دولت باید باور کند

۱۳۹۷/۰۶/۱۷ - ۰۱:۰۹:۲۳
کد خبر: ۱۲۹۰۶۰
دولت باید باور کند

منصور بیطرف|

سردبیر|

ایا دولت روحانی در برابر بحران‌های اخیر اقتصادی منفعل است ؟ البته این سوال را مردم به گونه‌ای دیگر می‌پرسند. آنها می‌پرسند چرا دولت برای این گرانی‌ها کاری نمی‌کند؟ این سوالی است که در همه سطوح و طبقات مردمی کشور مطرح است. کارشناسانی می‌گویند که دولت روحانی «دنده را خلاص کرده» و برخی دیگر می‌گویند که «اگر این اختیارات به چوب خشک هم داده شده بود می‌توانست کاری بکند». طبقه آسیب‌پذیر منتظر راه‌حل دولت برای جلوگیری از فشار بیشتر و شاید منتظر بازگشت کوپن، طبقه متوسط حیران در برابر این گرانی‌ها و نگران که هر روز ارزش پول آنها کاسته می‌شود. طبقات مرفه به‌دنبال خروج از کشور. گرانی‌های اخیر که ناشی از کاهش ارزش پول ملی و تحریم امریکا است به نظر می‌آید بدنه دولت را آنچنان غافلگیر کرده است مثل فردی که وارد خانه‌اش می‌شود ناگهان می‌بیند که دزد خانه‌اش را خالی کرده. این فرد برای مدتی متحیر است و نمی‌داند چه باید بکند. از نگاه من این رفتار دولت در برخورد با بحران است. هنوز برای دولت باورکردنی نیست که دستاوردهای برجامش که آرامش، ‌تورم تک‌رقمی، جهش رشد اقتصادی و جذب سرمایه خارجی به کشور و به سمت کشور سرازیر کرده بود اینگونه برباد می‌رود. هنوز برای دولت باور کردنی نیست که بحران اخیر اقتصادی دو وزیر مهم کابینه‌اش را بیرون کرده است. هنوز برای دولت باور کردنی نیست که بنا بر گزارش‌ها صدور نفت کشور روز به روز دارد کاهش می‌یابد و مهم‌ترین منبع درآمدی‌اش هر روز کم می‌شود؛ هنوز برای دولت باور کردنی نیست که کاهش ارزش پول ملی کشور در این دولت و ظرف شش ماه حدود 4 برابر کاهش داشته است، سریع‌ترین کاهش ارزش پول در یک قرن اخیر. عدم برخورد دولت با اتفاقات اخیر این گمانه‌ها را به ذهن متبادر می‌سازد که «دولت هنوز بحران را باور ندارد» هر چند که در سخنرانی‌های خود آن را بر زبان می‌آورد. این باور در فکر و اندیشه او ننشسته است زیرا اگر باور می‌کرد حتما برای آن چاره‌ای می‌اندیشید. مگر می‌شود آتشی که بر خانه افتاده است را فقط نگاه کرد و منفعل ایستاد و چاره‌ای برای آن نیندیشید؟ فقط یک فرد متحیر می‌ایستد و نگاه می‌کند، ‌فردی که باور ندارد. چشمان سرش می‌بیند اما چشمان عقلش خیر. دولت باید بحران اخیر را باور کند. او از مدت‌ها قبل باید حرف ترامپ و کارشناسان را می‌شنید و برای آن چاره‌ای می‌اندیشید کما اینکه اگر امروز هم برای فردا چاره‌ای نیندیشد فردایی به مراتب بدتر از امروز خواهیم داشت.