مدیران دولتی چگونه مانع توسعه اقتصادی میشوند؟
فریال مستوفی|
عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی تهران|
به طور کلی مشکلاتی که در حال حاضر گریبان گیر اقتصاد کشورمان شدهاند به دو قسم است، مشکلات درونزا و مشکلات برونزا. بخش بزرگی از مشکلات اقتصاد کشورمان ارتباطی به ترامپ، عربستان یا دیگر کنشگران عرصه سیاست و تجارت بینالملل و دیگر عوامل برونزا ندارد و مشکلات درونزا هستند.
راهکارهای مختلفی برای حل مشکلات درونزا وجود دارد اما باتوجه به شرایط به نظر میرسد که هیچ تمایلی برای حل این مشکلات وجود ندارد. اقتصاد ما از خود تحریمیها بیشتر ضربه خورده است، در شعار مطرح میشود که از تولید و بخش خصوصی حمایت میکنیم اما در عمل هیچ نشانهیی از حمایت دیده نمیشود.
تولید سالهاست که مشکلات جدی دارد، ریسک فعالیتهای تولیدی بالاست. هر دولتی که روی کار میآید شعار میدهد که فضای کسب و کار را بهبود میبخشد اما بعد از روی کار آمدن، موضوع یا به فراموشی سپرده میشود یا اقدام موثری به عمل نمیآید. سیاستگذاریهای دولت به نفع تولید نیست و اصلا تولید در ایران جایگاهی ندارد.
متاسفانه هیچگونه زمینه و تمایلی برای حل مشکلات دیده نمیشود تا باعث بهبود و رونق فضای کسب و کار گردد. حجم بسیار زیاد نقدینگی در کشور سرگردان است و قطعا این نقدینگی به سمت بخشهایی خواهد رفت که ریسک کمتر، امنیت و سود بیشتری داشته باشد. به دلیل عدم وجود فضای کسب و کار و عدم جذابیت بخش تولید برای سرمایهگذاری، اوضاع نامناسب نظام بانکی و عدم همخوانی سیستمهای بانکی کشور با سطح استانداردهای بینالمللی، ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی و... باعث شده است تا سرمایههای مردم به جای حمایت از تولید به سمت بازارهای ارز و طلا برود. در صورتیکه برای حمایت از تولید و فضای کسب و کار باید ریسک فعالیتهای غیرمولد افزایش پیدا کند تا فعالان اقتصادی و بخش خصوصی در بخشهای تولید و ایجاد فرصتهای شغلی سرمایهگذاری کنند.
ایران کشوری است که به لحاظ منابع طبیعی و توان نیروی انسانی ستودنی است ولی متاسفانه از این ظرفیت بینظیر برای حل مسائل داخلی استفاده نمیشود. پس از تصویب برجام و با وجود فراهم بودن فضای ورود خارجیها به ایران به دلیل عدم آمادگی و همخوانی با استانداردهای بینالمللی نتوانستیم از این فرصت استفاده درست کنیم.
اکنون تنها نقطه امید، بهبود وضعیت مشورت اهالی دولت با بخش خصوصی است اما در این ارتباط نیز بعضا مدیران سازمانی و ادارات هنوز دیوار و سدی بین بخش خصوصی و خود میکشند و حاضر به تعامل با بخش خصوصی نیستند. در سازمانها و ادارات دولتی شاهد هستیم که ارائه اطلاعات ناقص مدیران غیر متخصص میانی به مدیران ردههای بالاتر منجر به تصمیمگیریهای غلط درباره حل این مساله شده است. بعضا دیده میشود که مدیران عالی از آنچه در سازمانهایشان میگذرد بیخبرند یا اگر هم اطلاع دارند جرات تصمیمگیری درست در خصوص تعامل با فعالان بخش خصوصی را ندارند و تا زمانی که مدیران دولتی بخش خصوصی را رقیب خود میبینند و نه همراه و در کنار خود، این مشکل حل شدنی نیست.