کودکانی که از تحصیل باز میمانند
با وجود گذشت دو هفته از آغاز سال تحصیلی جدید، اما هستند کودکانی که دستان ظریف و کوچکشان به جای قلم در دست گرفتن و آموختن، در خیابانهای پرازدحام و کارگاههای نمور، ترک میخورد و مشق درد میکنند.
اگرچه ماه مهر شروع سال تحصیلی برای کودکان و نوجوانان است اما همه کودکان شانس و فرصت بهره مندی از این حق طبیعی را ندارند. در اصطلاح به این کودکان، بازماندگان از تحصیل میگویند. کودکان بازمانده از تحصیل کودکانی هستند که به دلایلی متعدد از آغاز یا ادامه تحصیل باز میمانند.
کودکان کار و کودکان بی هویت دو گروه عمده از کودکانی هستند که شانس تحصیل را از دست میدهند. کودک کار به کودکی گفته میشود که مشغول کار و شغلی است که مخل سلامت جسمی، روحی، اخلاقی او و تحصیلش میشود. کودکان بی هویت هم کودکانی هستند که پدر و بعضا مادرشان مشخص نیست و در نتیجه شناسنامه ندارند. از آنجایی که یکی از ملزومات آموزش در ایران ثبت هویت و داشتن شناسنامه است این کودکان نیز از این حق محروم میمانند.
«فاطمه قاسمزاده» رییس هیئت مدیره شبکه یاری کودکان کار معتقد است: بچههایی که از تحصیل باز میمانند چند گروه هستند؛ بچههای معلولی که معمولا وضعیت اقتصادی مناسبی نیز ندارند.
به همین دلیل آموزش آنان برای خانوادههایشان صرفه اقتصادی ندارد، یکسری هم بچههایی هستند که بیشتر در مناطق حاشیه تهران به دلیل ازدواج زودهنگام در سنین 12 و 13 سال و حتی پایینتر ترک تحصیل میکنند و از ادامه تحصیل باز میمانند. عدهای کودکان بی هویت هستند که عمدتا مهاجرند... البته تمامشان مهاجر نیستند و کودکان ایرانی بدون هویت هم داریم. یعنی کودکان ایرانی که ناشی از ازدواجهای موقت و کوتاهمدت هستند و اینها هم هویت ندارند چرا که پدر مشخص نیست و رفته است. بچه بی هویت و بدون شناسنامه هم نمیتواند درس بخواند. بنابراین درصدی از این بچهها هم از تحصیل باز میمانند. گروه آخر که عمدهترین است، بچههای کار هستند که در کارگاههای زیرزمینی و قالی بافی و کفاشی و... صبح و بعد از ظهر کار میکنند و نمیتوانند به مدرسه بروند.
«لیلا زلفی گل» فعال مدنی و عضو پویش «بدسرپرست؛ تنهاتر» در این رابطه به پژوهشگر ایرنا گفت: بچههایی هستند که حاصل روابط نامشروعند که خیلی از اینها پدر و مادران کارتن خواب و معتاد دارند یا شرایط خانوادگی ندارند که دنبال گرفتن شناسنامه یا انجام دادن کاری برایشان باشد. بعضا اینها یا یک کلونی تشکلیل میدهند و یک نفر، این بچهها را پیدا میکند و استثمارشان کرده یا از آنها سوءاستفاده میکند. این بچهها بعد از اینکه به یک سنی حدود 8، 9 سالگی و یا بیشتر میرسند و خودشان تصمیم میگیرند که به مدرسه بروند، چون شناسنامه ندارند جایی ثبت نامشان نمیکنند چرا که اولین چیزی که از او میخواهند شناسنامه و اسم پدر و مادر است و آن بچه چیزی ندارد.
در اینجا اتفاق به مراتب بدتری میافتد. خیلی از این بچهها به دلیل این شرایط میروند و خودشان را مهاجر جا میزنند و این خودش آسیب بزرگتری است چون بعد از این به چشم یک مهاجر به آنها نگاه میکنند. و به دلیل اینکه متأسفانه هنوز این مساله در مملکت ما جا نیفتاده که آن بچه مهاجری هم که دارد اینجا و در کنار بچههای ما زندگی میکند، حق زندگی و احترام و عزت نفس دارد، این بچهها از بابت تحقیر و نگاه منفی جامعه به مهاجرین، باز هم آسیب میبینند.
ما مجبوریم و باید به اینها مانند بچههای خودمان آموزش بدهیم و فرهنگ سازی کنیم ولی متاسفانه این چیزی است که نادیده گرفته میشود و اینها دست به دست هم میدهند تا یک آسیب، بزرگ بشود.
زلفی گل ادامه میدهد: از حاشیه تهران، پاکدشت، اطراف کرج، ملارد و حصارک و... زیاد پیغام میگیریم که چنین مشکلاتی وجود دارند و نیاز هست که کسی رسیدگی کند. اما ما به تنهایی چه کار میتوانیم بکنیم. و ما اولین جایی را که مخاطب قرار میدهیم بهزیستی است. اما بهزیستی همیشه ترجیحش این است که اگر بچهای که جایی مورد آسیب قرار گرفته بگردد در دور و اطراف آن بچه و ببیند چه کسی هست تا این بچه را به دست او بسپارد. در حالی که چنین بچههایی کسی را ندارند.
و بچههایی هستند که بی پناه هستند بی کس و کار هستند و بچهای که تحت این روابط به وجود آمده است کسی را ندارد.
قاسمزاده در جواب این سوال که مسوولیت کودکان بی سرپرست به عهده چه نهادی است میافزاید: بر اساس قانون اساسی و پیمان نامه حقوق کودک که جمهوری اسلامی ایران امضا کرده است مسوولش دولت است که از طریق دولت به سازمانهای تابعهاش واگذار میشود.
مثلا مشکلات بچههای بی هویت و بدون سرپرست و بچههای کار را به بهزیستی واگذار کرده است. بهزیستی بخشی از وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی است که متاسفانه وظیفهاش را به خوبی انجام نمیدهد . به هرحال چیزی به اسم مشارکت غیردولتی داریم و سازمانیهای غیردولتی هم در این زمینه کمک میکنند اما به شرطی که آن نهاد اصلی که دولت است حداقل وظایفش را انجام بدهد و این سازمانها هم در کنار آن کمک کنند.