دلار 17هزار تومانی کجای اقتصاد ایران است
ابوالفضل پاسبانی| عضو هیات علمی دانشگاه مفید|
اخیرا که قیمت دلار در بازار آزاد خرده فروشی ایران به حدود 17 هزار تومان افزایش یافته است، گروهی از افراد دانسته یا نادانسته اصرار دارند بدون دقت علمی و بطور خطابهای بگویند ارزش پول ملی کشور به این میزان تقلیل یافته است و در پی آن، نتایج مخرب خود را بگیرند.
با این حال اگر کمی دقت شود و خود را از اسارت جو عوامانهای که هر روز جنگاوران جنگ روانی در داخل و خارج به آن دامن میزنند، برهانیم، به رای العین ملاحظه میشود حدود 60 تا 65 درصد نیازهای ارزی میهن مان با نرخ4200 تومان تامین مالی میشود و حدود30 تا 35 درصد نیازهای عمده ارزی در سامانه سنا با نرخ زیر 9 هزار تومان عرضه میشود. بر این اساس به زعم اینجانب حدود 5 درصد و به بیان اخیر رییسجمهور محترم، تنها حدود 1 درصد از نیازهای ارزی کشور با نرخ حدود 17 هزار تومان تامین مالی میشود.
بر اساس این توصیف نزدیک به واقعیت از ماوقع بازار ارز در ایران، مایه تعجب است که چگونه و به خاطر چه ضعفهایی جنگ روانی دشمن بعضا موثر واقع شده و برخی از عوام بیخبر یا خواص اینگونه بیان میدارند که نرخ ارز فلان و بهمان شده و تورم مثلا 297 درصد است! و غیره.
دم خروس نیز کاملا روشن است، برای نمونه بیبی سی فارسی اخیرا در ترجمه نطق ترامپ در سازمان ملل به جای کلمه «روزهای دیگر» از عبارت «افراد دیگر» و به جای کلمه «میلیون دلار» از عبارت «میلیارد دلار» استفاده کرد، به نظر لازم است تا همه گروههای مرجع در مقابل دروغ پراکنیهای اینگونه دست به روشنگری زنند که بازار ارز در ایران فقط منحصر به دلالان حدفاصل چهار راه استانبول تا میدان فردوسی نیست.
از سوی دیگر جا دارد مقامات مسوول امنیت ملی کشور، آن دسته از دلواپسان قدرت طلبی را که به هر نحو درصدد مخالفت با منتخب ملت ایران هستند، حداقل از عرصه رسانه ملی دور کرده و بیش از این دست ایشان را در پمپاژ یاس و ناامیدی بازنگذارند. با این حال نکته اساسی و مهمی که شاید دیگر لازم باشد تا نسبت به آن با صراحت سخن گفت، این است که عمده متقاضیان ارز دلار با قیمت حدود 17 هزار تومانی چه کسانی هستند؟
در پاسخ به این سوال میتوان اشاره کرد جدای از سفته بازانی که با ایجاد نوسانات در این بازار مکاره، قمار برد و باخت راه انداخته اند؛ گروهی از متقاضیان به خاطر احساس ترس و اوهام ناشی از آن، پولها را به صورت دلار خانگی نگه میدارند، گروهی دیگر سرمایه شان را به دلار تبدیل کرده و میخواهند آن را از کشور خارج کنند؛ گروهی میخواهند آن را به مصارف لوکس و غیر ضرور و مصارف تظاهری نظیر مسافرت به آنتالیا و... تخصیص دهند، و گروهی نیز برای انجام برخی فعالیتهای متعارف و بعضا ضروری به جمع متقاضیان پیوستهاند.
اگر این توصیف نزدیک به واقع باشد که به نظر ما چنین است، بیتردید میتوان با کمی اغماض (با توجه به گروه آخر)، در مجموع خوشحال هم بود که سرمایههای کشور ارزان فروشی نمیشود. وقتی کسانی سرمایهها و داراییهای خود را که با حمایت این ملت و از زمین این اقتصاد ملی روییده و نقش خون در رگها و عروق پیکره اقتصاد کشور را دارد، از گردونه خارج کرده و به صورت راکد کنز میکنند یا طی یک اقدام غیرملی از میهن خارج میکنند، چه بهتر که ریال آنها کمتر ارزشگذاری شود و در واقع نوعی مالیات بر خروج سرمایه از اقتصاد ملی را از ایشان اخذ کرد تا بیشتر متضرر شوند و این انگیزه شیطانی را کنار بگذارند.
با این وجود بر دولت و بانک مرکزی و خیرخواهان این ملک است تا ضمن روشن کردن اذهان مردم به حقیقت ماوقع؛ هرچه بیشتر و زودتر بجنبند تا ضمن مبارزه بیامان و همهجانبه با سفته بازان و دلالان، آن دسته از افرادی که نیازهای ضروری داشته و در بازار آزاد خرده فروشی با مشکلات ناروا مواجه هستند را شناسایی کرده و در سامانههای مورد نظر مورد حمایت لازم قرار دهند.