دیالوگ اقتصاددانان
مجید اعزازی|
دبیر گروه راهوشهرسازی|
1- «گفتوگو» گمشده جامعه ایران و جهان است. جای گفتوگو در سطوح خرد و کلان خالی است. از روابط میان اشخاص حقیقی در داخل خانواده، مدرسه و محیطهای کاری گرفته تا گفتوگو میان اشخاص حقوقی و نهادهای مدنی و علمی. نبود دیالوگ و گفتوگو میان کشورها و همچنین میان کشورها با نهادهای بینالمللی نیز در این دوران بیش از پیش ظهور و بروز یافته است. رییس دولت اصلاحات تئوری گفتوگوی تمدنها را در برابر تئوری جنگ تمدنها مطرح کرد تا شاید کمی از این نقص در سطوح بینالمللی بکاهد و از همین رو بود که با پیشنهاد ایران، سازمان ملل سال 2001 را به عنوان سال گفتوگوی تمدنها نام نهاد؛ افزون بر این، طی 20 ساله اخیر دکتر هادی خانیکی، استاد برجسته علوم ارتباطات اجتماعی در سخنرانیها، مقالهها و کتابهای خود نسبت به وجود انسداد و اختلال گفتوگو هشدار داده و در این مسیر پرچم ضرورت گفتوگو را در محافل آکادمیک و رسانهای به دست گرفته است. بیگمان در این بافت اجتماعی که فاقد گفتوگو است یا از فقر شدید گفتوگو و در پی آن نبود مدارا رنج میبرد، بروز برخی مشکلات و بحرانها در حوزههای مختلف، شرایط را بیش از پیش بغرنج میکند.
2- التهاب و نوسان شدید در بازارهای ارز، سکه، طلا، بورس و مسکن طی ماههای گذشته در کنار اثرگذاری مخرب و منفی بر زندگی فردی و جمعی ایرانیان و به ویژه اقشار ضعیف و آسیب پذیر جامعه، منجر به تشدید برخی تنشها و اتهام زنیهای با ربط و بیربط در صنوف مختلف نیز شده است. در این میان، اقتصاددانان و استادان اقتصاد دانشگاههای مختلف کشور به عنوان اصلیترین و اصلحترین گروه مرجع برای اظهارنظر درباره مسائل اقتصادی، تحرک بیشتری از خود نشان داده و به سهم خود در تشریح دلایل بروز التهاب در بازارها، راههای برون رفت از آن و پیش بینی وضعیت آینده اقتصاد ایران تلاش کردهاند. بطور مشخص، استادان اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی که به عنوان نهادگرایان شناخته میشوند، همزمان با نشستهای منظم هفتگی خود با محوریت بررسی مسائل اقتصاد ایران، نشستهای فوقالعاده و دستکم دو مورد نامهنگاری، بیش از گروههای دیگر اقتصادخواندهها به شرایط اقتصادی واکنش نشان دادهاند و در این فعالیتها بر نظر سنتی خود برای تبیین اقتصاد ایران پای فشردند. نظریاتی که رویکردها و نظریات گروه دیگری از استادان اقتصاد کشور که به اقتصاددانان بازار آزاد و طیف دانشگاه صنعتی شریف مشهور هستند را مورد نقد شدید قرار دادهاند. این انتقادات نیز طی دو هفته اخیر با واکنش دو استاد اقتصاد شناخته شده از این طیف مواجه شده و از سوی آنها پاسخهای مفصل و قابل توجهی به انتقادات نهادگراها داده شده است.
3- تا پیش از این، همواره این مباحث به صورت محفلی یا در کلاسهای درس دانشگاهی مطرح میشد، اما از آنجا که به تازگی و بنا به شرایط التهاب آلود اقتصادی کشور این اظهارات و کنش و واکنشهای خودجوش، رسانهای و به نوعی گفتوگو تبدیل شدهاند، این دیالوگ را فارغ از ارزشگذاری روی محتوای نظریات دو گروه از اقتصاددانان یادشده، باید به فال نیک گرفت. البته باید گفت، طی ماهها و سالهای اخیر، تلویزیون برنامههایی را در قالب مناظره میان کارشناسان اقتصادی با هدف طرح برخی از مباحث ترتیب داده است، اما اغلب این برنامهها بدون دستیابی به نتیجهای مشخص پایان مییابند و این ظن و گمان را در مخاطب رسانه ایجاد میکند که هدف از تهیه و تولید این برنامهها نه روشنگری و آگاهی بخشی که پرکردن آنتن تلویزیون است. بیگمان، محل دقیق و مناسب طرح مباحث اقتصاد به عنوان یک علم اجتماعی محافل آکادمیک و کارشناسی است، اما از آنجا که مساله اقتصاد از زندگی مردم به عنوان مصرفکننده، تولیدکننده و در مجموع کنشگری در بازارها جدا نیست و در ماههای گذشته نیز بیش از پیش، مسائل اقتصادی در زندگی مردم و فعالان حرفهای نمود و بروز یافته است، از دیالوگ ولو رسانهای استادان اقتصاد باید استقبال کرد. چرا که حداقل دستاورد این گفتوگوها، روشنتر شدن مساله اقتصاد ایران برای مردم، مسوولان و تصمیمسازان است. بیگمان به هر میزانی که مساله بغرنج و در هم تنیده اقتصاد کشور شفافتر شود، به همان میزان، امکان دستیابی به راهحل صحیح هم بیشتر فراهم میشود، وای بسا بتوان از دل این تز و آنتیتز به سنتزی مورد وفاق و اجماع اقتصاددانان و سیاستمداران و در واقع تمام نیروهای موثر اقتصادی و سیاسی نیز دست یافت.