما در ارزیابی کمک می‌کند اما شاخص‌هایی بیش از این موارد را در اختیار داریم. یکی از متغیرهایی که یک استعداد ناب را تعریف می‌کند و تیم‌ها خیلی تمایل دارند بابت این استعداد پول پرداخت کنند، بازی با هر دو پاست.

 ارزش بازی با هر دو پا

بازیکن دوپا می‌تواند از هر دو پای خود به هنگام پاس دادن، تکل رفتن و شوت زدن استفاده کند. شگفت‌انگیز نیست که این تطبیق‌پذیری به‌ شدت به عملکرد بازیکن مرتبط است. افزون بر این، این استعداد تا حدی غیرمعمول است به گونه‌یی که یک ششم بازیکنان فوتبال در 5 لیگ برتر اروپا دوپا هستند. اگرچه این توانایی قابل آموزش دادن از سنین نوجوانی است اما به ندرت چنین آموزش‌هایی موثر واقع می‌شود. یک مدرسه فوتبال در سال 2004 در بریتانیا راه‌اندازی شد که ادعا می‌کرد «نخستین و اصیل‌ترین مدرسه‌یی است که فقط روی ارتقای عملکرد پای دیگر تمرکز می‌کند.» با این وجود، این آموزش هر دوپای فوتبال، چیزی است که تنها در سنین نوجوانی و در طول سال‌های اولیه شکل‌گیری شخصیت حرفه‌یی یک بازیکن می‌تواند به درستی توسعه یابد و برای بازیکنان حرفه‌یی امروزه دشوار است. افزون بر این یک مطالعه تازه روی بازیکنان حرفه‌یی و آماتور به این نتیجه دست یافت که برخلاف اهمیت یادگیری، تجربه و فرهنگ هیچ انعطافی در استفاده از هر دوپا وجود ندارد و به وجود نمی‌آید. در نتیجه ما دوپا نبودن یک بازیکن را به عنوان یک توانایی تخصصی از پیش تعیین شده در نظر می‌گیریم که ظرفیت خلق ثروت را دارد. آیا این استعداد در دستمزد منعکس می‌شود؟ پاسخ «بله» است. بررسی‌ها نشان می‌دهد که حقوق پایه بیش از 60 درصد از بازیکنان راست پا به واسطه ویژگی‌های جمعیت‌شناختی، جایگاه در تیم و توانایی مالی تیم محدود می‌شود. دستمزد این دسته از بازیکنان از 50 تا 20درصد کاهش می‌یابد.

این اطلاعات شواهد محکمی از رابطه شفاف میان عملکرد و دستمزد بازیکنان حرفه‌یی فوتبال به دست می‌دهد. اما آیا تیم‌ها می‌توانند بخشی از عایدی‌های خود را به استخدام بازیکنان دوپا اختصاص دهند. شواهد تجربی این مساله را تایید می‌کند. برخی عوامل کنترل شده مانند حقوق و دستمزد کل نسبت تعداد بازیکنان دو پا در یک تیم روی امتیازهایی که تیم مربوطه در انتهای فصل کسب می‌کند به طور معناداری اثر نمی‌گذارد. از این رو به نظر می‌رسد که بازیکنان دوپا می‌توانند برخی رانت‌ها را به واسطه داشتن استعداد کمیاب به خود اختصاص دهند.

مطالعه باشگاه‌ها، بازیکنان، مدیران و داوران فوتبال مقدمه‌یی برای درک بیشتر بازار کار و انگیزه‌های فردی است. مقاله‌های اخیر مرتبط با این مساله نشان داده‌اند که چطور تغییر قوانین منجر به افزایش بازده و برنده شدن شده است. چگونه سوگیری داور در حضور فشار اجتماعی طرفداران فوتبال رخ می‌دهد و چطور و در چه زمانی صاحبان باشگاه‌ها برای برنده شدن به مقام‌های مسوول رشوه می‌دهند. بی‌گمان موارد بیشتری برای افزودن به این لیست وجود دارد، اگرچه این موارد احتمالا منجر به سکوت منتقدان اقتصاد ورزش نمی‌شود.